Freitag, 26. August 2011

یک راز و درد دل با تو عزیزی که میگویی خدا مرده است


یک راز و درد دل با تو  عزیزی که میگویی خدا مرده است

چند روزیست توی چت روم مسیحی ما در پالتالک   یک نفر میاید .
و همین را مینویسد . 

از اعقاید نیچه مرده استفاده میکند راستش دلم برای او خیلی سوخت چون وقتی او هنوز بدنیا نیامده بود از این شعارها از حفظ زیاد میگفتیم .
یک خلع در وجود م بود دنبال یک تز یک روش انسانی یک خلاقیت غافل از آنکه آب در کوزه و ما گرد جهان میگردیم 
چون حقیقت را نمیشناختم و از تعصب فکری اجازه ورود خدا را به زندگیم نمی
 وقتی بچه بودم بابام همیشه میگفت ما صد سال عقبیم 


(بابا گوشت صدا کند چقدر راست میگفتی )


«فرید ریش نیچه در سال 1844 به دنیا آمد. خانواده پدر و مادرش همه کشیشان پروتستان بودند و او را به تحصیل الهیات گذاشتند. اما او از الهیات بلکه مسیحیت رو گردان شد. در زبان یونانی و علوم ادبی تبحر یافت و در دانشگاه بال، شهر معتبر سوئیس، او را به استادی پذیرفتند. وی از اکثر دوستانش جدا شد و با آنان مخالفت کرد. آلمانی‌ها را کم فرهنگ تشخیص داده و جنگ‌های بیسمارک را مخلّ ترقّی فرهنگ آلمان می‌یافت و آرزو داشت که بتواند فرهنگ را در میهن خود، آلمان ترقی دهد. هنوز جوان بود که گرفتار مریضی شد و به ناچار از معلمی دست کشید. سپس ده سال با بیماری کشمکش کرد و تصانیف مهمش نیز در همین دوره ظاهر گردید.
سرانجام در چهل و پنج سالگی جنونش آشکار شد. یازده سال هم به این حال باقی
ماند و در سال 1900 درگذشت.
 «نیچه و آن دسته از پیروان معاصر او که به متفکران پست مدرن معروفند، برآنند که پروژه مدرنیسم به هدف خود، یعنی حاکمیت خرد دست یافته و بدان چه فلاسفه گذشته اعتقاد داشته‌اند، رسیده است؛ ولی در گذشته به انحطاط و تباهی دچار گشته است. پس به گمان آنها بحران جامعه مدرن و بن‌بست مدرنیسم همانا بن بست خرد و عقل و بن‌بست فلسفه مدرن همانا بن بست خرد باوری است.


نیچه در کتاب دانش شادان از این  
جمله استفاده کرده است 

 خدا مرده است


ولی در همین جا یک نقضی موجود است در این گفته میشنوم


 که یعنی خدا روزی زنده 

بوده است و امروز در قلب تو عزیز مرده است 


نیچه چه میگوید 

  او حتی علم را نیز روشی برای کشف حقیقت نمی‌پذیرد.
 علم را مجموعه‌ای می‌داند از قراردادهای مفید که مثل افسانه‌های مخلوق ذهن انسان است و هیچ پایه‌ای در واقعیت ندارند. علم نیز مانند دین و اخلاق و هنر، کوششی است برای شکل دادن به جهان و تبدیل کردن آن به چیزی درک پذیر برای ذهن انسان. علم بیانگر حقیقت نمی‌باشند، 

زیرا حقیقتی وجود ندارد


می‌گوید مرد را برای جنگیدن باید پرورد و زن را برای دوباره نیرو گرفتن جنگ آوران، جنگ‌آور میوه بسیار شیرین دوست 


نمی‌دارد، از این رو دوستدار زن است. نگاه وی به زن یک نگاه ابزاری است و نه موجودی در راستای تکامل: «همه چیز زن معماست و همه چیزش را، یک راه گشودن است که نامش آبستنی است و یا می‌گوید: به سراغ زن می‌روی؟ تازیانه را فراموش مکن»
 «غروب بتها» آخرین اثری بود که خود نیچه منتشر کرد اما هنگامی که در ژانویه 
1889 از چاپ درآمد، 
او یک مرد مجنون بود و دیگر هیچگاه از اثرش مطلع نگشت.


خوب نیچه و داروین و مارکس و .....خیلی وقت است که در میان زندگان نیستند و کلامشان هم دیگر مدرن نیست . مدرنیستهای دیگر هم که در راه ابدیت ...........چون هر روز نظریه جدید و شعار جدید مد میشوند . فلاسفه بزرگ و کوچک و دانشمندان و........آمدن و رفتند وسعی بسیار کردند تا نظریه و تئوری بسیاری را ثابت کنند .



آنچه تا به امروز باقیست خدا ی حی و کلامش است 

آسمان و زمین هم که نابود گردد کلام خداوند همواره پا برجاست 
  یوحنا   باب 
۵

 ۲۳ آمین‌ آمین‌ به‌ شما می‌گویم‌ هر که‌ کلام‌ مرا بشنود و به‌ فرستنده‌ من‌ ایمان‌ آورد، حیات‌ جاودانی‌ دارد و در داوری‌ نمی‌آید، بلکه‌ از موت‌ تا به‌ حیات‌ منتقل‌ گشته‌ است

 یوحنا باب ۷ آیه ۳۸   
 ۳۸ کسی‌ که‌ به‌ من‌ ایمان‌ آورد، چنانکه‌ کتاب‌ می‌گوید، از بطن‌ او نهرهای‌ آب‌ زنده‌ جاری‌ خواهد شد.”


  اعمال باب ۱۶ آیه ۳۱   
 ۳۱ گفتند: “به‌ خداوند عیسی‌ مسیح‌ ایمان‌ آور که‌ تو و اهل‌ خانه‌ات‌ نجات‌ خواهید یافت‌.”

 خداوند عیسی از تو نجات میطلبم برای فارسی زبانان از شر تمامی ایسمها 

فیض‌ و سلامتی از جانب‌ پدر ما خدا و عیسی مسیح‌ خداوند بر شما باد. 

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen