Samstag, 29. September 2012

ملکوت

  
 
دنیایی که در آن در سفریم
 
در این دنیا بسیاری دنبال یار گیری و جمع کردن
 جماعتی به دنبال خود هستند .
 
اما شاگردی مسیح یعنی بدنبال مسیح رفتن در کلام ماندن و این کلام را با وفاداری با
 
دیگران تقسیم کردن رسم خدمت را از مسیح آموختن
 
عیسی مسیح نیامد جار بزند آهای مردم دنیا من خدا هستم .
 
اما در عمل الوهیتش را ثابت کرد .
 
عیسی مسیح داوری را به زمان پدر موکول کرد
 
آن زمان میاید
 
هر که‌ گوش‌ شنوا دارد بشنود
 
 در عمل مسیح را زندگی کنیم
 
 آنکه بذر نیکو را میکارد پسر انسان است .
 
دروندگان‌، فرشتگانند. 
 
 
 
متی باب ۱۳
مَثَل کرکاس
۲۴ و مثلی‌ دیگر بجهت‌ ایشان‌ آورده‌، گفت‌: «ملکوت‌ آسمان‌ مردی‌ را ماند که‌ تخم‌ نیکو در زمین‌ خود کاشت‌
  ۲۵ و چون‌ مردم‌ در خواب‌ بودند دشمنش‌ آمده‌، در میان‌ گندم‌، کرکاس‌ ریخته‌، برفت‌.  
  ۲۶ و وقتی‌ که‌ گندم‌ رویید و خوشه‌ برآورد، کرکاس‌ نیز ظاهر شد.   
۲۷ پس‌ نوکران‌ صاحب‌ خانه‌ آمده‌، به‌ وی‌ عرض‌ کردند: "ای‌ آقا مگر تخم‌ نیکو در زمین‌ خویش‌ نکاشته‌ای‌؟ پس‌ از کجا کرکاس‌ بهم‌ رسانید؟"
    ۲۸ ایشان‌ را فرمود: "این‌ کار دشمن‌ است‌." عرض‌ کردند: "آیا می‌خواهی‌ برویم‌ آنها را جمع‌ کنیم‌؟"     
  ۲۹ فرمود: "نی‌، مبادا وقت‌ جمع‌ کردن‌ کرکاس‌، گندم‌ را با آنها بَرکنید.  
  ۳۰ بگذارید که‌ هر دو تا وقت‌ حصاد با هم‌ نمو کنند و در موسم‌ حصاد، دروگران‌ را خواهم‌ گفت‌ که‌ اوّل‌ کرکاسها را جمع‌ کرده‌، آنها را برای‌ سوختن‌ بافه‌ها ببندید اما گندم‌ را در انبار من‌ ذخیره‌ کنید." «
 
 
.تشریح مَثَل کرکاس

۳۶ آنگاه‌ عیسی‌ آن‌ گروه‌ را مرخص‌ کرده‌، داخل‌ خانه‌ گشت‌ و شاگردانش‌ نزد وی‌ آمده‌، گفتند: «مثل کرکاس مزرعه‌ را بجهت‌ ما شرح‌ فرما.»
۳۷ در جواب‌ ایشان‌ گفت‌: «آنکه‌ بذر نیکو می‌کارد پسر انسان‌ است‌،
۳۸ و مزرعه‌، این‌ جهان‌ است‌ و تخم‌ نیکو ابنای‌ ملکوت‌ و کرکاسها، پسران‌ شریرند.
۳۹ و دشمنی‌ که‌ آنها را کاشت‌، ابلیس‌ است‌ و موسم‌ حصاد، عاقبت‌ این‌ عالم‌ و دروندگان‌، فرشتگانند.
۴۰ پس‌ همچنان‌ که‌ کرکاسها را جمع‌ کرده‌، در آتش‌ می‌سوزانند، همانطور در عاقبت‌ این‌ عالم‌ خواهد شد،
۴۱ که‌ پسر انسان‌ ملائکه‌ خود را فرستاده‌، همه‌ لغزش‌دهندگان‌ و بدکاران‌ را جمع‌ خواهند کرد،
۴۲ و ایشان‌ را به‌ تنور آتش‌ خواهند انداخت‌، جایی‌ که‌ گریه‌ و فشار دندان‌ بود.
۴۳ آنگاه‌ عادلان‌ در ملکوت‌ پدر خود مثل‌ آفتاب‌، درخشان‌خواهند شد. هر که‌ گوش‌ شنوا دارد بشنود.

 
فیض عیسی مسیح محبت پدر و مشارکت روح اقدس باشما باشد و بماند .  
 
 
 
 
 


Mittwoch, 19. September 2012

مرگ جسمانی و ابدیت مقصد


مرگ جسمانی و ابدیت  
مقصد
مرگ دروازه ایی بسوی آسمان؟؟؟ درست مثل عیسی مسیح که از طریق رنج 


و مرگ برصلیب به جلال رستاخیز وارد شد ما //مسیحیان // نیز تنها


 از این طریق به وضعیت ابدی خودتقدیس و کمال روح  دست میابیم 

برای یک مسیحی مرگ پایان نیست بلکه آغاز زندگی کاملیت است 

مرگ جدایی جسم وجان و  روح 

.در زمان مرگ چه اتفاقی میان جسم و جان و یا روح میافتد 


انسان روحی دارد که بعد از مرگ جسمانی‌اش نیز باقی می‌ماند، و یا به محل سعادت


روحانی می‌رود یا به محل عذاب روحی

.
در کتاب‌مقدس، وجود روحْ امری بدیهی فرض شده است. یکی از مهم‌ترین


قسمت‌هایی که در کتاب‌مقدس در مورد وجود روح تعلیم داده


،
 انجیل لوقا ۹:‏۲۸-‏۳۶ است. این قسمت، به تبدیل هیأت مسیح معروف است.

به‌طور خلاصه ماجرا از این قرار بود که خداوندگار ما عیسی مسیح مدت کوتاهی

پیش از پایان زندگیِ زمینی خود، با سه تن از شاگردانش، یعنی پطرس و یعقوب و

یوحنا به فراز کوهی بر‌آمد و در آنجا به دعا پرداخت. در حین دعا، نمای چهرۀ

مبارک او تغییر کرد و جامه‌اش نیز سفید و درخشان گردید. ناگهان دو مرد ظاهر

 شدند، یکی موسی بود و دیگری الیاس.

این دو مرد که صدها سال پیش از عیسی می‌زیستند،

 با عیسی در بارۀ رحلتش که می‌بایست به‌زودی در اورشلیم رخ دهد،

سخن می‌گفتند. پطرس و آن دو شاگر دیگر که به خواب رفته بودند،

در این هنگام بیدار شدند و جلال و عظمت عیسی و آن دو تن را دیدند و سخنان

 ایشان را شنیدند. در همین موقع، ندایی از ابر در رسید

 که "این است پسر حبیب من، او را بشنوید.".

 آن سه شاگرد که از ترس رو به زمین گذاشته بودند، وقتی دوباره نگاه کردند، جز

عیسی کس دیگری را ندیدند

.
 جامعه   باب ۱۲
 ۷ و خاك‌ به‌ زمین‌ برگردد به‌ طـوری‌ كه‌ بود، و روح‌ نزد خدا كه‌ آن‌ را بخشیده‌ بود رجوع‌ نمایـد.

   مکاشفه   باب ۶
 ۹ و چون‌ مهر پنجم‌ را گشود، در زیر مذبح‌ دیدم‌ نفوس‌ آنانی‌ را که‌ برای‌ کلام‌ خدا و شهادتی‌ که‌ داشتند کشته‌ 
شده‌ بودند؛
  عبرانیان   باب ۱۲
 ۲۳ و کلیسای‌ نخستزادگانی‌ که‌ در آسمان‌ مکتوبند و به‌ خدای‌ داور جمیع‌ و به‌ ارواح عادلان مکمل

بعد از مرگ روح غیر مسیحیان و مسیحیان بکجا میرود ؟؟؟!!!




196_dobre_zpravy_o_pekle.jpg

جدایی روح از بدن و بحضور عیسی مسیح وارد شدن 
در فاصله مرگ و قیامت مسیحیان
 جسم در قبر روح بلافاصله در آسمان
روح هشیار و فعال
بی دین و شریر بلافاصله به مکان عذاب ابدی //جهنم //
در هیچ کجای کلام از فرصت دوباره به بی ایمان صحبت نشده است
سرنوشت ابدی مثل قانون کاشت و برداست است
هرآنچه را که کاشتی برداشت نیز خواهی کرد
مطابق کلام مثل قنطارها پاداش و یا مجازات قبل مرگ او و آمدن ثانویه خداوندمان مسیح است در زمان داوری سرنوشت ابدی اعلام میگردد .
   لوقا   باب ۱۶
 ۲۲ باری‌ آن‌ فقیر بمرد وفرشتگان‌، او را به‌ آغوش‌ ابراهیم‌ بردند و آن‌ دولتمند نیز مرد و او را دفن‌ کردند.
 ۲۳ پس‌ چشمان‌ خود را در عالم‌ اموات‌ گشوده‌، خود را در عذاب‌ یافت‌، و ابراهیم‌ را از دور و ایلعازر را در آغوشش‌ دید.

پطرس دوم باب ۲
۹ پس‌ خداوند می‌داند که‌ عادلان‌ را از تجربه‌ رهایی‌ دهد و ظالمان‌ را تا به‌ روز جزا در عذاب‌ نگاه‌ دارد.
۱۰ خصوصا آنانی‌ که‌ در شهوات‌ نجاست‌ در پی‌ جسم‌ می‌روند و خداوندی‌ را حقیر می‌دانند. اینها جسور و متکبرند و از تهمت‌زدن‌ بر بزرگان‌ نمی‌لرزند.
۱۱ و حال‌ آنکه‌ فرشتگانی‌ که‌ در قدرت‌ و قوت‌ افضل‌ هستند، پیش‌ خداوند بر ایشان‌ حکم‌ افترا نمی‌زنند.
۱۲ لکن‌ اینها چون‌ حیوانات‌ غیرناطق‌ که‌ برای‌ صید و هلاکت‌ طبعاً متولد شده‌اند، ملامت‌ می‌کنند بر آنچه‌ نمی‌دانند و در فساد خود هلاک‌ خواهند شد.

روح کسانی  که هرگزپیام مسیح را نشنیدن بکجامیرود 
داوری عادلانه طبق شریعتی که زندگی کردن
لوقا   باب ۱۲
 ۴۷ “اما آن‌ غلامی‌ که‌ اراده‌ مولای‌ خویش‌ را دانست‌ و خود را مهیا نساخت‌ تا به‌ اراده‌ او عمل‌ نماید، تازیانه‌ بسیار خواهد خورد.
 ۴۸ اما آنکه‌ نادانسته‌ کارهای‌ شایسته‌ ضرب‌ کند، تازیانه‌ کم‌ خواهد خورد. و به‌ هر کسی‌ که‌ عطا زیاده‌ شود، از وی‌ مطالبه‌ زیادتر گردد و نزد هر که‌ امانت‌ بیشتر نهند، از او بازخواست‌ زیادتر خواهند کرد.


جدایی از زمین به معنای بودن با مسیح 

قرنتیان دوم   باب ۵
 ۸ پس‌ خاطرجمع‌ هستیم‌ و این‌ را بیشتر می پسندیم‌ که‌ از بدن‌ غربت‌ کنیم‌ و به‌ نزد خداوند متوطن‌ شویم‌.

ورود به محفل شادی 
  عبرانیان   باب ۱۲
 ۲۲ بلکه‌ تقرب‌ جسته‌اید به‌ جبل‌ صهیون‌ و شهر خدای‌ حی یعنی‌ اورشلیم‌ سماوی‌ و به‌ جنود بی‌شماره‌ از محفل‌ فرشتگان
 ۲۳ و کلیسای‌ نخستزادگانی‌ که‌ در آسمان‌ مکتوبند و به‌ خدای‌ داور جمیع‌ و به‌ ارواح عادلان مکمل
 ۲۴ و به‌ عیسی‌ متوسط عهد جدید و به‌ خون‌ پاشیده‌ شده‌ که‌ متکلم‌ است‌ به‌ معنی نیکوتر از خون‌ هابیل‌.



مرگ جسمانی هرگز مسیحیان را از محبت الهی جدا نمیکند 
 رومیان   باب ۸
 ۳۵ کیست‌ که‌ ما را از محبت‌ مسیح‌ جدا سازد؟ آیا مصیبت‌ یا دلتنگی‌ یا جفا یا قحط‌ یا عریانی‌ یا خطر یا شمشیر؟
 ۳۶ چنانکه‌ مکتوب‌ است‌ که‌ “بخاطر تو تمام‌ روز کشته‌ و مثل‌ گوسفندان‌ ذبحی‌ شمرده‌ می‌شویم‌.”
 ۳۷ بلکه‌ در همه‌ این‌ امور از حد زیاده‌ نصرت‌ یافتیم‌، بوسیله‌ او که‌ ما را محبت‌ نمود.
 ۳۸ زیرا یقین‌ می‌دانم‌ که‌ نه‌ موت‌ و نه‌ حیات‌ و نه‌ فرشتگان‌ و نه‌ روسا و نه‌ قدرتها و نه‌ چیزهای‌ حال‌ و نه‌چیزهای‌ آینده‌
 ۳۹ و نه‌ بلندی‌ و نه‌ پستی‌ و نه‌ هیچ‌ مخلوق‌ دیگر قدرت‌ خواهد داشت‌ که‌ ما را از محبت‌ خدا که‌ در خداوند ما مسیح‌ عیسی‌ است‌ جدا سازد.

  فیلیپیان   باب ۱
 ۲۱ زیرا که‌ مرا زیستن‌ مسیح‌ است‌ و مردن‌ نفع‌.


۱۴یوحنا   باب 

  عیسی، تنها راه بسوی پدر


 ۱ ”دل‌ شما مضطرب‌ نشود! به‌ خدا ایمان‌آورید به‌ من‌ نیز ایمان‌ آورید.  ۲ در خانه‌ پدر من‌ منزل‌ بسیار است‌ والا به‌ شما می‌گفتم‌. می‌روم‌ تا برای‌ شما مکانی‌ حاضر کنم‌،  ۳ و اگر بروم‌ و از برای‌ شما مکانی‌ حاضر کنم‌، بازمی‌آیم‌ و شما را برداشته‌ با خود خواهم‌ برد تا جایی‌ که‌ من‌ می‌باشم‌ شما نیز باشید. 


 لوقا   باب ۲۳


 ۴۲ پس‌ به‌ عیسی‌ گفت‌: “ای‌ خداوند، مرا به‌ یاد آور هنگامی‌ که‌ به‌ ملکوت‌ خود آیی‌.”  ۴۳ عیسی‌ به‌ وی‌ گفت‌: “هرآینه‌ به‌ تو می‌گویم‌ امروز با من‌ در فردوس‌ خواهی‌ بود.”
  لوقا   باب ۱۶
  ماجرای ثروتمند و فقیر
 ۱۹ “شخصی‌ دولتمند بود که‌ ارغوان‌ و کتان‌ می‌پوشید و هر روزه‌ در عیاشی‌ با جلال‌ بسر می‌برد.
 ۲۰ و فقیری‌ مقروح‌ بود ایلعازر نام‌ که‌ او را بر درگاه‌ او می‌گذاشتند،
 ۲۱ و آرزو می‌داشت‌ که‌ از پاره‌هایی‌ که‌ از خوان‌ آن‌ دولتمند می‌ریخت‌، خود را سیر کند. بلکه‌ سگان‌ نیز آمده‌ زبان‌ بر زخمهای‌ او می‌مالیدند.
 ۲۲ باری‌ آن‌ فقیر بمرد وفرشتگان‌، او را به‌ آغوش‌ ابراهیم‌ بردند و آن‌ دولتمند نیز مرد و او را دفن‌ کردند.
 ۲۳ پس‌ چشمان‌ خود را در عالم‌ اموات‌ گشوده‌، خود را در عذاب‌ یافت‌، و ابراهیم‌ را از دور و ایلعازر را در آغوشش‌ دید.
 ۲۴ آنگاه‌ به‌ آواز بلند گفت‌، ای‌ پدر من‌ ابراهیم‌، بر من‌ ترحم‌ فرما و ایلعازر را بفرست‌ تا سر انگشت‌ خود را به‌ آب‌ تر ساخته‌ زبان‌ مرا خنک‌ سازد، زیرا در این‌ نار معذبم‌.
 ۲۵ ابراهیم‌ گفت‌، ای‌ فرزند به‌خاطر آور که‌ تو در ایام‌ زندگانی‌ چیزهای‌ نیکوی‌ خود را یافتی‌ و همچنین‌ ایلعازر چیزهای‌ بد را، لیکن‌ او الحال‌ در تسلی‌ است‌ و تو در عذاب.
 ۲۶ و علاوه‌ بر این‌، در میان‌ ما و شما ورطه‌ عظیمی‌ است‌، چنانچه‌ آنانی‌ که‌ می‌خواهند از اینجا به‌ نزد شما عبور کنند، نمی‌توانند و نه‌ نشینندگان‌ آنجا نزد ما توانند گذشت‌.
 ۲۷ گفت‌، ای‌ پدر به‌ تو التماس‌ دارم‌ که‌ او را به‌ خانه‌ پدرم‌ بفرستی‌.
 ۲۸ زیرا که‌ مرا پنج‌ برادر است‌ تا ایشان‌ را آگاه‌ سازد، مبادا ایشان‌ نیز به‌ این‌ مکان‌ عذاب‌ بیایند.
 ۲۹ ابراهیم‌ وی‌ را گفت‌، موسی‌ و انبیا را دارند؛ سخن‌ ایشان‌ را بشنوند.
 ۳۰ گفت‌، نه‌ ای‌ پدر ما ابراهیم‌، لیکن‌ اگر کسی‌ از مردگان‌ نزد ایشان‌ رود، توبه‌ خواهند کرد.
 ۳۱ وی‌ را گفت‌، هرگاه‌ موسی‌ و انبیا را نشنوند، اگر کسی‌ از مردگان‌ نیز برخیزد، هدایت‌ نخواهند پذیرفت‌.”

پولس رسول نیز بارها به وجود روح و ادامۀ حیات بعد از مرگ اشاره کرده است


 او در رساله به فیلیپیان ۱:‏۲۰-‏۲۵ چنین می‌فرماید:
"مسیح در بدن من جلال خواهد یافت، خواه در حیات و خواه در موت. زیرا که مرا زیستنْ مسیح است و مردن نفع. ولیکن اگر زیستن در جسم، همان ثمر کار من است، پس نمی‌دانم کدام را اختیار کنم. زیرا در میان این دو سخت گرفتار هستم، چونکه خواهش دارم که رحلت کنم و با مسیح باشم، زیرا این بسیار بهتر است. لیکن در جسم ماندن برای شما لازم‌تر است. و چون این اعتماد را دارم، می‌دانم که خواهم ماند و نزد همۀ شما توقف خواهم نمود . . .". به بیانی ساده، پولس می‌فرماید که دوست دارد از این جهان چشم فرو‌بندد تا با مسیح باشد. ولی فکر می‌کند که ماندن در بدن، برای مسیحیان لازم‌تر است. پس نمی‌داند کدام را انتخاب کند. در اینجا به‌طور واضح می‌بینیم که پولس به زنده بودن روح بعد از مرگ جسمانی اشاره می‌کند. از این واضح‌تر امکان‌پذیر نیست
.مکاشفه باب ۱۴
  ۱۳ و آوازی‌ را از آسمان‌ شنیدم‌ که‌ می‌گوید: “بنویس‌ که‌ از کنون‌ خوشحالند مردگانی‌ که‌ در خداوند می‌میرند.” و روح‌ می‌گوید: “بلی‌، تا از زحمات‌ خود آرامی‌ یابند و اعمال‌ ایشان‌ از عقب‌ ایشان‌ می‌رسد.”
مکاشفه باب ۷
۱۶ و دیگر هرگز گرسنه‌ و تشنه‌ نخواهند شد و آفتاب‌ و هیچ‌ گرما بر ایشان‌نخواهد رسید.
۱۷ زیرا بره‌ای‌ که‌ در میان‌ تخت‌ است‌، شبان‌ ایشان‌ خواهد بود و به‌ چشمه‌های‌ آب‌ حیات‌، ایشان‌ را راهنمایی‌ خواهد نمود؛ و خدا هر اشکی‌ را از چشمان ایشان‌ پاک‌ خواهد کرد.”
روح از رقابت زحمت کشیدن مشکلات نگرانیها بیماری رنج و ترس اظطراب گناه که در زندگی جسمانی در زمین تجربه کرده آزاد گشته ودیگر رنج نخواهد کشید  
    یوحنا باب ۱۴

۲ در خانه‌ پدر من‌ منزل‌ بسیار است‌ والا به‌ شما می‌گفتم‌. می‌روم‌ تا برای‌ شما مکانی‌ حاضر کنم‌،

جلال خدا را دیدن یعنی محبت . عدالت مهربانی . تقدس را تجربه کردن
ناپدید شدن معایب همه چیز در حضور  خدا کامل میشود
 قرنتیان اول باب ۱۳

۹ زیرا جزئی علمی داریم‌ و جزئی نبوت‌ می نماییم‌،
۱۰ لکن‌ هنگامی که‌ کامل‌ آید، جزئی نیست‌ خواهد گردید.
۱۱ زمانی که‌ طفل‌ بودم‌، چون‌ طفل‌ حرف‌ می زدم‌ و چون‌ طفل‌ فکر می کردم‌ و مانند طفل‌ تعقل‌ می نمودم‌. اما چون‌ مرد شدم‌، کارهای طفلانه‌ را ترک‌ کردم‌.
۱۲ زیرا که‌ الحال‌ در آینه‌ بطور معما می بینیم‌، لکن‌ آن‌ وقت‌ روبرو؛ الان‌ جزئی معرفتی دارم‌، لکن‌ آن‌وقت‌ خواهم‌ شناخت‌، چنانکه‌ نیز شناخته‌ شده‌ام‌.
۱۳ و الحال‌ این‌ سه‌ چیز باقی است‌:
یعنی ایمان‌ و امید و محبت‌. اما بزرگتر از اینها محبت‌ است‌.

شراکت در مسیح با مسیح بودن سلطنت و داوری
   مکاشفه باب ۲

۲۶ و هر که‌ غالب‌ آید و اعمال‌ مرا تا انجام‌ نگاه‌ دارد، او را بر امت‌ها قدرت‌ خواهم‌ بخشید

جسم روحانی و کاملا احیا شده تحت تسلط روح القدس  
در ویژگیهای الهی سهیم شدن

بحثی عظیم و پر برکت همه ادیان از تولد آغاز میشود. در مسیحیت 

 مسیح عیسی با مرگ بر صلیب


و رستاخیز  مظفرانه خود این امید جاودانگی را در ما بیدار میسازد


فیض عیسی مسیح محبت پدر و مشارکت روح القدس با شما باد






Montag, 3. September 2012

هرکسی میتواند پیروزی را جشن بگیرد . اما تو میتوانی شکست را جشن بگیری ؟؟؟!!!

هرکسی میتواند پیروزی را جشن بگیرد  .
 
 اما تو میتوانی شکست را هم  جشن بگیری ؟؟؟!!!
 
 
هراحساس  پیروزی در زندگی روزانه پیروزی نیست 
 
 و هر شکست ورشکستگی نیست .
 
 
من شما را دعوت میکنم  که از  امروز بگویید 
 میخواهم
 
 ببینیم که خداوند در این شکست چه پیروزی عظیمی برایم آماده کرده است
 
 چون انسان  . امروز و ظاهر امر را میبیند وخدا از عمقها باخبر است .
 
 
  رومیان   باب ۸
 ۲۸ و می‌دانیم‌ که‌ بجهت‌ آنانی‌ که‌ خدا را دوست‌ می‌دارند و بحسب‌ اراده‌ او خوانده‌
 
شده‌اند
 
 همه‌ چیزها برای‌ خیریت‌ (ایشان‌) با هم‌ در کار می‌باشند. 

 
برایت دعا میکنم  که مشکلات امروز برکت فردا برایت باشد . تا وقتی از این مشکلات خارج شدی بتوانی بگویی این مشکلات را داشتم .
 
اما خداوند همه چیز را برای خیریت من بکار گرفت .
 
 
    امثال باب ۱۹
  ۲۱ فكرهای‌ بسیار در دل‌ انسان‌ است‌، اما آنچه‌ ثابت‌ مانَدْ مشورت‌ خداوند است‌.
 
   پیدایش باب ۵۰
  ۱۹ یوسف‌ ایشان‌ را گفت‌: «مترسید زیرا كه‌ آیا من‌ در جای‌ خدا هستم‌؟ ۲۰ شما دربارة‌ من‌ بد اندیشیدید، لیكن‌ خدا از آن‌ قصد نیكی‌ كرد، تا كاری‌ كند كه‌ قوم‌ كثیری‌ را اِحیا نماید، چنانكه‌ امروز شده‌ است‌. 
 
 
 
  یوسف Joseph لغت فوق به معنای یهوه اضافه می کند، افزایش دهنده می باشد.
 
 اولین پسر از دو پسر یعقوب از زن دومش راحیل و نوه ابراهیم می باشد. راحیل نازا بود اما خداوند دعای راحیل را اجابت کرده و او صاحب پسری شد و او را یوسف نام نهاد.
یعقوب، یوسف را از سایر برادرانش بیشتر دوست می داشت و این سبب حسادت برادران یوسف گردید. و زمانیکه یعقوب وی را جهت آوردن خبر به نزد برادرانش فرستاد، آنان قصد جان یوسف را کردند اما رؤبین مانع کشته شدن یوسف به دست برادرانش گردید، ولی آنان یوسف را زمانی که رؤبین حضور نداشت به قافلة‌ اسماعیلیان‌ که از جلعاد می آمد و عازم مصر بود، به بیست سکه نقره فروختند و یوسف به مصر برده شد.
این موضوع سخت رؤبین را ناراحت کرد، زیرا نمی دانست به پدر خود چه بگوید. یوسف در مصر توسط اسماعیلیان به فوطیفار که رئیس محافظان دربار فرعون بود، فروخته شد.
 
فوطیفار تمامی امور کارهایش را به سبب لیاقت و درستی یوسف، به او سپرد.
 
 
زن فطیفار از یوسف خواست که با او همخواب شود اما وقتی یوسف نپذیرفت، همسر فوطیفار دسیسه ای فراهم کرد و فوطیفار، یوسف را به زندان انداخت. یوسف به واسطه تعبیر خواب فرعون از زندان آزاد و وزیر فرعون می شود. فرعون پس از آنکه به یوسف برای تعبیر خوابش مقامی بالاتر از همه داد، اَسِنات‌، دختر فوطی‌ فارَع‌ کاهن اون را به همسری یوسف درآورد. اَسِنات‌ قبل از قحطی در مصر دو پسر به نامهای منسی و افرایم را برای یوسف به دنیا آورد. در دوران خشکسالی یعقوب با تمامی فرزندانش به مصر، نزد یوسف می رود و در هنگام مرگ خود، پسران یوسف، منسی و افرایم را برکت می دهد.
 
 
یوسف پس از صد و ده سال زندگی، دیده از جهان فرو بست و وصیت کرد که هنگامی که قوم اسرائیل به کنعان بازگشتند استخوانهای او را نیز با خود ببرند. جنازه یوسف را مومیایی کرده و در تابوت گذاشتند و زمانیکه قوم اسرائیل از مصر خارج می شد، استخوانهای یوسف را نیز برداشته و در شکیم که در ملکیت پسران یوسف قرار داشت به خاک سپردند. تمامی وقایع ایام یوسف در کتاب پیدایش بابهای ۳۷ تا ۵۰ ثبت شده است.
 
 
 پیدایش باب ۳۰ آیه ۲۲ تا ۲۴ ۲۲ پس‌ خدا راحیل‌ را بیاد آورد، و دعای‌ او را اجابت‌ فرموده‌، خدا رحم‌ او را گشود. ۲۳
 
 و آبستن‌ شده‌، پسری‌ بزاد و گفت‌: «خدا ننگ‌ مرا برداشته‌ است‌.»
 
 ۲۴ و او را یوسف‌ نامیده‌، گفت‌: « خداوند پسری‌ دیگر برای‌ من‌ مزید خواهد كرد. »
 
 
پیدایش باب ۳۷ آیه ۳ تا ۴
۳ و اسرائیل‌، یوسف‌ را از سایر پسران‌ خود بیشتر دوست‌ داشتی‌،
 زیرا كه‌ او پسر پیری‌ او بود، و برایش‌ ردایی‌ بلند ساخت‌.
۴ و چون‌ برادرانش‌ دیدند كه‌ پدر ایشان‌، او را بیشتر از همة‌ برادرانش‌ دوست‌ می‌دارد، از او كینه‌ داشتند و نمی‌توانستند با وی‌ به‌ سلامتی‌ سخن‌ گویند.
پیدایش باب ۳۷ آیه ۲۱ تا ۲۲
۲۱ لیكن‌ رؤبین‌ چون‌ این‌ را شنید، او را از دست‌ ایشان‌ رهانیده‌، گفت‌: «او را نكشیم‌. » ۲۲
 
 پس‌ رؤبین‌ بدیشان‌ گفت‌: «خون‌ مریزید، او را در این‌ چاه‌ كه‌ در صحراست‌، بیندازید، و دست‌ خود را بر او دراز مكنید.»
 
 
 تا او را از دست‌ ایشان‌ رهانیده‌، به‌ پدر خود رد نماید.
 
 
پیدایش باب ۳۷ آیه ۲۷ تا ۲۸
۲۷ بیایید او را به‌ این‌ اسماعیلیان‌ بفروشیم‌، و دست‌ ما بر وی‌ نباشد، زیرا كه‌ او برادر و گوشت‌ ماست‌.»
پس‌ برادرانش‌ بدین‌ رضا دادند. ۲۸
 و چون‌ تجار مدیانی‌ در گذر بودند، یوسف‌ را از چاه‌ كشیده‌، برآوردند؛ و یوسف‌ را به‌ اسماعیلیان‌ به‌ بیست‌ پارة‌ نقره‌ فروختند. پس‌ یوسف‌ را به‌ مصر بردند.
 
 
پیدایش باب ۳۷ آیه ۲۹ تا ۳۰
۲۹ و رؤبین‌ چون‌ به‌ سر چاه‌ برگشت‌، و دید كه‌ یوسف‌ در چاه‌ نیست‌، جامة‌ خود را چاك‌ زد، ۳۰ و نزد برادران‌ خود بازآمد و گفت‌: «طفل‌ نیست‌ و من‌ كجا بروم‌؟»
 
 
پیدایش باب ۳۹ آیه ۱
۱ اما یوسف‌ را به‌ مصر بردند، و مردی مصری‌، فوطیفار نام‌ كه‌ خواجه‌ و سردار افواج‌ خاصة‌ فرعون‌ بود، وی‌ را از دست‌ اسماعیلیانی‌ كه‌ او را بدانجا برده‌ بودند، خرید.
 
 
 
 
 
 
 
پیدایش باب ۳۹ آیه ۵ تا ۷ ۵ و واقع‌ شد بعد از آنكه‌ او را بر خانه‌ و تمام‌ مایملك‌ خود گماشته‌ بود، كه‌ خداوند خانة‌ آن‌ مصری‌ را بسبب‌ یوسف‌ بركت‌ داد، و بركت‌ خداوند بر همة‌ اموالش‌، چه‌در خانه‌ و چه‌ در صحرا بود. ۶ و آنچه‌ داشت‌ به‌ دست‌ یوسف‌ واگذاشت‌، و از آنچه‌ با وی‌ بود، خبر نداشت‌ جز نانی‌ كه‌ می‌خورد. و یوسف‌ خوش‌ اندام‌ و نیك‌ منظر بود. ۷ و بعد از این‌ امور واقع‌ شد كه‌ زن‌ آقایش‌ بر یوسف‌ نظر انداخته‌، گفت‌: «با من‌ همخواب‌ شو
 
پیدایش باب ۳۹ آیه ۲۰
۲۰ و آقای‌ یوسف‌، او را گرفته‌، در زندان‌خانه‌ای‌ كه‌ اسیران‌ پادشاه‌ بسته‌ بودند، انداخت‌ و آنجا در زندان‌ ماند     
 
 
 
پیدایش باب ۴۱ آیه ۴۵ ۴۵ و فرعون‌ یوسف‌ را صفنات‌ فعنیح‌ نامید، و اَسِنات‌، دختر فوطی‌ فارَع‌، كاهن‌ اون‌ را بدو به‌ زنی‌ داد
 
،
و یوسف‌ بر زمین‌ مصر بیرون‌ رفت‌.

 


 
 
پیدایش باب ۴۱ آیه ۵۰ تا ۵۲
۵۰ و قبل‌ از وقوع‌ سالهای‌ قحط‌، دو پسر برای‌ یوسف‌ زاییده‌ شد، كه‌ اَسِنات‌، دختر فوطی‌ فارع‌، كاهن‌ اون‌ برایش‌ بزاد. ۵۱ ۵۱ و یوسف‌ نخست‌زادة‌ خود را منّسی‌ نام‌ نهاد، زیرا گفت‌: «خدا مرا از تمامی‌ مشقّتم‌ و تمامی‌ خانة‌ پدرم‌ فراموشی‌ داد.» ۵۲ و دومین‌ را افرایم‌ نامید، زیرا گفت‌: «خدا مرا در زمین‌ مذلتم‌ بارآور گردانید. »
 
 
پیدایش باب ۴۶ آیه ۲۰
۲۰ و برای‌ یوسف‌ در زمین‌ مصر، مَنَسی‌ و اِفرایم‌ زاییده‌ شدند، كه‌ اَسِنات‌ دختر فوطی‌ فارع‌، كاهن‌ اون‌ برایش‌ بزاد.
 
 
پیدایش باب ۵۰ آیه ۲۲ تا ۲۶
۲۲ و یوسف‌ در مصر ساكن‌ ماند، او و اهل‌ خانة‌ پدرش‌. و یوسف‌ صد و ده‌ سال‌ زندگانی‌ كرد.
 ۲۳ و یوسف‌ پسران‌ پشت‌ سوم‌ اِفرایم‌ را دید. و پسران‌ ماكیر، پسر مَنَسی‌ نیز بر زانوهای‌ یوسف‌ تولد یافتند. ۲۴
 و یوسف‌، برادران‌ خود را گفت‌: «من‌ می‌میرم‌، و یقیناً خدا از شما تفقد خواهد نمود، و شما را از این‌ زمین‌ به‌ زمینی‌ كه‌ برای‌ ابراهیم‌ و اسحاق‌ و یعقوب‌ قسم‌ خورده‌ است‌، خواهد برد. » ۲۵
 و یوسف‌ به‌ بنی‌اسرائیل‌ سوگند داده‌، گفت‌: «هر آینه‌ خدا از شما تفقد خواهد نمود، و استخوانهای‌ مرا از اینجا خواهید برداشت‌.» ۲۶ و یوسف‌ مـرد در حینی‌ كه‌ صد و ده‌ ساله‌ بود. و او را حنـوط كرده‌، در زمین‌ مصـر در تابوت‌ گذاشتند
 
 
 فیض عیسی مسیح محبت پدر و مشارکت روح القدس باشما باشد و بماند .
.   
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 


Sonntag, 2. September 2012

دستورالعمل /// یک دستور العمل واقعا خوب 1

 
 
دستور العمل طرز استفاده  و روش برخورد  
 
 
اگر بخواهم یک شیرینی //کیک //خوشمزه بپزیم  باید همیشه طبق  دستورالعمل کتاب آشپزی مواد  را تهیه و عمل کنیم
 
شاید بشود بعضی از مواد  را کم و زیاد کرد ولی زمان پخت و در فر و یا مواد اولیه را نمیشود
 
عوض کرد
.
دستورالعمل تنها یک پیشنهاد نیست بلکه در طی سالها تجربه از طبخ به دستمان رسیده است .
 
پس برای طبخ معمولا آن دستورالعمل را استفاده میکنیم
 
مقدار و زمان طبخ و.....................از قبل نوشته شده اند .
 
 
در کلام خدا هم دستور العمل و مقرارت  بسیاری وجود دارد .
 
 
چند آیه که دستور العمل را به ما میاموزند
 
   یعقوب باب ۴
  ۷ پس‌ خدا را اطاعت‌ نمایید و با ابلیس‌ مقاومت‌ کنید تا از شما بگریزد. 
اطاعت
مقاومت
گریختن
 
یعقوب باب ۵
     
۱۲ لکن‌ اول همه‌ ای‌ برادران من‌، قسم‌ مخوریدنه‌ به‌ آسمان‌ و نه‌ به‌ زمین‌ و نه‌ به‌ هیچ‌ سوگند دیگر، بلکه‌ بلی شما بلی‌ باشد و نی شما نی‌، مبادا در تحکم‌ بیفتید.
۱۳ اگر کسی‌ از شما مبتلای‌ بلایی‌ باشد، دعا بنماید و اگر کسی‌ خوشحال‌ باشد، سرود بخواند.
۱۴ و هرگاه‌ کسی‌ از شما بیمار باشد، کشیشان‌ کلیسا را طلب‌ کند تا برایش‌ دعا نمایند و او را به‌ نام‌ خداوند به‌ روغن‌ تدهین‌ کنند.
۱۵ و دعای‌ ایمان‌، مریـض‌ را شفـا خواهـد بخشیـد و خداونـد او را خواهد برخیزانید، و اگر گناه‌ کرده‌ باشد، از او آمرزیده‌ خواهد شد.
۱۶ نزد یکدیگر به‌ گناهان‌ خود اعتراف‌ کنید و برای‌ یکدیگر دعا کنید تا شفا یابید، زیرا دعای‌ مرد عادل‌ در عمل‌، قوت‌ بسیار دارد.
۱۷ الیاس‌ مردی‌ بود صاحب‌ حواس‌ مثل‌ ما و به‌ تمامی دل‌ دعا کرد که‌ باران‌ نبارد و تا مدت‌ سه‌ سال‌ و شش‌ ماه‌ نبارید.
۱۸ و باز دعا کرد و آسمان‌ بارید و زمین‌ ثمر خود را رویانید.
۱۹ ای‌ برادران من‌، اگر کسی‌ از شما از راستی‌ منحرف‌ شود و شخصی‌ او را بازگرداند،
 
پطرس اول باب ۵
۸ هشیار و بیدار باشید زیرا که‌ دشمن‌ شما ابلیس‌ مانند شیر غران‌ گردش‌ می‌کند و کسی‌ را می‌طلبد تا ببلعد.
۹ پس‌ به‌ ایمان‌ استوار شده‌، با او مقاومت‌ کنید، چون‌ آگاه‌ هستید که‌ همین‌ زحمات‌ بر برادران‌ شما که‌ در دنیا هستند، می‌آید.

 
فیض عیسی مسیح محبت پدر و مشارکت روح القدس با شما باشد و بماند .