Donnerstag, 12. Juli 2012

غیبت کردن




غیبت کردن چه عواقبی به دنبال دارد؟


قتل نکن /// فرمان خداست . وقتی پشت سر دیگران صحبت میکنیم شخصیت آنان را میکشیم قاتلیم اما نمیدانیم . و خود را راضی میکنید که صفت شخص را در نبودنش اعلام میگردد. قتل نکن /////////////////خدا در متی ۱۲ :۳۶ می گوید: " این را نیز به شما بگویم که برای هر سخن بیهوده ، باید در روز داوری به خدا جواب بدهید."


غیبت چیست؟






غیبت یعنی صحبت کردن در مورد مشکلات، اشتباهات و شکست‌های دیگران، پشت سر آنها؛ خواه چنین سخنانی حقیقت داشته باشد، خواه نداشته باشد! غیبت، چیزهایی است که ما حاضر نیستیم جلوی خود شخص بگوییم، و یا لااقل آن را به‌ آن نحوی که در پشت سرشان می‌گوییم، در حضورشان نخواهیم گفت. غیبت یعنی اظهار نظر منفی در مورد دیگران و یا انگیزه‌های آنان را با دید منفی و مغرضانه در حضور شخصی ثالث مورد بحث و بررسی قرار دادن. غیبت، تکرار شایعات و خبرهای جسته و گریخته در مورد دیگران است. وقتی مطالب خصوصی و شخصی و محرمانۀ دیگران را برای افرادی که چنین مطالبی به آنها مربوط نیست بازگو می‌کنیم، این کار غیبت است. معمولاً کسانی که در غیبت کردن خبره‌اند با زیرکی می‌دانند چگونه بدون آنکه سخن اضافه بگویند، حرفی را نیز ناگفته باقی نگذارند! یک ضرب‌المثل بختیاری می‌گوید: «سخن‌چینی از غارت کردن بدتر است». دلیلش این است که غیبت، به هر صورت و با هر پوشش، حملۀ بی‌رحمانه به شخصیت فرد ثالث است، ولو آنکه با عبارات مؤدبانه یا روحانی‌ای چون «غیبتش نباشه، ولی...»، «خدا برکتش بده، ولی...»، و یا «این را می‌گویم که دعا کنید...»، مزین باشد.
امثال ۱۸:۸ می‌گوید: «سخنان سخن‌چین همچون لقمه‌ای لذیذ است که به اعماق وجود انسان فرو می‌رود». اما این لقمۀ به‌ظاهر لذیذ و این سم آغشته به عسل، در پنهان‌ترین زوایای وجود و فکر و روابط ما اثر می‌گذارد و قدر و منزلت افراد را در دیدگاه ما کاهش می‌دهد. در نهایت این میکروب مُسری نه تنها خود ما را به فردی مغرور، از خود راضی، حسود، تلخ و بدبین تبدیل می‌کند، بلکه با پخش شدن و ایجاد نفاق دیگران را نیز آلوده می‌کند و این گونه به حیات کریه خود ادامه می‌دهد.

این آیه را به خاطر بسپارید، دیگر شایعه پراکنی و غیبت نخواهید کرد. شایعه پراکنی یا غیبت کردن چگونه می تواند به دوستی شما لطمه وارد کند؟

امثال ۱۱ :۱۳ می گوید: "خبر چین هر جا می رود، اسرار دیگران را فاش می کند، ولی شخص امین اسرار را در دل خود مخفی نگه می دارد."

وقتی غیبت کردن و سخن چینی می کنید، خدا سخنان تان را می شنود. او می داند که شما چه آسیبی به دیگران می رسانید.


 یکروز خدا از شما می پرسد: "چرا آن حرف ها را زدید؟" مزامیر باب پانزده آیه سه

كه‌ به‌ زبان‌ خود غیبت‌ ننماید؛ و به‌ همسایة‌ خود بدی‌ نكند و دربارة‌ اقارب‌ خویش‌ مذمت‌ را قبول‌ ننماید؛



با یک انگشت دیگران را نشان میدهی با سه انگشت بطرف خودت ///خدا ترا میبیند . 

مزامیر باب پنجاه آیه بیست

نشسته‌ای‌ تا به‌ ضد برادر خود سخن‌ رانی‌ و دربارة‌ پسر مادر خویش‌ غیبت‌ گویی‌.

مزامیر باب صد و یک آیه پنج

كسی‌ را كه‌ در خُفیه‌ به‌ همسایه‌ خود غیبت‌ گوید، هلاك‌ خواهم‌ كرد. كسی‌ را كه‌ چشم‌ بلند و دل‌ متكبر دارد تحّمل‌ نخواهم‌ كرد.

رومیان باب یک آیه سی

غیبت از زبانشان دور نمی شود. ایشان دشمنان خدا هستند. با غرور و گستاخی ، خودستایی می کنند. همیشه بدنبال راه های تازه می گردند تا بیشتر گناه ورزند. هرگز مطیع والدین خود نمی شوند.
فیض عیسی مسیح محبت پدر و مشارکت روح القدس باشما باشد و بماند 




از دیدگاه روانشناسی 

 غيبت کنندگان ، دو دسته اند: يک دسته، آن هايي که ندانسته غيبت مي کنند و 

دسته ي ديگر، آن هايي که دانسته 
و هدفمند به غيبت کردن مشغول میشوند 






آدم هاي دسته ي اول، معمولاً همان هايي هستند که غيبت مي کنند چون حوصله شان سررفته و... اما آدم هاي دسته دوم، بنا به تعبير امي شانون، روان شناسي پيچيده اي دارند: «وقتي از دست خودمان و آن چه هستيم، رضايت نداريم، گاهي سعي مي کنيم اشخاص ديگري را هم پيدا کنيم که بدتر از ماجلوه کنند.اين طوري، ديگر ما ته جدول نيستيم و حداقل يکي مانده به آخريم. غيبت، اين فرصت را به ما مي دهد که شخص مورد نظر را در ذهن ديگران، تا مي شود به ته جدول بفرستيم.» 

اما دکتر فرانک مک آندرو معتقد است براي غيبت کردن، هزار و يک علت وجود دارد و بعضي از اين علت ها اصلاً بيمارگونه نيستند: «مثلاً وقتي در جمعي نشسته ايم و کسي شروع به غيبت از ديگران مي کند، ما هم ممکن است به حکم اين که «خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو» وارد بحث شويم. اساساً آدميزاد دوست دارد که بخشي از يک جمع و عضوي از يک تيم به حساب بيايد. خيلي از آدم ها همين طوري، احساس مهم بودن مي کنند. به علاوه، وقتي اعضاي يک جمع، اطلاعات وسوسه کننده اي را با هم به اشتراک مي گذارند، احساس صميميت در بين اعضاي گروه، افزايش مي يابد. غيبت کردن از ديگران، اين فرصت را به ما مي دهد که براي دقايقي هم که شده، خودمان را به کانون توجهات تبديل کنيم. اين احساس «قرار داشتن در کانون توجهات» براي اکثر آدم ها لذت بخش است.» البته دکتر فرانک مک آندروهم در نتيجه گيري نهايي اش تأکيد مي کند که: هيچ کدام از اين حرفها دليل موجهي براي غيبت کردن نيستند و غيبت، بدون ترديد، نشانه ي بارزي از ضعف شخصيتي محسوب مي شود. اين خصلت از آن خصلت هايي است که همه ي نظام هاي اخلاقي، چه ديني و چه غيرديني، آن را نکوهش مي کنند.» اما استيون را برتز، نويسنده و روان شناس، اعتقاد دارد که حسادت، شايع ترين علتي است که باعث مي شود آدم ها به غيبت کردن (والبته غيبت هاي دانسته)بپردازند:«اگر به خاطر محبوبيت، قيافه ي ظاهري، موقعيت مالي، پرستيژ اجتماعي و امثال اين ها به کسي حسادت بورزيم، غيبت، وسيله ي خوبي براي مخدوش کردن چهره ي آن شخص خواهد بود. يا اگر کسي بر حقمان بدي کرده باشد، مثلاً پولمان را خورده باشد يا در جمع، ضايعمان کرده باشد و... مي شود از غيبت به عنوان سلاحي براي تخريب شخصيت او و انتقام گيري شخصي استفاده کنيم. متأسفانه خيلي از ما اين کار را مي کنيم.» 


دکتر فرانک مک آندرومي مي گويد: «وقتي پشت سر شخصي بدگويي مي کنيم، در حقيقت، داريم آبرويش را مي بريم. از بين بردن آبروي افراد، آن هم در شرايطي که خودشان حضور ندارند تا از آبرويشان دفاع کنند، درست مثل اين است که آن ها را بکشيم. البته غيبت، تيشه به ريشه ي سه نفر مي زند. گوينده ي غيبت که به غيبت شونده اجازه نمي دهد تا از خودش دفاع کند، در واقع، دست به ترور شخصيت خودش مي زند. شنونده ي غيبت هم که خيلي راحت مي تواند بگويد: نه، من نمي خواهم چنين حرف هايي را بشنوم و... و نمي گويد. پس او هم ضعف شخصيت اش را آشکار مي کند. پس گوينده و شنونده ي غيبت، پيش از غيبت شونده مي ميرند.»
















Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen