Donnerstag, 6. Dezember 2012

آیا باید (مردی ویا زنی )چون من فرار کند ؟؟؟!!!




هر وقت عهد عتیق را میخوانم شخصیت انسانهایی خدا ترس را میبینم 

نحیمامردی که صدای خدا را از میان هیاهوی دنیا تشخیص میداد 

نحمیا هویت خود را و ماموریتش را میشناخت 

مردی که میتوانیم از او بیاموزیم یک کتاب در مورد او میباشد یک ماموریت از خدا 

ترا تشویق میکنم دعا کن . وکلام را بخوان خدا برای تو نیز مکاشفه ایی دارد . 

 نحیما اولین کسی بود که پیمانی را که برای پرستش خداوند و نگاه داشتن اوامر او نوشته شده بود، مهر و امضا کرد. زمانیکه عزرا بر بالای منبر چوبی رفته و مشغول خواندن کتاب تورات برای عموم در دروازه شهر بود، وی یکی از حاضرین بود و به همراه سایر لاویان که تورات را تفسیر می کردند از مردم خواست که گریه نکنند، زیرا که چنین روزی، روز مقدس است. 

تمامی وقایع دوران نَحَمِیا در کتاب او به نام نَحَمِیا ثبت شده است.


آیا باید (مردی ویا زنی )چون من فرار کند ؟؟؟!!!

در خدمت و زندگی برخی مواقع در شرایطی

(غیبتها و افتراها و جفا ها وغیره .........)

قرار میگیریم که میخواهیم از خواندگی 

؟؟؟خود فرار کنیم شما را نمیدانم اما برای خودم پیش آمده است . 

پس برای همین به شخصیتها  و هویتشان در کلام اهمیت میدهم 

اینها به من میاموزند .که در شرایط مختلف چگونه باشم . 

 در کلام نیز میخوانیم اما عادلان‌ مثل‌ شیر شجاعند

هویت ما در مسیح خداوند شکل میگیرد 

آن‌ مسیح‌ در شما و امید جلال‌ است‌ 


 نحیما   باب ۵
 ۱۳ پس‌ دامن‌ خود را تكانیده‌ گفتم‌: «خدا هر كس‌ را كه‌ این‌ كلام‌ را ثابت‌ ننماید، از خانه‌ و كسبش‌ چنین‌ بتكاند و به‌ این‌ قَسَم‌ تكانیده‌ و خالی‌ بشود.» پس‌ تمامی‌ جماعت‌ گفتند آمین‌ و خداوند را تسبیح‌ خواندند و قوم‌ برحسب‌ این‌ كلام‌ عمل‌ نمودند.
 ۱۴ و نیز از روزی‌ كه‌ به‌ والی‌ بودن‌ زمین‌ یهوه‌ مأمور شدم‌، یعنی‌ از سال‌ بیستم‌ تا سال‌ سی‌ و دوّمِ اَرْتَحْشَسْتا پادشاه‌، كه‌ دوازده‌ سال‌ بود من‌ و برادرانم‌ وظیفه‌ والیگری‌ را نخوردیم‌.
 ۱۵ اما والیان‌ اوّل‌ كه‌ قبل‌ از من‌ بودند، بر قوم‌ بار سنگین‌ نهاده‌، علاوه‌ بر چهل‌ مثقال‌ نقره‌، نان‌ و شراب‌ نیز از ایشان‌ می‌گرفتند و 

خادمان‌ ایشان‌ بر قوم‌ حكمرانی‌ می‌كردند. لیكن‌ من‌ به‌ سبب‌ ترس‌ خدا چنین‌ نكردم‌.

 ۱۶ و من‌ نیز در ساختن‌ حصار مشغول‌ می‌بودم‌ و هیچ‌ مزرعه‌ نخریدیم‌ و همه‌ بندگان‌ من‌ در آنجا به‌ كار جمع‌ بودند.


  

  نحیما   باب ۶
 ۱۱ من‌ گفتم‌: «آیا مردی‌ چون‌ من‌ فرار بكند؟ و كیست‌ مثل‌ من‌ كه‌ داخل‌ هیكل‌ بشود تا 

جان‌ خود را زنده‌ نگاه‌ دارد؟ من‌ نخواهم‌ آمد.»

 ۱۲ زیرا درك‌ كردم‌ كه‌ خدا او را هرگز نفرستاده‌ است‌، بلكه‌ خودش‌ به‌ ضدّ من‌ نبوّت‌ 

می‌كند و طُوبیا و سَنْبَلَّط‌ او را اجیر ساخته‌اند.

 ۱۳ و از این‌ جهت‌ او را اجیر كرده‌اند تا من‌ بترسم‌ و به‌ اینطور عمل‌ نموده‌، گناه‌

 ورزم‌ و ایشان‌ خبر بد پیدا نمایند كه‌ مرا مفتضح‌ سازند.

 ۱۴ ای‌ خدایم‌، طُوبیا و سَنْبَلَّط‌ را موافق‌ این‌ اعمال‌ ایشان‌ و همچنین‌ نُوعَدْیه‌ نبیه‌ و 

سایر انبیا را كه‌ می‌خواهند مرا بترسانند، به‌ یاد آور.

  کولسیان   باب ۱

 ۲۷ که‌ خدا اراده‌ نمود تا بشناساند که‌ چیست‌ دولت‌ جلال‌ این‌ سر در میان‌ امت‌ها که‌ 

آن‌ مسیح‌ در شما و امید جلال‌ است‌.

   امثال   باب ۲۸
 ۱ شریران‌ می‌گریزند جایی‌ كه‌تعاقب‌كننده‌ای‌ نیست‌، اما عادلان‌ مثل‌ شیر شجاعند.

 مزامیر   باب ۱۱
  توکل به عدالت خداوند
 ۱ بر خداوند توكل‌ می‌دارم‌. چرا به‌ جانم‌می‌گویید: «مثل‌ مرغ‌ به‌ كوه‌ خود بگریزید»؟


   مزامیر   باب ۱۷
 ۸ مرا مثل‌ مردمك‌ چشم‌ نگاه‌ دار؛ مرا زیر سایة‌ بال‌ خود پنهان‌ كن‌،

فیض عیسی مسیح محبت پدر و مشارکت روح القدس با شما باشد و بماند 








Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen