مزامیر باب ۱۳۹
۱۶ چشمان تو جنین مرا دیدهاست و در دفتر تو همه اعضای من نوشته شده، در روزهایی كه ساخته میشد، وقتی كه یكی از آنها وجود نداشت.
۱۷ ای خدا، فكرهای تو نزد من چه قدر گرامی است و جمله آنها چه عظیم است!
نمیدانم چه فصلی از دفتر زندگیت را آغاز کردی !!!اما مایلم ترا دعوت کنم
از جایت بلند شوی و در یکجا ساکن نمانی
فردا روزی جدید آغاز میشود . پس اطمینان داشته باش که فصول بهتری نیز برایت
نوشته میگردد اگر تو اعتماد کنی و در دیروز باقی نمانی
مزامیر باب ۵۶
۹ آنگاه در روزی كه تو را بخوانم دشمنانم روخواهند گردانید. این را میدانم زیرا خدا با من است.
خدا ترا دوست داره منهم در مسیح همینطور
فیض عیسی مسیح و محبت پدر و مشارکت روح القدس همواره با شما باد .
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen