Sonntag, 11. März 2012

زیر بنای زندگی تو چیست ؟؟؟


  لوقا   باب ۹
 ۶۲ عیسی‌ وی‌ را گفت‌: “کسی‌ که‌ دست‌ را به‌ شخم‌ زدن‌ دراز کرده‌، از پشت‌ سر نظر کند، شایسته‌ ملکوت‌ خدا نمی‌باشد.” 



بجلو بنگر به گذشته نگاه نکن 

 رومیان   باب ۱۵
 ۱۳ الان‌ خدای‌ امید، شما را از کمال‌ خوشی‌ و سلامتی‌ در ایمان‌ پر سازد تا به‌ قوت‌ روح‌القدس‌ در امید افزوده‌ گردید.


الان خدا امید ماست . زیر بنای زندگیمان  عیسی مسیح امید به آینده 
عیسی مسیح سرچشمه امیدی که به یقین تبدیل گشته است . 
کجا نا امید میشوید ؟؟؟
در هفته ایی که گذشت یکبار دیگر داشتم به شخصیت داود فکر میکردم .
آیات بسیاری را در کلام خواندم مخصوصا در کتاب سموئیل اول و دوم 
رد پای ایمانش و زیر بنای امید او را دریافتم .
آموختم گذشته از اسامی بسیار در این صفحات امیدی زیر بنایی وجود دارد . 
بهمین دلیل این برکت را با تو نیز تقسیم میکنم . 
یک مرد مقبول نظر خدا 
او چه تجربه ایی داشت که ما نیز میتوانیم در شناخت او داشته باشیم 


 غلاطیان   باب ۶

 ۷ خود را فریب‌ مدهید، خدا را استهزا نمی توان‌ کرد. زیرا که‌ آنچه‌ آدمی بکارد، همان‌ را درو خواهد کرد. 





داود هشتمین و جوانترین پسر از پسران یسّا از اهالی بیت لحم و از قبیله یهودا بود و به نظر می‌رسد که پدر او مردی فروتن بوده است. 
داود در جوانی دارای شغل چوپانی بود و گوسفندان پدر خود را در سرزمین یهودا به چراگاه می‌برد. مبارزه وی با یک شیر و خرس در چراگاه و کشتن آنها، نشان از شجاعت وی داشته است
 بعد از کشته شدن جلیات به دست داود، و زمانی که سر جلیات در دستش بود، توسط ابنیر فرمانده سپاه، به حضور شائول معرفی گردید. شائول داود را در اورشلیم نگاه داشت و نگذاشت به خانه پدرش برگردد. 
داود هر روز بیشتر در نظر مردم مورد تحسین قرار می‌گرفت و شائول بیشتر از قبل دچار هراس می‌گردید. شائول تصمیم گرفت دختر خود میرَب را به داود به زنی بدهد و در اصل می‌خواست او را به جنگ با فلسطینیان بفرستد تا داود کشته شود، اما داود نپذیرفت. پس از چندی به داود گفتند که میکال دختر دیگرش داود را دوست می‌دارد و شائول خوشحال شد، زیرا فرصت دیگری برای کشتن داود به دست فلسطینیان بود. دوباره به داود پیشنهاد دامادی شائول را دادند، اما داود گفت که من پول کافی برای پرداخت مهریه دختر پادشاه ندارم. و شائول شرط آنرا صد قلفة از مردان کشته شده فلسطینیان کرد. داود آنرا پذیرفت/// بدین ترتیب میکال را به زنی داود درآوردند و داود داماد شائول پادشاه گردید. 
سموئیل به طور ناگهانی و بر اساس راهنمایی خداوند وارد بیت لحم گردید و گوساله‌ای را قربانی کرده و خانواده یسا را نیز برای شرکت و خوردن از گوشت قربانی دعوت کرد و زمانی که داود را نزد او آوردند، توانست تشخیص دهد که داود از طرف خداوند برای پادشاهی بر اسرائیل به جای شائول انتخاب شده است و داود توسط سموئیل با روغن مسح گردید. داود پس از آنکه مسح گردید، دوباره به کار چوپانی خود بازگشت، اما روح خداوند پس از آن بر او قرار گرفت (اول سموئیل ۱۶: ۱۳-۱۴). 
  سموئیل اول باب ۱۷ آیه ۱۳ تا ۱۸ 
۱۳ و سه پسر بزرگ یسّا روانه شده، در عقب شاؤل به جنگ رفتند. و اسم سه پسرش كه به جنگ رفته بودند: نخستزاده اش اَلِیآب و دومش اَبِیناداب و سوم شَمّاه بود. ۱۴ و داود كوچكتر بود و آن سه بزرگ در عقب شاؤل رفته بودند. ۱۵ وداود از نزد شاؤل آمد و رفت میكرد تا گوسفندان پدر خود را در بیت لحم بچراند. ۱۶ و آن فلسطینی صبح و شام می‌آمد و چهل روز خود را ظاهر میساخت. ۱۷ و یسّا به پسر خود داود گفت: «الا´ن به جهت برادرانت یك اِیفَه از این غلة برشته و این ده قرص نان را بگیر و به اردو نزد برادرانت بشتاب. ۱۸ و این ده قطعة پنیر را برای سردار هزارة ایشان ببر و از سلامتی برادرانت بپرس و از ایشان نشانی‌ای بگیر.»   


شجاعت او با وجود طرد شدگی از دید خانواده او جوانترین در میان برادرانش میبود

 سموئیل اول باب ۱۷ آیه ۲۶ تا ۲۸ 
۲۶ و داود كسانی را كه نزد او ایستاده بودند خطاب كرده، گفت: «به شخصی كه این فلسطینی را بكُشد و این ننگ را از اسرائیل بردارد چه خواهد شد؟ زیرا كه این فلسطینی نامختون كیست كه لشكرهای خدای حی را به ننگ آورد؟» ۲۷ و قوم او را به همین سخنان خطاب كرده، گفتند: «به شخصی كه او را بكشد، چنین خواهد شد.» ۲۸ و چون با مردمان سخن می‌گفتند، برادر بزرگش اَلِیآب شنید و خشم اَلِیآب بر داود افروخته شده، گفت: «برای چه اینجا آمدی و آن گلة قلیل را در بیابان نزد كه گذاشتی؟ من تكبر و شرارت دل تو را میدانم زیرا برای دیدن جنگ آمده ای.»


در مورد قدرتهاو ضعفهایش  او چه میدانیم 

  سموئیل اول باب ۲۶ آیه ۱۱ تا ۱۲ 
۱۱ حاشا بر من از خداوند كه دست خود را بر مسیح خداوند دراز كنم. اما الا´ن نیزه‌ای را كه نزد سرش است و سبوی آب را بگیر و برویم.» ۱۲ پس داود نیزه و سبوی آب را از نزد سر شاؤل گرفت و روانه شدند، و كسی نبود كه ببیند و بداند یا بیدار شود زیرا جمیع ایشان در خواب بودند، چونكه خواب سنگین از خداوند بر ایشان مستولی شده بود.  

 سموئیل دوم باب ۶ آیه ۱۰ تا ۱۵ 
۱۰ و داود نخواست‌ كه‌ تابوت‌ خداوند را نزد خود به‌ شهر داود بیاورد. پس‌ داود آن‌ را به‌ خانة‌ عُوْبید اَدُوم‌ جَتّی‌ برگردانید. ۱۱ و تابوت‌ خداوند در خانة‌ عُوبید اَدوم‌ جَتّی‌ سه‌ ماه‌ ماند؛ و خداوند عوبید اَدوم‌ و تمامی‌خاندانش‌ را بركت‌ داد. ۱۲ و داود پادشاه‌ را خبر داده‌، گفتند كه‌ « خداوند خانة‌ عوبید اَدوم‌ و جمیع‌ مایملك‌ او را به‌ سبب‌ تابوت‌ خدا بركت‌ داده‌ است‌» پس‌ داود رفت‌ و تابوت‌ خدا را از خانة‌ عوبید ادوم‌ به‌ شهر داود به‌ شادمانی‌ آورد. ۱۳ و چون‌ بردارندگان‌ تابوت‌ خداوند شش‌ قدم‌ رفته‌ بودند، گاوان‌ و پرواریها ذبح‌ نمود. ۱۴ و داود با تمامی‌قوّت‌ خود به‌ حضور خداوند رقص‌ می‌كرد، و داود به‌ ایفود كتان‌ ملبس‌ بود. ۱۵ پس‌ داود و تمامی‌خاندان‌ اسرائیل‌، تابوت‌ خداوند را به‌ آواز شادمانی‌ و آواز كَرِنّا آوردند.
پس از مرگ شائول، داود به شهر حَبْرُون رفت و در آنجا وی را به پادشاهی یهودا مسح کردند 
داود روزی بر بالای پشت بام زنی به نام بَتْشَبَع‌ را دیده و خواستار او گردید. بَتْشَبَع‌، زن اُوریای‌ حِتِّی‌ یکی از سی سردار شجاع لشکر داود بود. اوریا زمانی که با یوآب در جنگ با بنی‌عَمّون در رَبَّه بسر میبرد، داود با زن وی بَتْشَبَع‌ همبستر شده و بَتْشَبَع‌ حامله شد. داود با همکاری یوآب، نقشه قتل وی را کشیدند. اوریا را در خط اول جنگ قرار دادند تا کشته شود، داود پس از مرگ اوریا با زن وی بَتْشَبَع ازدواج کرد. خشم خداوند به توسط ناتان نبی به وی گفته شد و داود توبه کرده و خود را آماده برای تاوان گناهش کرد.خداوند پسر اول بتشبع را که حاصل زنا بود، بیمار و درگذشت.

پیروزی در جنگهای بسیار اما نه بر جسم و هوس انسانی تصویر صادق انسان 

همه گناه کرده اند و جلال خدا قاصر 

با اعتماد به خدا در جنگها پیروز شد . با اعتماد به خودش از جاده سلامتی و آرامش 

جدا تصویر مردی که فرزندان ناخلف داشت اشاره به پسرش که به خواهر خود 

تجاوز نمود //اشاره به پسرش که میخواست پادشاه گردد 

شاید با تمامی نقایص ذاتی انسانیش یک کار در او دیده شود و 

 اما با روح توبه کار از راههای خود باز میگشت 
و 
    اما در تمامی راههای زندگی خود به جلو نگریست 

امثال   باب ۲۴

 ۱۶ زیرا مرد عادل‌ اگر چه‌ هفت‌ مرتبه‌ بیفتد خواهد برخاست‌، اما شریران‌ در بلا 

خواهند افتاد.


  فیلیپیان   باب ۳
 ۱۳ ای برادران‌، گمان‌ نمیبرم‌ که‌ من‌ بدست‌ آورده‌ام‌؛ لیکن‌ یک‌ چیز می کنم‌ که‌ آنچه‌ در عقب‌ است‌ فراموش‌ کرده‌ و به‌سوی آنچه‌ در پیش‌ است‌، خویشتن‌ را کشیده‌، 



.فیض عیسی مسیح محبت پدر و مشارکت روح القدس با 

شما باشد و بماند .




Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen