Dienstag, 21. Februar 2012

برای شنیدن صدای خدا قلب ما باید در چه حالتی باشد ؟؟؟!!!





برای شنیدن صدای خدا قلب ما باید در چه حالتی باشد ؟؟؟!!!




 ترا دعوت میکنم امروز با با خدای حی هم صحبت بشوی 






خدا ترا میخواند که بیا










و چه علامتی را باید در نظر داشته باشیم 








   خروج   باب ۲۰


 ۱۸ و جمیع‌ قوم‌ رعدها و زبانه‌های‌ آتش‌ و صدای‌ كَرِنّا و كوه‌ را كه‌ پر از دود بود دیدند، و چون‌ قوم‌ این‌ را بدیدند لرزیدند، و از دور بایستادند.


 ۱۹ و به‌ موسی‌ گفتند: «تو به‌ ما سخن‌ بگو و خواهیم‌ شنید، اما خدا به‌ ما نگوید، مبادا بمیریم‌.»


قلب ما باید آماده شنیدن صدای خدا باشد
  و ترس را کناری بگذاریم . شاید امروز ما از رعد که ما بکشد نداریم اما شاید قلب ما برای خدابسته است چون برای شنیدن باید تصفیه بشویم و روش نگرشمان تبدیل گردد . ; 
  مکاشفه   باب ۲
 ۷ ”آنکه‌ گوش‌ دارد بشنود که‌ روح‌ به‌ کلیساها چه‌ می‌گوید: هر که‌ غالب‌ آید، به‌ او این‌ را خواهم‌ بخشید که‌ از درخت‌ حیاتی‌ که‌ در وسط‌ فردوس‌ خداست‌ بخورد.
 ۱۱ آنکه‌ گوش‌ دارد بشنود که‌ روح‌ به‌ کلیساها چه‌ می‌گوید: هر که‌ غالب‌ آید از موت‌ ثانی‌ ضرر نخواهد یافت‌.
۱۷ آنکه‌ گوش‌ دارد، بشنود که‌ روح‌ به‌ کلیساها چه‌ می‌گوید: و آنکه‌ غالب‌ آید، از من مخفی‌ به‌ وی‌ خواهم‌ داد و سنگی‌ سفید به‌ او خواهم‌ بخشید که‌ بر آن‌ سنگ‌ اسمی‌ جدید مرقوم‌ است‌ که‌ احدی‌ آن‌ را نمی‌داند جز آنکه‌ آن‌ را یافته‌ باشد.
 ۲۹ آنکه‌ گوش‌ دارد بشنود که‌ روح‌ به‌ کلیساها چه‌ می‌گوید.
   مکاشفه   باب ۳


 ۶ آنکه‌ گوش‌ دارد بشنود که‌ روح‌ به‌ کلیساها چه‌ می‌گوید.
۱۳ آنکه‌ گوش‌ دارد بشنود که‌ روح‌ به‌ کلیساها چه‌ می‌گوید.


۱۹ هر که‌ را من‌ دوست‌ می‌دارم‌، توبیـخ‌ و تادیب‌ می‌نمایم‌. پس‌ غیور شو و توبه‌ نما.


 ۲۰ اینک‌ بر در ایستاده‌ می‌کوبم‌؛ اگر کسی‌ آواز مرا بشنـود و در را باز کنـد، به‌ نـزد او درخواهم‌ آمد و با وی‌ شـام‌ خواهـم‌ خـورد و او نیـز با مـن‌.


 ۲۱ آنکه‌ غالب‌ آیـد، این‌ را به‌ وی‌ خواهـم‌ داد کـه‌ بر تخت‌ من‌ با من‌ بنشینـد، چنانکه‌ مـن‌ غلبـه‌ یافتم‌ و با پدر خود بر تخت‌ او نشستـم‌.


 ۲۲ هـر که‌ گـوش‌ دارد بشنود که‌ روح‌ به‌ کلیساها چه‌ می‌گوید.”
در آیه 21 عیسی مسیح از پیروزی خودش صحبت میکند . پس اگر ترس قلب ما میبند د باید نگاهمان را به آن وعده بدوزیم مقصد را فراموش نکنیم   قرنتیان دوم   باب ۴


 ۱۷ زیرا که‌ این‌ زحمت سبک ما که‌ برای لحظه‌ای است‌، بار جاودانی جلال‌ را برای ما زیاده‌ و زیاده‌ پیدا می کند.





غرور را کنار بگذار ///






اشعیا باب ۳۰

۱ خداوند می‌گوید كه‌ وای‌ بر پسران‌فتنه‌انگیز كه‌ مشورت‌ می‌كنند لیكن‌ نه‌ از من‌، و عهد می‌بندند







 لیكن‌ نه‌ از روح‌ من‌، تا گناه‌ را بر گناه‌ مزید نمایند. ۱۶ و گفتید: نی‌ بلكه‌ بر اسبان‌ فرار می‌كنیم‌








، لهذا فرار خواهید كرد و بر اسبان‌ تیز رو سوار می‌شویم‌؛ لهذا تعاقب‌ كنندگان‌ شما تیز رو خواهند 






شد.
















۱۷ هزار نفر از نهیب‌ یك‌ نفر فرار خواهند كرد و شما از نهیب‌ پنج‌ نفر خواهید گریخت‌ تا مثل‌ بیرق‌ بر 









قلّه‌ كوه‌ و عَلَم‌ بر تلّی‌ باقی‌ مانید.»










۱۸ و از این‌ سبب‌ خداوند انتظار می‌كشد تابر شما رأفت‌ نماید و از این‌ سبب‌ برمی‌خیزد تا بر شما











 ترحّم‌ فرماید چونكه‌ یهوه‌ خدای‌ انصاف‌ است‌. خوشابحال‌ همگانی‌ كه‌ منتظر وی‌ باشند.






۱۹ زیرا كه‌ قوم‌ در صهیون‌ در اورشلیم‌ ساكن‌ خواهند بود و هرگز گریه‌ نخواهی‌ كرد و به‌ آواز فریادت‌ بر 







تو ترحّم‌ خواهد كرد، و چون‌ بشنود تو را اجابت‌ خواهد نمود.








۲۱ و گوشهایت‌ سخنی‌ را از عقب‌ تو خواهد شنید كه‌ می‌گوید: راه‌ این‌ است‌، در آن‌ سلوك‌ بنما 











هنگامی‌ كه‌ به‌ طرف‌ راست‌ یا چپ‌ می‌گردی‌.















یوحنا باب ۹

۱۳ پس‌ او را که‌ پیشتر کور بود، نزد فریسیان‌ آوردند.

۱۴ و آن‌ روزی‌ که‌ عیسی‌ گل‌ ساخته‌، چشمان‌ او را باز کرد، روز سبت‌ بود.

۱۵ آنگاه‌ فریسیان‌ نیز از او سوال‌ کردند که‌ “چگونه‌ بینا شدی‌؟” بدیشان‌ گفت‌: “گل‌ به‌ 














چشمهای‌ من‌ گذارد. پس‌ شستم‌ و بینا شدم‌.”













۱۶ بعضی‌ از فریسیان‌ گفتند: “آن‌ شخص‌ از جانب‌ خدا نیست‌، زیرا که‌ سبت‌ را نگاه‌ 














نمی‌دارد.” دیگران‌ گفتند: “چگونه‌ شخص‌ گناهکار می‌تواند مثل‌ این‌ معجزات‌ ظاهر سازد.” 














و در میان‌ ایشان‌ اختلاف‌ افتاد.









۱۷ باز بدان‌ کور گفتند: “تو درباره‌ او چه‌ می‌گویی‌ که‌ چشمان‌ تو را بینا ساخت‌؟” گفت‌: “نبی‌ است‌.”

۱۸ لیکن‌ یهودیان‌ سرگذشت‌ او را باور نکردند که‌ کور بوده‌ و بینا شده‌ است‌، تا آنکه‌ پدر و 

















مادر آن‌ بینا شده‌ را طلبیدند .











