جوجه را آخر پاییز میشمارند دلایل بسیاری داریم تا به سر
شماری برویم ///
موقع سر شماری اول زمستان و آخر پاییز
همه از خودشان میپرسند از کجا آمده اند بکجا خواهند رفت
حیاتچیست
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
حیات چیست ؟ آنچه در ظاهر به نظر میرسد میل شدید به بقا و حفظ و تولید نقایص است.
منظور ما از حیات چیست؟
منشاء آن را چه میدانیم؟
و شرایط پیدایش و تداوم حیات چیست؟
آیا حیات خود به خود شكل میگیرد؟
در ترجمه قدیم (عهد جدید) تعداد 121 آیه برای کلمه حیات وجود دارد
در ترجمه قدیم (عهد قدیم) تعداد 161 آیه برای کلمه حیات وجود دارد
متی باب هفت آیه چهارده
زیرا تنگ است آن در و دشوار است آن طریقی كه مؤدّی به حیات است و یابندگان آن كماند.
متی باب هجده آیه هشت
پس اگر دستت یا پایت تو را بلغزاند، آن را قطع کرده، از خود دور انداز زیرا تو را بهتر است که لنگ یا شلّ داخل حیات شوی از آنکه با دو دست یا دو پا در نارِ جاودانی افکنده شوی.
متی باب هجده آیه نه
و اگر چشمت تو را لغزش دهد، آن راقلع کرده، از خود دور انداز زیرا تو را بهتر است با یک چشم وارد حیات شوی، از اینکه با دو چشم در آتش جهنّم افکنده شوی.
متی باب نوزده آیه شانزده
ناگاه شخصی آمده، وی را گفت: «ای استاد نیکو، چه عمل نیکو کنم تا حیات جاودانی یابم؟»
متی باب نوزده آیه هفده
وی را گفت: «از چه سبب مرا نیکو گفتی و حالانکه کسی نیکو نیست، جز خدا فقط. لیکن اگر بخواهی داخل حیات شوی، احکام را نگاه دار.»
متی باب نوزده آیه بیست و نه
و هر که بخاطر اسم من، خانهها یا برادران یا خواهران یا پدر یا مادر یا زن یا فرزندان یا زمینها را ترک کرد، صد چندان خواهد یافت و وارث حیات جاودانی خواهد گشت.
متی باب بیست و پنج آیه چهل و شش
و ایشان در عذاب جاودانی خواهند رفت، اما عادلان در حیات جاودانی. «
مرقـس باب نـه آیه چهل وسه
پس هرگاه دستت تو را بلغزاند، آن را بِبر زیرا تو را بهتر است که شل داخل حیات شوی، از اینکه با دو دست وارد جهنم گردی، در آتشی که خاموشی نپذیرد؛
مرقـس باب نـه آیه چهل و پنج
و هرگاه پایت تو را بلغزاند، قطعش کن زیرا تو را مفیدتر است که لنگ داخل حیات شوی از آنکه با دو پا به جهنم افکنده شوی، در آتشی که خاموشی نپذیرد؛
مرقـس باب ده آیه هفده
چون به راه میرفت، شخصی دواندوان آمده، پیش او زانو زده، سوال نمود که “ای استاد نیکو چه کنم تا وارث حیات جاودانی شوم؟”
مرقـس باب ده آیه سی
جز اینکه الحال در این زمان صد چندان یابد از خانهها و برادران و خواهران و مادران و فرزندان واملاک با زحمات، و در عالم آینده حیات جاودانی را.
لوقا باب ده آیه بیست و پنج
ناگاه یکی از فقها برخاسته، از روی امتحان به وی گفت: “ای استاد چه کنم تا وارث حیات جاودانی گردم؟”
لوقا باب دوازده آیه پانزدهم
پس بدیشان گفت: “زنهار از طمع بپرهیزید زیرا اگرچه اموال کسی زیاد شود، حیات او از اموالش نیست.”
لوقا باب هجده آیه هجده
و یکی از روسا از وی سوال نموده، گفت: “ای استاد نیکو چه کنم تا حیات جاودانی را وارث گردم؟”
لوقا باب هجده آیه سی
جز اینکه در این عالم چند برابر بیابد و در عالم آینده حیات جاودانی را.”
یوحنا باب یک آیه چهار
در او حیات بود و حیات نور انسان بود.
یوحنا باب سه آیه پانزدهم
تا هر که به او ایمان آرد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد.
یوحنا باب سه آیه شانزده
زیرا خدا جهان را اینقدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد، هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد.
یوحنا باب سه آیه سی و شش
آنکه به پسر ایمان آورده باشد، حیات جاودانی دارد و آنکه به پسر ایمان نیاورد حیات را نخواهد دید، بلکه غضب خدا بر او میماند.”
یوحنا باب چهار آیه چهارده
لیکن کسی که از آبی که من به او میدهم بنوشد، ابداً تشنه نخواهد شد، بلکه آن آبی که به او میدهم در او چشمه آبی گردد که تا حیات جاودانی میجوشد.”
یوحنا باب چهار آیه سی و شش
و دروگر اجرت میگیرد و ثمری بجهت حیات جاودانی جمع میکند تا کارنده و درو کننده هر دو با هم خشنود گردند.
یوحنا باب پنج آیه بیست و سه
آمین آمین به شما میگویم هر که کلام مرا بشنود و به فرستنده من ایمان آورد، حیات جاودانی دارد و در داوری نمیآید، بلکه از موت تا به حیات منتقل گشته است.
یوحنا باب پنج آیه بیست و پنج
زیرا همچنان که پدر در خود حیات دارد، همچنین پسر را نیز عطا کرده است که در خود حیات داشته باشد.
یوحنا باب پنج آیه بیست و هشت
و بیرون خواهند آمد؛ هر که اعمال نیکو کرد، برای قیامت حیات و هر که اعمال بد کرد، بجهت قیامت داوری.
یوحنا باب پنج آیه سی و هشت
”کتب را تفتیش کنید، زیرا شما گمان میبرید که در آنها حیات جاودانی دارید؛ و آنها است که به من شهادت میدهد.
یوحنا باب پنج آیه سی و نه
و نمیخواهید نزد من آیید تا حیات یابید.
یوحنا باب شش آیه بیست و هفت
کار بکنید نه برای خوراک فانی بلکه برای خوراکی که تا حیات جاودانی باقی است که پسر انسان آن را به شما عطا خواهد کرد، زیرا خدای پدر بر او مهر زده است.”
یوحنا باب شش آیه سی و سه
زیرا که نان خدا آن است که از آسمان نازل شده، به جهان حیات میبخشد.”
یوحنا باب شش آیه سی و پنج
عیسی بدیشان گفت: “من نان حیات هستم. کسی که نزد من آید، هرگز گرسنه نشود و هر که به من ایمان آرد، هرگز تشنه نگردد.
یوحنا باب شش آیه چهل
و اراده فرستنده من این است که هر که پسر را دید و بدو ایمان آورد، حیات جاودانی داشته باشد و من در روز بازپسین او را خواهم برخیزانید.”
یوحنا باب شش آیه چهل و هفت
آمین آمین به شما میگویم هر که به من ایمان آرد، حیات جاودانی دارد.
یوحنا باب شش آیه چهل و هشت
من نان حیات هستم.
یوحنا باب شش آیه پنجاه و یک
من هستم آن نان زنده که از آسمان نازل شد. اگر کسی از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند و نانی که من عطا میکنم جسم من است که آن را بجهت حیات جهان میبخشم.”
یوحنا باب شش آیه پنجاه وسه
عیسی بدیشان گفت: “آمین آمین به شما میگویم اگر جسد پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید، در خود حیات ندارید.
یوحنا باب شش آیه پنجاه و چهار
و هر که جسد مرا خورد و خون مرا نوشید، حیات جاودانی دارد و من در روز آخر او را خواهم برخیزانید.
یوحنا باب شش آیه شصت وسه
روح است که زنده میکند و اما از جسد فایدهای نیست. کلامی که من به شما میگویم، روح و حیات است.
یوحنا باب شش آیه شصت و هشت
شمعون پطرس به او جواب داد: “خداوندا نزد که برویم؟ کلمات حیات جاودانی نزد تو است.
یوحنا باب هشت آیه دوازده
پس عیسی باز بدیشان خطاب کرده، گفت: “من نور عالم هستم. کسی که مرا متابعت کند، در ظلمت سالک نشود بلکه نور حیات را یابد.”
یوحنا باب ده آیه ده
دزد نمیآید مگر آنکه بدزدد و بکشد و هلاک کند. من آمدم تا ایشان حیات یابند و آن را زیادتر حاصل کنند.
یوحنا باب ده آیه بیست و هشت
و من به آنها حیات جاودانی میدهم و تا به ابد هلاک نخواهند شد و هیچکس آنها را از دست من نخواهد گرفت.
یوحنا باب یازده آیه بیست و پنج
عیسیبدو گفت: “من قیامت و حیات هستم. هر که به من ایمان آورد، اگر مرده باشد، زنده گردد.
یوحنا باب دوازده آیه بیست و پنج
کسی که جان خود را دوست دارد، آن را هلاک کند؛ و هر که در این جهان جان خود را دشمن دارد، تا حیات جاودانی آن را نگاه خواهد داشت.
یوحنا باب دوازده آیه پنجاه
و میدانم که فرمان او حیات جاودانی است. پس آنچه من میگویم چنانکه پدر به من گفته است، تکلم میکنم.”
یوحنا باب چهارده آیه شش
عیسی بدو گفت: “من راه و راستی و حیات هستم. هیچکس نزد پدر جز بهوسیله من نمیآید.
یوحنا باب هفده آیه دو
همچنان که او را بر هر بشری قدرت دادهای تا هر چه بدو دادهای به آنها حیات جاودانی بخشد.
یوحنا باب هفده آیه سه
و حیات جاودانی این است که تو را خدای واحد حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادی بشناسند.
یوحنا باب بیست آیه سی و یک
لیکن این قدر نوشته شد تا ایمان آورید که عیسی، مسیح و پسر خـدا است و تا ایمـان آورده، به اسم او حیات یابید.
اعمال رسولان باب دو آیه بیست و هشت
طریقهای حیات را به من آموختی و مرا از روی خود به خرمی سیر گردانیدی."
اعمال رسولان باب سه آیه پانزدهم
و رئیس حیات را کشتید که خدا او را از مردگان برخیزانید و ما شاهد بر او هستیم.
اعمال رسولان باب پنج آیه بیست
“بروید و در هیکل ایستاده، تمام سخنهای این حیات را به مردم بگویید.”
اعمال رسولان باب هشت آیه سی و سه
در فروتنی او انصاف از او منقطع شد و نسب او را که میتواند تقریر کرد؟ زیرا که حیات او از زمین برداشته میشود.”
اعمال رسولان باب سیزده آیه چهل و شش
آنگاه پولس و برنابا دلیر شده، گفتند: “واجب بود کلام خدا نخست به شما القا شود. لیکن چون آن را رد کردید و خود را ناشایسته حیات جاودانی شمردید، همانا بهسوی امتها توجه نماییم.
اعمال رسولان باب سیزده آیه چهل و هشت
چون امتها این را شنیدند، شادخاطر شده، کلام خداوند را تمجید نمودند و آنانی که برای حیات جاودانی مقرر بودند، ایمان آوردند.
اعمال رسولان باب هفده آیه بیست و پنج
و از دست مردم خدمت کرده نمیشود که گویا محتاج چیزی باشد، بلکه خود به همگان حیات و نَفس و جمیع چیزها میبخشد.
رومیان باب و دو آیه هفت
اما به آنانی که با صبر در اعمال نیکو طالب جلال و اکرام و بقایند، حیات جاودانی را؛
رومیان باب پنج آیه ده
زیرا اگر در حالتی که دشمن بودیم، بوساطت مرگ پسرش با خدا صلح داده شدیم، پس چقدر بیشتر بعد از صلح یافتن بوساطت حیات او نجات خواهیم یافت.
رومیان باب پنج آیه هفده
زیرا اگر بهسبب خطای یک نفر و بواسطه آن یک موت سلطنت کرد، چقدر بیشتر آنانی که افزونی فیض و بخشش عدالت را میپذیرند، در حیات سلطنت خواهند کرد بوسیله یک یعنی عیسی مسیح.
رومیان باب پنج آیه هجده
پس همچنان که به یک خطا حکم شد بر جمیع مردمان برای قصاص، همچنین به یک عمل صالح بخشش شد بر جمیع مردمان برای عدالت حیات.
رومیان باب پنج آیه بیست و یک
تا آنکه چنانکه گناه در موت سلطنت کرد، همچنین فیض نیز سلطنت نماید به عدالت برای حیات جاودانی بوساطت خداوند ما عیسی مسیح.
رومیان باب شش آیه چهار
پس چونکه در موت او تعمید یافتیم، با او دفن شدیم تا آنکه به همین قسمی که مسیح به جلال پدر از مردگان برخاست، ما نیز در تازگی حیات رفتار نماییم.
رومیان باب شش آیه بیست و دو
اما الحال چونکه از گناه آزاد شده و غلامان خدا گشتهاید، ثمر خود را برای قدوسیت میآورید که عاقبت آن، حیات جاودانی است.
رومیان باب شش آیه بیست و سه
زیرا که مزد گناه موت است، اما نعمت خدا حیات جاودانی در خداوند ما عیسی مسیح.
رومیان باب هفت آیه سه
پس مادامی که شوهرش حیات دارد، اگر به مرد دیگر پیوندد، زانیه خوانده میشود. لکن هرگاه شوهرش بمیرد،از آن شریعت آزاد است که اگر به شوهری دیگر داده شود، زانیه نباشد.
رومیان باب هفت آیه ده
و آن حکمی که برای حیات بود، همان مرا باعث موت گردید.
رومیان باب هشت آیه دو
زیرا که شریعتروح حیات در مسیح عیسی مرا از شریعت گناه و موت آزاد گردانید.
رومیان باب هشت آیه شش
از آن جهت که تفکر جسم موت است، لکن تفکر روح حیات و سلامتی است.
رومیان باب هشت آیه ده
و اگر مسیح در شما است، جسم بهسبب گناه مرده است و اما روح، بهسبب عدالت، حیات است.
رومیان باب هشت آیه سی و هشت
زیرا یقین میدانم که نه موت و نه حیات و نه فرشتگان و نه روسا و نه قدرتها و نه چیزهای حال و نهچیزهای آینده
رومیان باب یازده آیه پانزدهم
زیرا اگر رد شدن ایشان مصالحت عالم شد، باز یافتن ایشان چه خواهد شد؟ جز حیات از مردگان!
رومیان باب چهارده آیه یازده
زیرا مکتوب است “خداوند میگوید به حیات خودم قسم که هر زانویی نزد من خم خواهد شد و هر زبانی به خدا اقرار خواهد نمود.”
قرنتیان دوم باب دو آیه شانزده
اما اینها را عطر موت، الی موت و آنها را عطر حیات الی حیات. و برای این امور کیست که کافی باشد؟
قرنتیان دوم باب چهار آیه ده
پیوسته قتل عیسی خداوند را در جسد خود حمل می کنیم تا حیات عیسی هم در بدن ما ظاهر شود.
قرنتیان دوم باب چهار آیه یازده
زیرا ما که زندهایم، دائماً بخاطر عیسی به موت سپرده می شویم تا حیات عیسی نیز در جسد فانی ما پدید آید.
قرنتیان دوم باب چهار آیه دوازده
پس موت در ما کار می کند ولی حیات در شما.
قرنتیان دوم باب پنج آیه چهار
از آنرو که ما نیز که در این خیمه هستیم، گرانبار شده، آه می کشیم، از آن جهت که نمیخواهیم این را بیرون کنیم، بلکه آن را بپوشیم تا فانی در حیات غرق شود.
قرنتیان دوم باب هفت آیه سه
این را از روی مذمت نمیگویم، زیرا پیش گفتم که در دل ما هستید تا در موت و حیات با هم باشیم.
غلاطیان باب سه آیه بیست و یک
پس آیا شریعت به خلاف وعدههای خداست؟ حاشا! زیرا اگر شریعتی داده می شد که تواند حیات بخشد، هراینه عدالت از شریعت حاصل می شد.
غلاطیان باب شش آیه هشت
زیرا هر که برای جسم خود کارد، از جسم فساد را درو کند و هرکه برای روح کارد از روح حیات جاودانی خواهد دروید.
افسسیان باب چهار آیه هجده
که در عقل خود تاریک هستند و از حیات خدا محروم، بهسبب جهالتی که بجهت سختدلی ایشان در ایشان است.
فیلیپیان باب یک آیه بیست
برحسب انتظار و امید من که در هیچ چیز خجالت نخواهم کشید، بلکه در کمال دلیری،چنانکه همیشه، الان نیز مسیح در بدن من جلال خواهد یافت، خواه در حیات و خواه در موت.
فیلیپیان باب دو آیه شانزده
و کلام حیات را برمیافرازید، بجهت فخر من در روز مسیح تا آنکه عبث ندویده و عبث زحمت نکشیده باشم.
فیلیپیان باب چهار آیه سه
و از تو نیز ای همقطار خالص خواهش می کنم که ایشان را امداد کنی، زیرا در جهاد انجیل با من شریک می بودند با اکلیمنتس نیز و سایر همکاران من که نام ایشان در دفتر حیات است.
تیموتائوس اول باب یک آیه شانزده
بلکه از این جهت بر من رحم شد تا اول درمن، مسیح عیسی کمال حلم را ظاهر سازد تا آنانی را که بجهت حیات جاودانی به وی ایمان خواهند آورد، نمونه باشم.
تیموتائوس اول باب پنج آیه شش
لیکن زنعیاش در حال حیات مرده است.
تیموتائوس اول باب شش آیه دوازده
و جنگ نیکوی ایمان را بکن و بدست آور آن حیات جاودانی را که برای آن دعوت شدی و اعتراف نیکو کردی در حضور گواهان بسیار.
تیموتائوس اول باب شش آیه نوزده
و برای خود اساس نیکو بجهت عالم آینده نهند تا حیات جاودانی را بدست آرند.
تیموتائوس دوم باب یک آیه ده
اما الحال آشکار گردید به ظهور نجاتدهنده ما عیسی مسیح که موت را نیست ساخت و حیات و بیفسادی را روشن گردانید بوسیله انجیل،
تیتوس باب یک آیه دو
به امید حیات جاودانی که خدایی که دروغ نمیتواند گفت، از زمانهای ازلی وعده آن را داد،
تیتوس باب سه آیه هفت
تا به فیض او عادل شمرده شده، وارث گردیم بحسب امید حیات جاودانی.
عبرانیان باب هفت آیه سه
بیپدر و بیمادر و بینسبنامه و بدون ابتدای ایام و انتهای حیات بلکه به شبیه پسر خدا شده، کاهن دایمی میماند.
عبرانیان باب هفت آیه شانزده
که به شریعت و احکام جسمی مبعوث نشود بلکه به قوت حیات غیرفانی.
یعقوب باب چهار آیه چهارده
و حال آنکه نمیدانید که فردا چه میشود؛ از آنرو که حیات شما چیست؟ مگر بخاری نیستید که اندک زمانی ظاهر است و بعد ناپدید میشود؟
پطرس اول باب سه آیه هفت
و همچنین ای شوهران، با فطانت با ایشان زیست کنید، چون با ظروف ضعیفتر زنانه، و ایشان را محترم دارید چون با شما وارث فیض حیات نیز هستند تا دعاهای شما بازداشته نشود.
پطرس اول باب سه آیه ده
زیرا “هرکه میخواهد حیات را دوست دارد و ایام نیکو بیند، زبان خود را از بدی و لبهای خود را از فریبگفتن باز بدارد؛
پطرس دوم باب یک آیه سه
چنانکه قوت الهیه او همه چیزهایی را که برای حیات و دینداری لازم است، به ما عنایت فرموده است، به معرفت او که ما را به جلال و فضیلت خود دعوت نموده،
یوحنا اول باب یک آیه یک
آنچه از ابتدا بود و آنچه شنیدهایم و به چشم خود دیده، آنچه بر آن نگریستیم و دستهای ما لمس کرد، درباره کلمه حیات.
یوحنا اول باب یک آیه دو
و حیات ظاهر شد و آن را دیدهایم و شهادت میدهیم و به شما خبر میدهیم از حیات جاودانی که نزد پدر بود و برما ظاهر شد.
یوحنا اول باب دو آیه بیست و پنج
و این است آن وعدهای که او به ما داده است، یعنی حیات جاودانی.
یوحنا اول باب سه آیه چهارده
ما میدانیم که از موت گذشته، داخل حیات گشتهایم از اینکه برادران را محبتمینماییم. هرکه برادر خود را محبت نمینماید در موت ساکن است.
یوحنا اول باب سه آیه پانزدهم
هر که از برادر خود نفرت نماید، قاتل است و میدانید که هیچ قاتل حیات جاودانی در خود ثابت ندارد.
یوحنا اول باب پنج آیه یازده
و آن شهادت این است که خدا حیات جاودانی به ما داده است و این حیات، در پسر اوست.
یوحنا اول باب پنج آیه دوازده
آنکه پسر را دارد حیات را دارد و آنکه پسر خدا را ندارد، حیات را نیافته است.
یوحنا اول باب پنج آیه سیزده
این را نوشتم به شما که به اسم پسر خدا ایمان آوردهاید تا بدانید که حیات جاودانی دارید و تا به اسم پسر خدا ایمان بیاورید.
یوحنا اول باب پنج آیه شانزده
اگر کسی برادر خود را بیند که گناهی را که منتهی به موت نباشد میکند، دعا بکند و او را حیات خواهد بخشید، به هرکه گناهی منتهی به موت نکرده باشد. گناهی منتهی به موت هست؛ بجهت آن نمیگویم که دعا باید کرد.
یوحنا اول باب پنج آیه بیست
اما آگاه هستیم که پسر خدا آمده است و به ما بصیرت داده است تا حق را بشناسیم و در حق یعنی در پسر او عیسی مسیح هستیم. اوست خدای حق و حیات جاودانی.
یهودا باب یک آیه بیست و یک
خویشتن را در محبت خدا محفوظ دارید و منتظر رحمت خداوند ما عیسی مسیح برای حیات جاودانی بوده باشید.
مکاشفه باب دو آیه ده
از آن زحماتی که خواهی کشید مترس! اینک ابلیس بعضی از شما را در زندان خواهد انداخت تا تجربه کرده شوید و مدت ده روز زحمت خواهید کشید. لکن تا به مرگ امین باش تا تاج حیات را به تو دهم.
مکاشفه باب سه آیه پنج
هر که غالب آید به جامه سفید ملبس خواهد شد و اسم او را از دفتر حیات محو نخواهم ساخت بلکه به نام وی در حضور پدرم و فرشتگان او اقرار خواهم نمود.
مکاشفه باب هفت آیه هفده
زیرا برهای که در میان تخت است، شبان ایشان خواهد بود و به چشمههای آب حیات، ایشان را راهنمایی خواهد نمود؛ و خدا هر اشکی را از چشمان ایشان پاک خواهد کرد.”
مکاشفه باب یازده آیه یازده
و بعد از سه روز و نیم، روح حیات از خدا بدیشان درآمد که بر پایهای خود ایستادند و بینندگان ایشان را خوفی عظیم فرو گرفت.
مکاشفه باب سیزده آیه هشت
و جمیع ساکنان جهان، جز آنانی که نامهای ایشان در دفتر حیات برهای که از بنای عالم ذبح شده بود مکتوب است، او را خواهند پرستید.
مکاشفه باب هفده آیه هشت
آن وحش که دیدی، بود و نیست و از هاویه خواهد برآمد و به هلاکت خواهد رفت؛ و ساکنان زمین، جز آنانی که نامهای ایشان از بنای عالم در دفتر حیات مرقوم است، در حیرت خواهند افتاد از دیدن آن وحش که بود و نیست و ظاهر خواهد شد.
مکاشفه باب بیست آیه دوازده
و مردگان را خرد و بزرگ دیدم که پیش تخت ایستاده بودند؛ و دفترها را گشودند. پس دفتری دیگر گشوده شد که دفتر حیات است و بر مردگان داوری شد، بحسب اعمال ایشان از آنچه در دفترها مکتوب است.
مکاشفه باب بیست آیه پانزدهم
و هر که در دفتر حیات مکتوب یافت نشد، به دریاچه آتش افکنده گردید.
مکاشفه باب بیست و یک آیه شش
باز مرا گفت: “تمام شد! من الف و یا و ابتدا و انتها هستم. من به هر که تشنه باشد، از چشمه آب حیات، مفت خواهم داد.
مکاشفه باب بیست و یک آیه بیست و هفت
و چیزی ناپاک یا کسی که مرتکب عمل زشت یا دروغ شود، هرگز داخل آن نخواهد شد، مگر آنانی که در دفتر حیات بره مکتوبند.
مکاشفه باب بیست و دو آیه یک
و نهری از آب حیات به من نشان داد که درخشنده بود، مانند بلور و از تخت خدا و بره جاری میشود.
مکاشفه باب بیست و دو آیه دو
و در وسط شارع عام آن و بر هر دو کناره نهر، درخت حیات را که دوازده میوه میآورد یعنی هر ماه میوه خود را میدهد؛ و برگهای آن درخت برای شفای امتها میباشد.
مکاشفه باب بیست و دو آیه چهارده
خوشابحال آنانی که رختهای خود را میشویند تا بر درخت حیات اقتدار یابند و بهدروازههای شهر درایند،
مکاشفه باب بیست و دو آیه هفده
و روح و عروس میگویند: “بیا!” و هر که میشنود بگوید: “بیا!” و هر که تشنه باشد، بیاید و هر که خواهش دارد، از آب حیات بیقیمت بگیرد.
مکاشفه باب بیست و دو آیه نوزده
و هر گاه کسی از کلام این نبوت چیزی کم کند، خدا نصیب او را از درخت حیات و از شهر مقدس و از چیزهایی که در این
کتاب نوشته است، منقطع خواهد کرد
در ترجمه قدیم (عهد قدیم) تعداد 161 آیه برای کلمه حیات وجود دارد
پیدایش باب یک آیه سی
و به همة حیوانـات زمیـن و به همة پرندگان آسمان و به همة حشرات زمین كه در آنهـا حیـات است، هر علف سبز را برای خوراك دادم.» و چنیـن شـد.
پیدایش باب دو آیه هفت
خداوند خدا پس آدم را از خاك زمین بسرشت و در بینی وی روح حیات دمید، و آدم نَفْس زنده شد.
پیدایش باب دو آیه نه
و خداوند خدا هر درخت خوشنما و خوشخوراك را از زمین رویانید، و درخت حیات را در وسط باغ و درخت معرفت نیك و بد را.
پیدایش باب دو آیه نوزده
و خداوند خدا هر حیوان صحرا و هر پرندة آسمان را از زمین سرشت و نزد آدم آورد تا ببیند كه چه نام خواهد نهاد و آنچه آدم هر ذیحیات را خواند، همان نام او شد.
پیدایش باب سه آیه بیست و دو
و خداوند خدا گفت: «همانا انسان مثل یكی از ما شده است، كه عارف نیك و بد گردیده. اینك مبادا دست خود را دراز كند و از درخت حیات نیز گرفته بخورَد، و تا به ابد زنده ماند.»
پیدایش باب سه آیه بیست و چهار
پس آدم را بیرون كرد و به طرف شرقی باغ عدن، كروبیان را مسكن داد و شمشیر آتشباری را كه به هر سو گردش میكرد تا طریق درخت حیات را محافظت كند.
پیدایش باب شش آیه هفده
زیرا اینك من طوفان آب را بر زمین میآورم تا هر جسدی را كه روح حیات در آن باشد، از زیر آسمان هلاك گردانم. و هر چه بر زمین است، خواهد مرد.
پیدایش باب هفت آیه پانزدهم
دودو از هر ذی جسدی كه روح حیات دارد، نزد نوح به كشتی در آمدند.
پیدایش باب هفت آیه بیست و دو
هركه دم روح حیات در بینی او بود، از هر كه در خشكی بود، مرد.
پیدایش باب هجده آیه ده
گفت: «البته موافق زمان حیات، نزد تو خواهم برگشت، و زوجهات ساره را پسری خواهد شد.» و ساره به در خیمهای كه در عقب او بود، شنید.
پیدایش باب هجده آیه چهارده
مگر هیچ امری نزد خداوند مشكل است؟ در وقت موعود، موافق زمان حیات، نزد تو خواهم برگشت و ساره را پسری خواهد شد.»
پیدایش باب بیست و پنج آیه شش
اما به پسران كنیزانی كه ابراهیم داشت، ابراهیم عطایا داد، و ایشان را در حین حیات خود، از نزد پسر خویش اسحاق، به جانب مشرق، به زمین شرقی فرستاد.
پیدایش باب بیست و هفت آیه چهل و شش
و رفقه به اسحاق گفت: «بسبب دختران حِتّ از جان خود بیزار شدهام.اگر یعقوب زنی از دختران حِتّ، مثل اینانی كه دختران این زمینند بگیرد، مرا از حیات چه فایده خواهد بود. »
پیدایش باب چهل و دو آیه پانزدهم
بدینطور آزموده میشوید: به حیات فرعون از اینجا بیرون نخواهید رفت، جز اینكه برادر كهتر شما در اینجا بیاید.
پیدایش باب چهل و دو آیه شانزده
یك نفر را از خودتان بفرستید، تا برادر شما را بیاورد، و شما اسیر بمانید تا سخن شما آزموده شود كه صدق با شماست یا نه، والاّ به حیات فرعون جاسوسانید!»
پیدایش باب چهل و سه آیه بیست و هفت
پس از سلامتی ایشان پرسید و گفت: «آیا پدر پیر شما كه ذكرش را كردید، به سلامت است؟ و تا بحال حیات دارد؟»
اعداد باب چهارده آیه بیست و یک
لیكن به حیات خودم قسم كه تمامی زمین از جلال یهوه پر خواهد شد.
اعداد باب چهارده آیه بیست و هشت
به ایشان بگو خداوند میگوید: به حیات خودم قسم كه چنانكه شما در گوش من گفتید، همچنان با شما عمل خواهم نمود.
تثنیه باب سی آیه پانزدهم
« ببین امروز حیات و نیكویی و موت و بدی را پیش روی تو گذاشتم.
تثنیه باب سی آیه نوزده
امروز آسمان و زمین را بر شما شاهد میآورم كه حیات و موت و بركت و لعنت را پیش روی تو گذاشتم؛ پس حیات را برگزین تا تو با ذریتت زنده بمانی.
تثنیه باب سی آیه بیست
و تا یهُوَه خدای خود را دوست بداری و آواز او را بشنوی و به او ملصق شوی، زیرا كه او حیات تو و درازی عمر توست تا در زمینی كه خداوند برای پدرانت، ابراهیم و اسحاق و یعقوب، قسم خورد كه آن را به ایشان بدهد، ساكن شوی.»
تثنیه باب سی و دو آیه چهل و هفت
زیرا كه این برای شما امر باطل نیست، بلكه حیات شماست، و به واسطة این امر، عمر خود را در زمینی كه شما برای تصرفش از اردن به آنجا عبور میكنید، طویل خواهید ساخت.»
روت باب سه آیه سیزده
امشب در اینجا بمان و بامدادان اگر او حق ولّی را برای تو ادا نماید، خوب ادا نماید، و اگر نخواهد كه برای تو حقولّی را ادا نماید، پس قسم به حیات خداوند كه من آن را برای تو ادا خواهم نمود؛ الا´ن تا صبح بخواب.»
اول سموئیل باب چهارده آیه سی و نه
زیرا قسم به حیات خداوند رهانندة اسرائیل كه اگر در پسرم یوناتان هم باشد، البته خواهد مـرد.» لیكن از تمامی قوم احدی به او جواب نداد.
اول سموئیل باب چهارده آیه چهل و پنج
اما قوم به شاؤل گفتند: «آیا یوناتان كه نجات عظیم را در اسرائیل كرده است، باید بمیرد؟ حاشا! قسم به حیات خداوند كه مویی از سرش به زمین نخواهد افتاد زیرا كه امروز با خدا عمل نموده است.» پس قوم یوناتان را خلاص نمودند كه نمُرد.
اول سموئیل باب نوزده آیه شش
و شاؤل به سخن یوناتان گوش گرفت، و شاؤل قسم خورد كه به حیات خداوند او كشته نخواهد شد.
اول سموئیل باب بیست آیه سه
و داود نیز قسم خورده، گفت: «پدرت نیكو می داند كه در نظر تو التفات یافته ام، و میگوید مبادا یوناتان این را بداند و غمگین شود. و لكن به حیات خداوند و به حیات تو كه در میان من و موت، یك قدم بیش نیست.»
اول سموئیل باب بیست آیه بیست و یک
و اینك خادم خود را فرستاده، خواهم گفت برو و تیرها را پیدا كن. و اگر به خادم گویم: اینك تیرها از این طرف تو است، آنها را بگیر. آنگاه بیا زیرا كه برای تو سلامتی است و به حیات خداوند تو را هیچ ضرری نخواهد بود.
اول سموئیل باب بیست و پنج آیه بیست و شش
و الا´ن ای آقایم به حیات خداوند و به حیات جان تو چونكه خداوند تو را از ریختن خون و از انتقام كشیدن به دست خود منع نموده است، پس الا´ن دشمنانت و جویندگان ضرر آقایم مثل نابال بشوند.
اول سموئیل باب بیست و پنج آیه بیست و نه
و اگر چه كسی برای تعاقب تو و به قصد جانت برخیزد، اما جان آقایم در دستة حیات، نزد یهُوَه، خدایت، بسته خواهد شد. و اما جان دشمنانت را گویا از میان كفة فلاخن خواهد انداخت.
اول سموئیل باب بیست و پنج آیه سی و چهار
و لیكن به حیات یهُوَه، خدای اسرائیل، كه مرا از رسانیدن اذیت به تو منع نمود، اگر تعجیل ننموده، به استقبال من نمی آمدی، البته تا طلوع صبح برای نابال ذكوری باقی نمی ماند.»
اول سموئیل باب بیست و شش آیه ده
و داود گفت: «به حیات یهُوَه قسم كه یا خداوند او را خواهد زد یا اجلش رسیده، خواهد مرد یا به جنگ فرود شده، هلاك خواهد گردید.
اول سموئیل باب بیست و شش آیه شانزده
این كار كه كردی خوب نیست. به حیات یهُوَه، شما مستوجب قتل هستید، چونكه آقای خود مسیح خداوند را نگاهبانی نكردید. پس الا´ن ببین كه نیزة پادشاه و سبوی آب كه نزد سرش بود، كجاست؟»
اول سموئیل باب بیست و هشت آیه ده
و شاؤل برای وی به یهُوَه قسم خورده، گفت: «به حیات یهُوَه قسم كه از این امر به تو هیچ بدی نخواهد رسید.»
اول سموئیل باب بیست و نه آیه شش
آنگاه اخیش داود را خوانده، او را گفت: «به حیات یهُوَه قسم كه تو مرد راست هستی و خروج و دخول تو با من در اردو به نظر من پسند آمد؛ زیرا از روز آمدنت نزد من تا امروز از تو بدی ندیده ام. لیكن در نظر سرداران پسند نیستی.
دوم سموئیل باب یک آیه بیست و سه
شاؤل و یوناتان در حیات خویش محبوب نازنین بودند، و در موت خود از یكدیگر جدا نشدند. از عقابها تیزپرتر و از شیران تواناتر بودند.
دوم سموئیل باب چهار آیه نه
و داود ریكاب و برادرش بَعْنَه، پسران رَمّون بَئِیرُوتی را جواب داده، به ایشان گفت: «قسم به حیات خداوند كه جان مرا از هر تنگی فدیه داده است،
دوم سموئیل باب یازده آیه یازده
اوریا به داود عرض كرد كه «تابوت و اسرائیل و یهودا در خیمهها ساكنند و آقایم، یوآب، و بندگان آقایم بر روی بیابان خیمهنشینند. و آیا من به خانة خود بروم تا اكل و شرب بنمایم و با زن خود بخوابم؟ به حیات تو و به حیات جان تو قَسَم كه این كار را نخواهم كرد.»
دوم سموئیل باب دوازده آیه پنج
آنگاه خشم داود بر آن شخص افروخته شده، بهناتان گفت: «به حیات خداوند قسم، كسی كه این كار را كرده است، مستوجب قتل است.
دوم سموئیل باب چهارده آیه یازده
پس زن گفت: «ای پادشاه، یهُوَه، خدای خود را به یاد آور تا ولی مقتول، دیگر هلاك نكند، مبادا پسر مرا تلف سازند.» پادشاه گفت: «به حیات خداوند قسم كه مویی از سر پسرت به زمین نخواهد افتاد.»
دوم سموئیل باب چهارده آیه نوزده
پادشاه گفت: «آیا دست یوآب در همة این كار با تو نیست؟» زن در جواب عرض كرد: «به حیات جان تو، ای آقایم پادشاه كه هیچ كس از هرچه آقایم پادشاه بفرماید به طرف راست یا چپ نمیتواند انحراف ورزد، زیرا كه بندة تو یوآب، اوست كه مرا امر فرموده است، و اوست كه تمامی این سخنان را به دهان كنیزت گذاشته است.
دوم سموئیل باب پانزده آیه بیست و یک
و اِتّای در جواب پادشاه عرض كرد: «به حیات خداوند و به حیات آقایم پادشاه، قسم كه هرجایی كه آقایم پادشاه خواه در موت و خواه در زندگی، باشد، بندة تو در آنجا خواهد بود.»
دوم سموئیل باب هجده آیه هجده
اما اَبْشالوم در حین حیات خود، بنایی را كه در وادی مَلِك است برای خود برپا كرد، زیرا گفت پسری ندارم كه از او اسم من مذكور بماند، و آن بنا را به اسم خود مسمی ساخت. پس تا امروز یدِ اَبْشالوم خوانده میشود.
اول پادشاهان باب یک آیه بیست و نه
و پادشاه سوگند خورده، گفت: «قسم به حیات خداوند كه جان مرااز تمام تنگیها رهانیده است،
اول پادشاهان باب دو آیه بیست و چهار
و الا´ن قسم به حیات خداوند كه مرا استوار نموده، و مرا بر كرسی پدرم، داود نشانیده، و خانهای برایم به طوری كه وعده نموده بود، برپا كرده است كه اَدُنیاامروز خواهد مرد.»
اول پادشاهان باب دوازده آیه شش
و رَحُبْعامِ پادشاه با مشایخی كه در حین حیات پدرش، سلیمان به حضورش میایستادند مشورت كرده، گفت: «كه شما چه صلاح میبینید تا به این قوم جواب دهم؟»
اول پادشاهان باب هفده آیه یک
و ایلیای تِشْبی كه از ساكنان جِلْعاد بود،به اَخاب گفت: «به حیات یهُوَه، خدای اسرائیل كه به حضور وی ایستادهام قَسَم كه در این سالها شبنم و باران جز به كلام من نخواهد بود.»
اول پادشاهان باب هفده آیه دوازده
او گفت: «به حیات یهُوَه، خدایت قسم كه قرص نانی ندارم، بلكه فقط یك مشت آرد در تاپو و قدری روغن در كوزه، و اینك دو چوبی برمیچینم تا رفته، آن را برای خود و پسرم بپزم كه بخوریم و بمیریم.»
اول پادشاهان باب هجده آیه ده
به حیات یهُوَه، خدای تو قسم كه قومی و مملكتی نیست، كه آقایم به جهت طلب تو آنجا نفرستاده باشد و چون میگفتند كه اینجا نیست به آن مملكت و قوم قَسَم میداد كه تو را نیافتهاند.
اول پادشاهان باب هجده آیه پانزدهم
ایلیا گفت: «به حیات یهُوَه، صبایوت كه به حضور وی ایستادهام قسم كه خود را امروز به وی ظاهر خواهم نمود.»
اول پادشاهان باب بیست و دو آیه چهارده
میكایا گفت: «به حیات خداوند قسم كه هر آنچه خداوند به من بگوید همان را خواهم گفت.»
دوم پادشاهان باب دو آیه دو
و ایلیا به اَلِیشَع گفت: «در اینجا بمان، زیرا خداوند مرا به بیتئیل فرستاده است.» اَلِیشَع گفت: «به حیات یهُوَه و حیات خودت قسم كه تو را ترك نكنم.» پس به بیتئیل رفتند.
دوم پادشاهان باب دو آیه چهار
و ایلیا به او گفت: «ای اَلِیشَع در اینجا بمانزیرا خداوند مرا به اریحا فرستاده است.» او گفت: «به حیات یهُوَه و به حیات خودت قسم كه تو را ترك نكنم.» پس به اریحا آمدند.
دوم پادشاهان باب دو آیه شش
و ایلیا وی را گفت: «در اینجا بمان زیرا خداوند مرا به اُرْدّن فرستاده است.» او گفت: «به حیات یهُوَه و به حیات خودت قسم كه تو را ترك نكنم.» پس هردوی ایشان روانه شدند.
دوم پادشاهان باب سه آیه چهارده
اَلِیشَع گفت: «به حیات یهُوَه صبایوت كه به حضور وی ایستادهام قسم كه اگر من احترام یهُوشافاط، پادشاه یهُودا را نگاه نمیداشتم، به سوی تو نظر نمیكردم و تو را نمیدیدم.
دوم پادشاهان باب چهار آیه شانزده
و گفت: «در این وقت موافق زمان حیات، پسری در آغوش خواهی گرفت.» و او گفت: «نی ای آقایم؛ ای مرد خدا به كنیز خود دروغ مگو.»
دوم پادشاهان باب چهار آیه هفده
پس آن زن حامله شده، در آن وقت موافق زمان حیات به موجب كلامی كه اَلِیشَع به او گفته بود، پسری زایید.
دوم پادشاهان باب چهار آیه سی
اما مادرِ طفل گفت: «به حیات یهُوَه و به حیات خودت قسم كه تو را ترك نكنم.» پس او برخاسته، در عقب زن روانه شد.
دوم پادشاهان باب پنج آیه شانزده
او گفت: «به حیات یهُوَه كه در حضور وی ایستادهام قسم كه قبول نخواهم كرد.» و هرچند او را ابرام نمود كه بپذیرد ابا نمود.
دوم پادشاهان باب پنج آیه بیست
اما جِیحَزی كه خادم اَلِیشَع مرد خدا بود گفت: «اینك آقایم از گرفتن از دست این نُعْمان اَرامی آنچه را كه آورده بود، امتناع نمود. به حیات یهُوَه قسم كه من از عقب او دویده، چیزی از او خواهم گرفت.»
دوم تواریخ باب ده آیه شش
و رَحُبْعام پادشاه با مشایخی كه در حین حیات پدرش سلیمان به حضور وی میایستادند مشورت كرده، گفت: «شما چه صلاح میبینید كهبه این قوم جواب دهم؟»
دوم تواریخ باب هجده آیه سیزده
میكایا جـواب داد: «به حیـات یهُوَه قَسَـم كه هر آنچه خدای من مرا گوید همان را خواهم گفت.»
عزرا باب نه آیه هشت
و حال اندك زمانی لطف از جانب یهوه خدای ما بر ما ظاهر شده، مَفَرّی برای ما واگذاشته است و ما را در مكان مقدّس خود میخی عطا فرموده است و خدای ما چشمان ما را روشن ساخته، اندك حیات تازهای در حین بندگی ما به ما بخشیده است.
عزرا باب نه آیه نه
زیرا كه ما بندگانیم، لیكن خدای ما، ما را در حالت بندگی ترك نكرده است، بلكه ما را منظور پادشاهان فارس گردانیده، حیات تازه به ما بخشیده است تا خانه خدای خود را بنا نماییم و خرابیهای آن را تعمیر كنیم و ما را در یهودا و اورشلیم قلعهای بخشیده است.
نحمیا باب نه آیه شش
تو به تنهایی یهوه هستی. تو فلك و فلكالافلاك و تمامی جنود آنها را و زمین را و هر چه بر آن است و دریاها را و هر چه در آنها است، ساختهای و تو همه اینها را حیات میبخشی و جنود آسمان تو را سجده میكنند.
ایوب باب ده آیه دوازده
حیات و احسان به من عطا فرمودی و لطف تو روح مرا محافظت نمود.
ایوب باب بیست و هفت آیه دو
«به حیات خدا كه حقّ مرا برداشته و به قادرمطلق كه جان مرا تلخ نموده است،
ایوب باب سی و سه آیه هجده
جان او را از حفره نگاه میدارد و حیات او را از هلاكت شمشیر.
ایوب باب سی و سه آیه بیست و دو
جان او به حفره نزدیك میشود و حیات او به هلاككنندگان.
ایوب باب سی و شش آیه چهارده
ایشان در عنفوان جوانی میمیرند و حیات ایشان با فاسقان (تلف میشود).
مزامیر باب هفت آیه پنج
پس دشمنْ جانم را تعاقب كند، و آن را گرفتار سازد، و حیات مرا به زمین پایمال كند، و جلالم را در خاك ساكن سازد. سلاه.
مزامیر باب شانزده آیه یازده
طریق حیات را به من خواهی آموخت. به حضور تو كمال خوشی است و به دست راست تو لذتها تا ابدالا´باد!
مزامیر باب بیست و یک آیه چهار
حیات را از تو خواست و آن را به وی دادی، و طول ایام را تا ابدالا´باد.
مزامیر باب بیست و شش آیه نه
جانم را با گناهكارانجمع مكن و نه حیات مرا با مردمان خونریز،
مزامیر باب سی و چهار آیه دوازده
كیست آن شخصی كه آرزومند حیات است و طول ایام را دوست میدارد تا نیكویی را ببیند؟
مزامیر باب سی و شش آیه نه
زیرا كه نزد تو چشمة حیات است و در نور تو نور را خواهیم دید.
مزامیر باب چهل و دو آیه هشت
در روزْ خداوند رحمت خود را خواهد فرمود، و در شبْ سرود او با من خواهد بود و دعا نزد خدای حیات من.
مزامیر باب چهل و نه آیه هجده
زیرا در حیات خود، خویشتن را مبارك میخوانْد؛ و چون بر خود احسان میكنی، مردم ترا میستایند.
مزامیر باب شصت و سه آیه سه
چونكه رحمت تو از حیات نیكوتر است. پس لبهای من ترا تسبیح خواهد خواند.
مزامیر باب شصت و شش آیه نه
كه جانهای ما را در حیات قرار میدهد و نمیگذارد كه پایهای ما لغزش خورد.
مزامیر باب شصت و نه آیه بیست و هشت
از دفتر حیات محوشوند و با صالحین مرقوم نگردند.
مزامیر باب هشتاد آیه هجده
و ما از تو رو نخواهیم تافت. ما را حیات بده تا نام تو را بخوانیم.
مزامیر باب هشتاد و پنج آیه شش
آیا برگشته ما را حیات نخواهی داد تا قوم تو در تو شادی نمایند؟
مزامیر باب صد و سه آیه چهار
كه حیات تو را از هاویه فدیه میدهد و تاج رحمت و رأفت را بر سر تو مینهد؛
مزامیر باب صد و شانزده آیه دو
زیرا كه گوش خود را به من فرا داشته است، پس مدّت حیات خود، او را خواهم خواند.
مزامیر باب صد و سی و سه آیه سه
و مثل شبنم حرمون است كه بر كوههای صهیون فرود میآید. زیرا كه در آنجا خداوند بركت خود را فرموده است یعنی حیات را تا ابدالا´باد.
مزامیر باب صد و چهل و سه آیه سه
زیرا كه دشمن بر جان من جفا كرده، حیات مرا به زمین كوبیده است و مرا در ظلمت ساكن گردانیده، مثل آنانی كه مدّتی مرده باشند.
امثال باب دو آیه نوزده
كسانی كه نزد وی روند برنخواهند گشت، و به طریقهای حیات نخواهند رسید.
امثال باب سه آیه دو
زیرا كه طول ایام و سالهای حیات و سلامتی را برای تو خواهد افزود.
امثال باب سه آیه هجده
به جهت آنانی كه او را به دست گیرند، درخت حیات است و كسی كه به او متمّسك میباشد خجسته است.
امثال باب سه آیه بیست و دو
پس برای جان تو حیات، و برای گردنت زینت خواهد بود.
امثال باب چهار آیه سیزده
ادب را به چنگ آور و آن را فرو مگذار. آن را نگاه دار زیرا كه حیات تو است.
امثال باب چهار آیه بیست و دو
زیرا هر كه آنها را بیابد برای او حیات است، و برایتمامی جسد او شفا میباشد.
امثال باب چهار آیه بیست و سه
دل خود را به حفظ تمام نگاه دار، زیرا كه مخرجهای حیات از آن است.
امثال باب پنج آیه شش
به طریق حیات هرگز سالك نخواهد شد. قدمهایش آواره شده است و او نمیداند.
امثال باب شش آیه بیست و سه
زیرا كه احكام (ایشان) چراغ و تعلیم (ایشان) نور است، و توبیخ تدبیرآمیز طریق حیات است.
امثال باب هشت آیه سی و پنج
زیرا هر كه مرا یابد حیات را تحصیل كند، و رضامندی خداوند را حاصل نماید.
امثال باب ده آیه یازده
دهان عادلان چشمه حیات است، اما ظلم دهان شریران را میپوشاند.
امثال باب ده آیه شانزده
عمل مرد عادل مؤدّی به حیات است، اما محصول شریر به گناه میانجامد.
امثال باب ده آیه هفده
كسی كه تأدیب را نگاه دارد در طریق حیات است، اما كسی كه تنبیه را ترك نماید گمراه میشود.
امثال باب یازده آیه نوزده
چنانكه عدالت مؤدّی به حیات است، همچنین هر كه شرارت را پیروی نماید او را به موت میرساند.
امثال باب یازده آیه سی
ثمره مرد عادل درخت حیات است، و كسی كه جانها را صید كند حكیم است.
امثال باب دوازده آیه بیست و هشت
در طریق عدالت حیات است، و در گذرگاههایش موت نیست.
امثال باب سیزده آیه دوازده
امیدی كه در آن تعویق باشد باعث بیماری دل است، اما حصول مراد درخت حیات میباشد.
امثال باب سیزده آیه چهارده
تعلیم مرد حكیم چشمه حیات است، تا از دامهای مرگ رهایی دهد.
امثال باب چهارده آیه بیست و هفت
ترس خداوند چشمه حیات است، تا از دامهای موت اجتناب نمایند.
امثال باب چهارده آیه سی
دل آرام حیات بدن است، اما حسد پوسیدگی استخوانها است.
امثال باب پانزده آیه چهار
زبان ملایم، درخت حیات است و كجی آن، شكستگی روح است.
امثال باب پانزده آیه بیست و چهار
طریق حیات برای عاقلان به سوی بالا است، تا از هاویه اسفل دور شود.
امثال باب پانزده آیه سی و یک
گوشی كه تنبیه حیات را بشنود، در میان حكیمان ساكن خواهد شد.
امثال باب شانزده آیه پانزدهم
در نور چهره پادشاه حیات است، و رضامندی او مثل ابر نوبهاری است.
امثال باب شانزده آیه بیست و دو
عقل برای صاحبش چشمه حیات است، اما تأدیب احمقان، حماقت است.
امثال باب هجده آیه بیست و یک
موت و حیات در قدرت زبان است، و آنانی كه آن را دوست میدارند میوهاش را خواهند خورد.
امثال باب نوزده آیه بیست و سه
ترس خداوند مؤدّی به حیات است، و هر كه آن را دارد در سیری ساكن میماند، و به هیچ بلا گرفتار نخواهد شد.
امثال باب بیست و یک آیه بیست و یک
هر كه عدالت و رحمت را متابعت كند، حیات و عدالت و جلال خواهد یافت.
امثال باب بیست و دو آیه چهار
جزای تواضع و خداترسی، دولت و جلال و حیات است.
جامعه باب دو آیه هفده
لهذا من از حیات نفرت داشتم زیرا اعمالی كه زیر آفتاب كرده میشود، در نظر من ناپسند آمد چونكه تماماً بطالت و در پی باد زحمت كشیدن است.
جامعه باب سه آیه دوازده
پس فهمیدم كه برای ایشان چیزی بهتر از این نیست كه شادی كنند و در حیات خود به نیكویی مشغول باشند.
جامعه باب شش آیه دوازده
زیرا كیست كه بداند چه چیز برای زندگانی انسان نیكو است، در مدّتِ ایامِ حیاتِ باطلِ وی كه آنها را مثل سایه صرف مینماید؟ و كیست كه انسان را از آنچه بعد از او زیر آفتاب واقع خواهد شد مخبر سازد؟
جامعه باب نه آیه نه
جمیع روزهای عمر باطل خود را كه او تو را در زیر آفتاب بدهد، با زنی كه دوست میداری در جمیع روزهای بطالت خود خوش بگذران. زیرا كه از حیات خود و از زحمتی كه زیر آفتاب میكشی نصیب تو همین است.
اشعیا باب چهار آیه سه
و واقع میشود كه هركه در صهیون باقی ماند و هر كه در اورشلیم ترك شود، مقدّس خوانده خواهد شد یعنی هركه در اورشلیم در دفتر حیات مكتوب باشد.
اشعیا باب سی و هشت آیه شانزده
ای خداوند به این چیزها مردمان زیست میكنند و بهاینها و بس حیات روح من میباشد. پس مرا شفا بده و مرا زنده نگاه دار.
اشعیا باب چهل و نه آیه هجده
چشمان خود را به هر طرف بلند كرده، ببین جمیع اینها جمع شده، نزد تو میآیند. خداوند میگوید به حیات خودم قسم كه خود را به جمیع اینها مثل زیور ملبّس خواهی ساخت و مثل عروس خویشتن را به آنها خواهی آراست.
ارمیا باب چهار آیه دو
و به راستی و انصاف و عدالت به حیات یهوه قسم خواهی خورد و امّتها خویشتن را به او مبارك خواهند خواند و به وی فخر خواهند كرد.»
ارمیا باب پنج آیه دو
و اگر چه بگویند: قسم به حیات یهوه، لیكن به دروغ قسم میخورند.»
ارمیا باب هشت آیه سه
و یهوه صبایوت میگوید كه تمامی بقیه این قبیله شریر كه باقی میمانند در هر مكانی كه باقی مانده باشند و من ایشان را بسوی آن رانده باشم مرگ را بر حیات ترجیح خواهند داد.
ارمیا باب دوازده آیه شانزده
و اگر ایشان طریقهای قوم مرا نیكو یاد گرفته، به اسم من یعنی به حیات یهوه قسم خورند چنانكه ایشان قوم مرا تعلیم دادند كه به بعل قسمخورند، آنگاه ایشان در میان قوم من بنا خواهند شد.
ارمیا باب شانزده آیه چهارده
بنابراین خداوند میگوید: «اینك ایامی میآید كه بار دیگر گفته نخواهد شد قسم به حیات یهوه كه بنیاسرائیل را از زمین مصر بیرون آورد.
ارمیا باب شانزده آیه پانزدهم
بلكه قسم به حیات یهوه كه بنیاسرائیل را از زمین شمال و همه زمینهایی كه ایشان را به آنها رانده بود برآورد. زیرا من ایشان را به زمینی كه به پدران ایشان دادهام باز خواهم آورد.
ارمیا باب هفده آیه سیزده
ای خداوند كه امید اسرائیل هستی همگانی كه تو را ترك نمایند خجل خواهند شد. آنانی كه از من منحرف شوند در زمین مكتوب خواهند شد چونكه خداوند را كه چشمه آب حیات است ترك نمودهاند.
ارمیا باب بیست و یک آیه هشت
و به این قوم بگو كه خداوند چنین میفرماید: اینك من طریق حیات و طریق موت را پیش شما میگذارم؛
ارمیا باب بیست و دو آیه بیست و چهار
یهوه میگوید: به حیات من قسم كه اگر چه كنیاهو ابن یهویاقیم پادشاه یهودا خاتم بر دست راست من میبود هر آینه تو را از آنجا میكَندم.
ارمیا باب بیست و سه آیه هفت
بنابراین خداوند میگوید: اینك ایامی میآید كه دیگر نخواهند گفت قسم به حیات یهوه كه بنی اسرائیل را از زمین مصر برآورد.
ارمیا باب بیست و سه آیه هشت
بلكه قسم به حیات یهوه كه ذریت خاندان اسرائیل را از زمین شمال و از همه زمینهایی كه ایشان را به آنها رانده بودم بیرون آورده، رهبرینموده است و در زمین خود ساكن خواهند شد.»
ارمیا باب سی و هشت آیه شانزده
آنگاه صدقیا پادشاه برای ارمیا خفیةً قسم خورده، گفت: «به حیات یهوه كه این جان را برای ما آفرید قسم كه تو را نخواهم كشت و تو را به دست این كسانی كه قصد جان تو دارند تسلیم نخواهم كرد.»
ارمیا باب چهل و چهار آیه بیست و شش
بنابراین ای تمامی یهودا كه در زمین مصر ساكن هستید، كلام خداوند را بشنوید. اینك خداوند میگوید: من به اسم عظیم خود قسم خوردم كه اسم من بار دیگر به دهان هیچكدام از یهود در تمامی زمین مصر آورده نخواهد شد و نخواهند گفت: به حیات خداوند یهوه قسم.
ارمیا باب چهل و شش آیه هجده
پادشاه كه نام او یهوه صبایوت میباشد،میگوید به حیات خودم قسم كه او مثل تابور، در میان كوهها و مانند كَرْمَل، نزد دریا خواهد آمد.
حزقیال باب پنج آیه یازده
لهذا خداوند یهوه میگوید: «به حیات خودم قَسَم چونكه تو مَقدس مرا بتمامی رجاسات و جمیع مكروهات خویش نجس ساختی، من نیز البتّه تو را منقطع خواهم ساخت و چشم من شفقت نخواهد نمود و من نیز رحمت نخواهم فرمود.
حزقیال باب سیزده آیه نوزده
و مرا در میان قوم من برای مُشتِ جویی و لقمه نانی بیحرمت میكنید چونكه به قوم من كه به دروغ شما گوش میگیرند دروغ گفته، جانهایی را كه مستوجب موت نیستند میكشید و جانهایی را كه مستحقّ حیات نمیباشند زنده نگاه میدارید.
حزقیال باب چهارده آیه شانزده
اگر چه این سه مرد در میانش باشند، خداوند یهوه میگوید: به حیات خودم قَسَم كه ایشان پسران و دختران را رهایی نخواهند داد. ایشان به تنهایی رهایی خواهند یافت ولی زمین ویران خواهد شد.
حزقیال باب چهارده آیه هجده
اگر چه این سه مرد در میانش باشند، خداوند یهوه میگوید: به حیات خودم قسم كه پسران و دختران را رهایی نخواهند داد بلكه ایشان به تنهایی رهایی خواهند یافت.
حزقیال باب چهارده آیه بیست
اگر چه نوح و دانیال و ایوب در میانش باشند خداوند یهوه میگوید: به حیات خودم قسم كه نه پسری و نه دختری را رهایی خواهند داد بلكه ایشان (فقط) جانهای خود را بهعدالت خویش خواهند رهانید.
حزقیال باب شانزده آیه چهل و هشت
پس خداوند یهوه میگوید: «به حیات خودم قسم كه خواهر تو سدوم و دخترانش موافق اعمال تو و دخترانت عمل ننمودند.
حزقیال باب هفده آیه شانزده
خداوند یهوه میگوید: «به حیات خودم قَسَم كه البتّه در مكان آن پادشاه كه او را به پادشاهی نصب كرد و او قَسَم وی را خوار شمرده، عهد او را شكست یعنی نزد وی در میان بابل خواهد مرد.
حزقیال باب هفده آیه نوزده
بنابراین خداوند یهوه چنین میگوید: «به حیات خودمقسم كه سوگند مرا كه او خوار شمرده و عهد مرا كه شكسته است البتّه آنها را بر سر او وارد خواهم آورد.
حزقیال باب هجده آیه سه
خداوند یهوه میگوید: «به حیات خودم قَسَم كه بعد از این این مثل را در اسرائیل نخواهید آورد.
حزقیال باب بیست آیه سه
«ای پسر انسان مشایخ اسرائیل را خطاب كرده، به ایشان بگو: خداوند یهوه چنین میفرماید: آیا شما برای طلبیدن من آمدید؟ خداوند یهوه میگوید: به حیات خودم قَسَم كه از شما طلبیده نخواهم شد.
حزقیال باب بیست آیه سی و یک
و هدایای خود را آورده، پسران خویش را از آتش میگذرانید و خویشتن را از تمامی بتهای خود تا امروز نجس میسازید؟ پس ای خاندان اسرائیل آیا من از شما طلبیده بشوم؟ خداوند یهوه میفرماید به حیات خودم قَسَم كه از شما طلبیده نخواهم شد.
حزقیال باب بیست آیه سی و سه
زیرا خداوند یهوه میفرماید: به حیات خودم قسم كه هرآینه با دست قوّی و بازوی برافراشته و خشم ریخته شده بر شما سلطنت خواهم نمود.
حزقیال باب سی و سه آیه یازده
«به ایشان بگو: خداوند یهوه میفرماید: به حیات خودم قسم كه من از مردن مرد شریر خوش نیستم بلكه (خوش هستم) كه شریر از طریق خود بازگشت نموده، زنده ماند. ای خاندان اسرائیل بازگشت نمایید! از طریقهای بد خویش بازگشت نمایید زیرا چرا بمیرید؟
حزقیال باب سی و سه آیه پانزدهم
و اگر آن مرد شریر رهن را پس دهد و آنچه دزدیده بود ردّ نماید و به فرایض حیات سلوك نموده، مرتكب بیانصافی نشود، او البتّه زنده خواهد ماند و نخواهد مُرد.
حزقیال باب سی و سه آیه بیست و هفت
بدینطور به ایشان بگو كه خداوند یهوه چنین میفرماید: به حیات خودم قسم البتّه آنانی كه در خرابهها هستند به شمشیر خواهند افتاد. و آنانی كه بر روی صحرااند برای خوراك به حیوانات خواهم داد. و آنانی كه در قلعهها و مغارهایند از وبا خواهند مرد.
حزقیال باب سی و چهار آیه هشت
خداوند یهوه میفرماید: به حیات خودم قسم هر آینه چونكه گله من به تاراج رفته و گوسفندانم خوراك همه حیوانات صحرا گردیده، شبانی ندارند. و شبانان من گوسفندانم را نطلبیدند. بلكه شبانانْ خویشتن را چرانیدند و گله مرا رعایت ننمودند.
حزقیال باب سی و پنج آیه شش
لهذا خداوند یهوه چنینمیگوید: به حیات خودم قسم كه تو را به خون تسلیم خواهم نمود كه خونْ تو را تعاقب نماید. چون از خون نفرت نداشتی، خونْ تو را تعاقب خواهد نمود.
حزقیال باب سی و پنج آیه یازده
بنابراین خداوند یهوه چنین میگوید: «به حیات خودم قَسَم كه موافق خشم و حسدی كه به ایشان نمودی، از كینهای كه با ایشان داشتی با تو عمل خواهم نمود. و چون بر تو داوری كرده باشم، خویشتن را بر تو در میان ایشان معروف خواهم گردانید.
دانیال باب دوازده آیه دو
و بسیاری از آنانی كه در خاك زمین خوابیدهاند بیدار خواهند شد، اما اینان به جهت حیات جاودانی و آنان به جهت خجالت و حقارت جاودانی.
هوشع باب چهار آیه پانزدهم
ای اسرائیل اگر تو زنا میكنی، یهودا مرتكب جرم نشود. پس به جلجال نروید و به بیت آوَن برنیایید و به حیات یهوه قسم نخورید.
عاموس باب هشت آیه چهارده
آنانی كه به گناه سامره قسم خورده، میگویند كه «ای دان به حیات خدای تو و به طریقت بئرشَبَعْ قسم میخوریم»، خواهند افتاد و بار دیگر نخواهند برخاست.
یونس باب دو آیه شش
به بنیان كوهها فرود رفتم و زمین به بندهای خود تا به ابد مرا در گرفت. امّا تو ای یهوه خدایم حیات مرا از حفره برآوردی.
صفنیا باب دو آیه نه
بنابراین، یهوه صبایوت خدای اسرائیل میگوید: به حیات خودم قَسم كه موآب مثل سَدوم و بنیعَمّون مثل عَمّوره خواهد شد. محّل خارها و حفرههای نمك و ویرانی ابدی خواهد شد. بقیة قوم من آنها را غارت خواهند نمود و بقیه امّت من ایشان را به تصرّف خواهند آورد.
ملاکی باب دو آیه پنج
عهد من با وی عهد حیات و سلامتی میبود و آنها را به سبب ترسی كه از من میداشت، به وی دادم و به سبب آنكه از اسم من هراسان میبود.
.