۱۹ و از ایشان‌ سوال‌ کرده‌، گفتند: “آیا این‌ است‌ پسر شما که‌ می‌گویید کور متولد شده‌؟ 














پس‌ چگونه‌ الحال‌ بینا گشته‌ است‌؟”













۲۰ پدر و مادر او در جواب‌ ایشان‌ گفتند:”می‌دانیم‌ که‌ این‌ پسر ما است‌ و کور متولد شده‌.

۲۱ لیکن‌ الحال‌ چطور می‌بیند، نمی‌دانیم‌ و نمی‌دانیم‌ که‌ چشمان‌ او را باز نموده‌. او بالغ‌ 




















است‌ از وی‌ سوال‌ کنید تا او احوال‌ خود را بیان‌ کند.”











۲۲ پدر و مادر او چنین‌ گفتند زیرا که‌ از یهودیان‌ می‌ترسیدند، از آنرو که‌ یهودیان‌ با خود عهد 














کرده‌ بودند که‌ هر که‌ اعتراف‌ کند که‌ او مسیح‌ است‌، از کنیسه‌ بیرونش‌ کنند.











۲۳





 و از اینجهت‌ والدین‌ او گفتند: “او بالغ‌ است‌ از خودش‌ بپرسید.”



۲۴ پس‌ آن‌ شخص‌ را که‌ کور بود، باز خوانده‌، بدو گفتند: “خدا را تمجید کن‌. ما می‌دانیم‌ که‌ 














این‌ شخص‌ گناهکار است‌.”



















۲۵ او جواب‌ داد: “اگر گناهکار است‌ نمی‌دانم‌. یک‌ چیز می‌دانم‌ که‌ کور بودم‌ و الان‌ بینا 














شده‌ام‌.”










۲۶








 باز بدو گفتند: “با تو چه‌ کرد و چگونه‌ چشمهای‌ تو را باز کرد؟”

۲۷ ایشان‌ را جواب‌ داد که‌ “الان‌ به‌ شما گفتم‌. نشنیدید؟ و برای‌ چه‌ باز می‌خواهید بشنوید؟ 














آیا شما نیز اراده‌ دارید شاگرد او بشوید؟”


















۲۸ پس‌ او را دشنام‌ داده‌، گفتند: “تو شاگرد او هستی‌. ما شاگرد موسی‌ می‌باشیم‌.










۲۹ ما می‌دانیم‌ که‌ خدا با موسی‌ تکلم‌ کرد. اما این‌ شخص‌ را نمی‌دانیم‌ از کجا است‌.”










۳۰ آن‌ مرد جواب‌ داده‌، بدیشان‌ گفت‌: “این‌ عجب‌ است‌ که‌ شما نمی‌دانید از کجا است‌ و حال‌ 

















آنکه‌ چشمهای‌ مرا باز کرد.
















۳۱ و می‌دانیم‌ که‌ خدا دعای‌ گناهکاران‌ را نمی‌شنود؛ و لیکن‌ اگر کسی‌ خداپرست‌ باشد و 

















اراده‌ او را بجا آرد، او را می‌شنود
















۳۲ از ابتدای‌ عالم‌ شنیده‌ نشده‌ است‌ که‌ کسی‌ چشمان‌ کور مادرزاد را باز کرده‌ باشد.

۳۳ اگر این‌ شخص‌ از خدا نبودی‌، هیچ‌ کار نتوانستی‌ کرد.”







۳۴ در جواب‌ وی‌ گفتند: “تو به‌ کلی‌ با گناه‌ متولد شده‌ای‌. آیا تو ما را تعلیم‌ می‌دهی‌؟




















” پس‌ او را بیرون‌ راندند.


































زکریا باب ۷

۱۱ امّا ایشان‌ از گوش‌ گرفتن‌ ابا نمودند و سركشی‌ كرده‌، گوشهای‌ خود را از شنیدن‌ 



سنگین‌ ساختند.




۱۲ بلكه‌ دلهای‌ خویش‌ را (مثل‌) الماس‌ سخت‌ نمودند تا شریعت‌ و كلامی‌ را كه‌ یهوه‌ صبایوت‌





 به‌ روح‌ خود به‌ واسطه‌ انبیای‌ سلف‌ فرستاده‌ بود نشنوند، بنابراین‌ خشم‌ عظیمی‌ از جانب‌ 




یهوه‌ صبایوت‌ صادر شد.





ارمیا باب ۱۹


۳ و بگو: ای‌ پادشاهان‌ یهودا و سكنه‌ اورشلیم‌ كلام‌ خداوند را بشنوید! یهوه‌ صبایوت‌ خدای‌





 اسرائیل‌ چنین‌ می‌گوید: اینك‌ بر این‌ مكان‌ چنان‌ بلایی‌ خواهم‌ آورد كه‌ گوش‌ هر كس‌ كه‌ آن‌




 را بشنود صدا خواهد كرد.

اشعیا باب ۵۰

۵ خداوند یهوه‌ گوش‌ مرا گشود و مخالفت‌ نكردم‌ و به‌ عقب‌برنگشتم‌.







برخی مواقع باید به روش زندگیت فکر کنی آیا امروز برای 




خدا وقت داری ؟؟؟آیا برای او وقت داری تا صدایش رابشنوی 



؟؟؟




 پادشاهان اول باب ۱۹





۸ پس‌ برخاسته‌، خورد و نوشید و به‌ قوت‌ آن‌ خوراك‌، چهل‌ 




روز و چهل‌ شب‌ تا حوریب‌ كه‌ كوه‌ خدا باشد، رفت





.

۹ و در آنجا به‌ مَغاره‌ای‌ داخل‌ شده‌، شب‌ را در آن‌ بسر برد. و



 اینك‌ كلام‌ خداوند به‌ وی‌ نازل‌ شده‌، او را گفت‌: «ای‌ ایلیا تو را 




در اینجا چه‌ كار است‌؟»





۱۰ او در جواب‌ گفت‌: «به‌ جهت‌ یهُوَه‌، خدای‌ لشكرها، غیرت‌ 



عظیمی‌ دارم‌ زیرا كه‌ بنی‌اسرائیل‌ عهد تو را ترك‌ نموده‌، 



مذبح‌های‌ تو را منهدم‌ ساخته‌، و انبیای‌ تو را به‌ شمشیر




 كشته‌اند، و من‌ به‌ تنهایی‌ باقی‌ مانده‌ام‌ و قصد هلاكت‌ جان‌ من‌ نیز دارند.»

۱۱ او گفت‌: «بیرون‌ آی‌ و به‌ حضور خداوند در كوه‌ بایست‌.» و 



اینك‌ خداوند عبور نمود و بادعظیم‌ سخت‌ كوهها را مُنْشَق‌






ساخت‌ و صخره‌ها را به‌ حضور خداوند خرد كرد؛ اما خداوند



 در باد نبود. و بعد از باد، زلزله‌ شد اما خداوند در زلزله‌ نبود.

۱۲ و بعد از زلزله‌، آتشی‌، اما خداوند در آتش‌ نبود. و بعد از 




آتش‌، آوازی‌ ملایم‌ و آهسته‌.





۱۳ و چون‌ ایلیا این‌ را شنید، روی‌ خود را به‌ ردای‌ خویش‌ 



پوشانیده‌، بیرون‌ آمد و در دهنة‌ مَغاره‌ ایستاد. و اینك‌ هاتفی‌ 



به‌ او گفت‌: «ای‌ ایلیا، تو را در اینجا چه‌ كار است‌؟»





۱۴ او در جواب‌ گفت‌: «به‌ جهت‌ یهُوَه‌، خدای‌ لشكرها، غیرت‌



 عظیمی‌ دارم‌ زیرا كه‌ بنی‌اسرائیل‌ عهد تو را ترك‌ كرده‌، 



مذبح‌های‌ تو را منهدم‌ ساخته‌اند و انبیای‌ تو را به‌ شمشیر 



كشته‌اند و من‌ به‌ تنهایی‌ باقی‌ مانده‌ام‌ و قصد هلاكت‌ جان‌ 



من‌ نیز دارند.»




۱۵ پس‌ خداوند به‌ او گفت‌: «روانه‌ شده‌، به‌ راه‌ خود به‌ بیابان‌ 



دمشق‌ برگرد. و چون‌ برسی‌، حَزائیل‌ را به‌ پادشاهی‌ اَرام‌ 




مسح‌ كن‌،

۱۶ و ییهُو ابن‌ نِمْشی‌ را به‌ پادشاهی اسرائیل‌ مسح‌ نما، و 



اَلِیشَع‌ بن‌ شافاط‌ را كه‌ از آبَل‌ مَحُولَه‌ است‌، مسح‌ كن‌ تا به‌ 




جای‌ تو نبی‌ بشود.

۱۷ و واقع‌ خواهد شد هر كه‌ از شمشیر حَزائیل‌ رهایی‌ یابد،




 ییهُو او را به‌ قتل‌ خواهد رسانید و هر كه‌ از شمشیر ییهُو 




رهایی‌ یابد، اَلِیشَع‌ او رابه‌ قتل‌ خواهد رسانید.






۱۸ اما در اسرائیل‌ هفت‌ هزار نفر را باقی‌ خواهم‌ گذاشت‌ كه‌ 




تمامی‌ زانوهای‌ ایشان‌ نزد بَعْل‌ خم‌ نشده‌، و تمامی‌ دهنهای‌ 






ایشان‌ او را نبوسیده‌ است‌.»






موسی باید به کوه سینا میرفت




 با خدا وقت میگذاشت تا ده فرمان را دریافت کند .


 خروج باب

 ۱۹

۱۹ و چون‌ آواز كَرِنّا زیاده‌ و زیاده‌ سخت‌ نواخته‌ می‌شد، 




موسی‌ سخن‌ گفت‌، و خدا او را به‌ زبان‌ جواب‌ داد.





۲۰ و خداوند بر كوه‌ سینا بر قله‌ كوه‌ نازل‌ شد، و خداوند 



موسی‌ را به‌ قلة‌ كوه‌ خواند، و موسی‌ بالا رفت‌.

۲۱ و خداوند به‌ موسی‌ گفت‌: «پایین‌ برو و قوم‌ را قدغن‌ نما،



 مبادا نزد خداوند برای‌ نظر كردن‌، از حد تجاوز نمایند، كه‌ 




بسیاری‌ از ایشان‌ هلاك‌ خواهند شد.







عیسی مسیح در زمان انتخاب دوازده شاگرد باید اول با پدر مشارکت میداشت /// لوقا باب ۶

۱۲ و در آن‌ روزها برفراز کوه‌ برآمد تا عبادت‌ کند وآن‌ شب‌ را در عبادت‌ خدا به‌ صبح‌ آورد..............................................................................پطرس نیز باید اول صدای خدا را میشنید تا اعمال باب ۱۰

۱۳ و خطابی‌ به‌ وی‌ رسید که‌ “ای‌ پطرس‌ برخاسته‌، ذبح‌ کن‌ و بخور.”

اعمال باب ۱۳

۲ چون‌ ایشان‌ در عبادت‌ خدا و روزه‌ مشغول‌ می‌بودند، روح‌القدس‌ گفت‌: “برنابا و سولس‌ را برای‌ من‌ جدا سازید از بهر آن‌ عمل‌ که‌ ایشان‌ را برای‌ آن‌ خوانده‌ام‌.”






آنانی وقت میگذارند و صدای خدا را میشنوند . آنانی که 



نگاهشان به اوست و الویت را در زندگی به او دادهاند یکی



 بگو و بایست و یکی بشنو حتی در زمان پرستش محور تو



 رابطه و مشارکت با خدا باشد نه آنچه میخواهی بیا ببین



 بچش تو میتوانی صدای او را بشنوی اگر در قلبت را باز کنی 




کلام را هوشیار و بیدار بخوانی



متی باب


۱۷

۵ و هنوز سخن‌ بر زبانش‌ بود که‌ ناگاه‌ ابری‌ درخشنده‌ بر



 ایشان‌ سایه‌ افکند و اینک‌ آوازی‌ از ابر در رسید که‌ «این‌ 




است‌ پسر حبیب‌ من‌ که‌ از وی‌ خشنودم‌. او را





 بشنوید!»


صدای زمزمه الهی را بشنو فیض عیسی مسیح و محبت پدر 



و مشارکت روح القدس همواره با شما باد .






Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen