Mittwoch, 29. Juni 2011

قتل مکن



قتل مکن 


مرقس باب ده آیه نوزده 



  احکام‌ رامی‌دانی‌، زنا مکن‌، قتل‌ مکن‌، دزدی‌ مکن‌، شهادت‌ دروغ‌ مده‌، دغابازی‌ 
مکن‌، پدر و مادر خود را حرمت‌ دار.”

  رومیان باب سیزده آیه نه
   زیرا که‌ “زنا مکن‌، قتل‌ مکن‌، دزدی‌ مکن‌، شهادت‌ دروغ‌ مده‌، طمع‌ مورز” و هر حکمی‌ دیگر که‌ هست‌، همه‌ شامل‌ است‌ در این‌ کلام‌ که‌ “همسایه‌ خود را چون‌ خود محبت‌ نما.”

وقتی کلام بما میگوید قتل مکن تنها از این نمیگوید که کسی را با اسلحه گرم یا سرد 


از بین نبریم 


بلکه در برخی مواقع وقتی خواسته و یا نا خواسته دیگری را خورد میکنیم .

او را یاقسمتی از شخصیت او را کشته ایی . در این مورد نیز فکر کنیم 





که زبان اسلحه ایست . 




میتواند نابود کند یا بنا سازد . 

مطالعه کلام متی 5

مطالعه کلام متی 
5

خوشبحالها را لطفا به سری موعظات مراجعه کنید 


نه خوشبختی ملکوتی  حقیقی
پنج موعظه از سری موعظات کشیش سموعیل دیکمان با اجازه رسمی از کلیسای مسیح در شهر دیتسن باخ




از آنجایی که خشم خطاست، سعی می‌کنیم که خشم خود را حتی از خود نیز پنهان نماییم. نتیجتاً دچار افسردگی، آزردگی و یأس می‌شویم. لیکن این نیز کاری است اشتباه. هنگامی که کسی به خاطر مسیح به ما بی حرمتی یا جفا کند، به گفتۀ عیسی تنها باید یک کارکرد و آن شادی است خوش باشید و شادی عطیم نمایید.
هیچکس به طور طبیعی به هنگام روی آوردن مشکلات، شادی نمی‌کند. تنها کسی که روح‌القدس را در درون خود دارد، می‌تواند به هنگام جفا شادی نماید. شادی ثمرۀ روح‌القدس است (غلاطیان ۵: ۲۲). خدا اجازه می‌دهد که بر ما جفا شود تا ایمان ما را آزمایش کرده، ببیند که آیا تحت هدایت روح‌القدس هستیم یا نه (اول پطرس ۱: ۶ و۷). اگر با خشم یا افسردگی به جفا پاسخ دهیم، در این صورت پی می‌بریم که از روح‌القدس پُر نیستیم.
هنگامی که انگور یا هر میوۀ دیگری را می‌فشریم، عصارۀ و یا شیرۀ آن بیرون می‌آید. هنگامی که ما در اثر جفا «تحت فشار» قرار می‌گیریم، چه نوع عصاره‌ای از ما بیرون می‌زند؟ آیا عصارۀ تلخ خشم؟ یاعصارۀ شیرین شادی که ناشی از روح‌القدس در درون ماست؟
چرا باید خوش باشیم و شادی عظیم نماییم؟ به خاطر اینکه اجر ما در آسمان عطیم است (آیۀ ۱۲). اجر ما چقدر عظیم است؟ آنقدر که قابل سنجش نیست. اجر ما خود ملکوت آسمان است (آیۀ ۱۰). اجر ما زندگی در آن ملکوت، دیدار خدا (آیۀ ۸)، فرزندان خدا بودن است (آیۀ ۹). پولس چنین نگاشت: زیرا یقین می‌دانم که دردهای زمان حاضر نسبت به آن جلالی که در ما ظاهر خواهد شد هیچ است (رومیان ۸: ۱۸). زیرا که این زحمت سبک ما که برای لحظه‌ای است، بار جاودانی جلال را برای ما زیاده و زیاده پیدا می‌کند (دوم قرنتیان ۴: ۱۷).
خدا، پدر آسمانی ما، پُر از شفقت و عطوفت است و تمامی کسانی که به مسیح ایمان دارند، فرزندان او هستند. خدا می‌خواهد به ما اجر دهد. وی می‌خواهد که ما درجلالش سهیم باشیم خدا مجبور نیست به ما اجر دهد، اما او تصمیم گرفته است که بر طبق اراده اش چنین کند وی بخاطر محبتش نسبت به ما، به ما اجر می‌دهد.
ما فرزندان خدا هستیم و این وظیفۀ ماست که از پدرمان اطاعت کنیم. این وظیفۀ ماست که جزو افرادی باشیم که دراین هشت خوشا بحال توصیف شده اند اگر ما به واسطۀ روح‌القدس این هشت کیفیت توصیف شده در آیه‌های ۳ تا ۱۰ را دارا باشیم، در آن صورت واقعاً برکت خواهیم یافت.
نمک و نور (۵: ۱۳-۱۶)
(مرقس ۱۴: ۲۱؛ لوقا ۱۴: ۳۳)
۱۳ مسیحیان نمک جهان هستند. کار نمک، پاک کردن و محفوظ نگاه داشتن است. این خاصیت نمک در قدیم اهمیت حیاتی داشت. نمک مانع از تجزیه می‌شود. اگر گوشت را در نمک بخوابانید، برای ماهها بدون یخچال سالم می‌ماند و فاسد نمی‌شود.
جهان همانند گوشت است و فاسد شدنی، درجهان شر وجود دارد. انسانها از خدا نافرمانی می‌کنند و از لحاظ روحانی، همانند گوشت بد فاسد می‌شوند. قوم یهود بارها و بارها از خدا نافرمانی کرد و خدا انبیایی فرستاد تا ایشان را به توبه بکشاند. انبیا همانند نمک بودند. افرادی که گفته‌های ایشان را به جا آوردند، پاک و طاهر شدند. مامسیحیان همانند انبیای عهد عتیق خوانده شده ایم تا نمک باشیم.
نمک خصوصیت دیگری نیز دارد و آن این است که بسیار شور است. مقدار کمی نمک اثر زیادی دارد و می‌تواند مقدار زیادی آب را شور گرداند. نمک تغییر ایجاد می‌کند و مؤثر است. ما مسیحیان باید همچون نمک باشیم و در جهان تغییر ایجاد کنیم. ما باید «مزۀ» جهان را تغییر دهیم، همان گونه که نمک مزۀ آب را تغییر می‌دهد. از هشت خوشا بحالی که در آیه‌های ۳-۱۰ ذکر شده، می‌توانیم پی ببریم که «مزۀ» یک مسیحی چگونه باید باشد.
ما باید از خود سؤال کنیم: «آیا مزه‌ای همچون نمک دارم؟ آیا مزۀ من با مزۀ جهان اطرافم متفاوت است؟» اگر طعم خود را ازدست دهیم، بی ارزش هستیم مسیحیان کاذبی می‌باشیم. برطبق لوقا ۱۴: ۳۵، نمک بی طعم حتی به عنوان کود نیز ارزشی ندارد و به هیچ دردی نمی‌خورد. این امر در مورد مسیحیان بی طعم یعنی مسیحیانی که پُر از روح‌القدس نیستند، صادق است. اگر یک مسیحی پُر از روح‌القدس نباشد، به هیچ طریقی نمی‌تواند «طعم» داشته باشد؛ او نمی‌تواند «نمکین» باشد (مرقس ۹: ۵۰ و تفسیر آن مشاهده شود). طعم ما ناشی از روح‌القدس است.
بسیاری از افراد در مورد پیشرفت صحبت می‌کنند؛ همۀ کشورها خواهان پیشرفت می‌باشند. اما چه نوع «پیشرفتی» مورد نیاز است؟ پیشرفت مسیحی. مردم پیش از جاده و کارخانه و وسایل خانگی، به خدا نیاز دارند. ایشان به صلح، محبت، بخشایش و نجات احتیاج دارند. به عبارت دیگر، ایشان به نمک روحانی نیاز دارند. هر مسیحی شبیه به دانۀ نمک است. فقط ایمانداران به مسیح می‌توانند پیشرفت حقیقی، پیشرفت روحانی را به بار آورند. لیکن ما تنها در صورتی می‌توانیم چنین کنیم که نمکین باقی بمانیم.
۱۴-۱۵ مسیحیان فقط نمک نیستند، بلکه نور جهان نیز می‌باشند. روح‌القدس که در درون ما است، این نور را می‌افشاند. نور، نور مسیح است، نه نور ما. ما نور هستیم چون مسیح نور بود (یوحنا ۸: ۱۲ مشاهده شود).
جهان در تاریکی است، تاریکی گناه، جهل و دوری از خدا. ما نیز قبلا تاریکی بودیم.، لیکن اکنون نور هستیم (افسسیان ۵:۸، فیلیپیان ۲: ۱۵).
ما نور هستیم تا به انسانها راه خدا و راه نجات رانشان دهیم. ما در گفتار و کردارمان، به واسطۀ شهادتمان و سرمشقمان نور خود را می‌افشانیم. هشت خصلت قید شده در آیه‌های ۳-۱۰ و هشت ثمرۀ روح (غلاطیان ۵: ۲۲-۲۳) همانند نور هستند.
درست همانگونه که نور با تاریکی تفاوت دارد، رفتار ما نیز باید با رفتار دیگرمردم تفاوت داشته باشد. دیگران باید بتوانند نور ما را ببینند. کلیسای ما باید شبیه به شهری بر فراز کوه باشد (آیۀ ۱۴).
تنها در صورتی که مردم از نور ما پیروی کنند (یعنی نور از مسیح) نجات خواهند یافت. ایشان تنها با پیروی از نور ما می‌توانند از تاریکی بگریزند. خدا مسیح را به جهان فرستاد تا انسانها را نجات دهد (یوحنا ۳: ۱۷). همانطور که خدا مسیح را فرستاد، مسیح نیز ما را می‌فرستد (یوحنا ۱۷: ۱۸؛ ۲۰: ۲۱). بنابراین، نور خود را پنهان نکنید. همانطور که نمک بی طعم بی مصرف است، نوری که در زیر پیمانه یا کاسه پنهان شود، بی فایده است. ایمانداری که نورش نمی‌درخشد، مسیحی بی فایده است. وی همانند درخت میوه‌ای است که میوه به بار نمی‌آورد (یوحنا ۱۵: ۵-۶). بی طعم؛ بی نور؛ بی میوه. چنین شخصی نمی‌تواند یک مسیحی واقعی باشد.
بیایید دائماً این سؤال را از خود بپرسیم: «آیا نور من می‌درخشد؟ آیا چراغ من سوخت دارد یعنی سوخت روح‌القدس؟» بدون روح‌القدس، نور ما نمی‌تواند بدرخشد. سوخت تمام می‌شود. لذا لازم است که هر روز سوخت اضافی برای چراغ خود داشته باشیم. لازم است که پُر از روح‌القدس باقی بمانیم. (افسسیان ۵: ۱۸).
۱۶ دیگران چگونه می‌توانند پی ببرند که روح‌القدس در ما ساکن است؟ از اعمال نیکوی ما. نور ما از اعمال و کردار ما می‌درخشد. لیکن نور ما باید خدا را جلال دهد و نه خود ما را. هدف نور و اعمال نیکوی ما، سربلندی و افتخار خودمان نیست، بلکه افتخار و تمجید خدا می‌باشد. به خاطر داشته باشید که نور از آن ما نیست. نور، روح‌القدس خدا در درون ماست. درهمه چیز باید تمام جلال را به او بدهیم.
تحقق تورات (۵: ۱۷-۲۰)
۱۷ عیسی نیامد تا تورات و انبیا، یعنی تعالیم عهد عتیق را بی اعتبار سازد، وی آمد تا آنها را تمام کند یا جامۀ عمل بپوشاند. وی آمد تا هم تورات و هم نوشته‌های انبیا را متحقق سازد.
عیسی تورات را چگونه تمام کرد (جامۀ عمل بپوشاند)؟ از طریق اطاعت کامل از آن. یهودیان عیسی را نپذیرفتند و او را متهم کردند که شریعت موسی را نقص کرده است. اما اتهام آنان دروغ بود. خود ایشان بودند که شریعت را نقص می‌کردند. آنان ظاهراً از آن پیروی می‌کردند، نه باطناً. عیسی نشان داد که تورات نه تنها در اعمال ظاهری، بلکه باطناً نیز باید به جا آورده شود.
عیسی چگونه کلمات عهد عتیق را جامۀ عمل پوشاند؟ بدین طریق که تمامی پیشگوییهای که در آن درمورد مسیحای موعود یعنی نجات دهنده آمده بود، در زندگی شخصی اش متحقق شدند. انبیا نبوت کرده بودند که مسیحا در راه گناهان انسانها خواهد مُرد و مجازات گناهان آنان را بردوش خواهد گرفت (اشعیا ۵۳: ۵-۶، مرقس ۱۰: ۴۵ و تفسیر آن مشاهده شود). مسیح زندگی خود را قربانی گناه ساخت (لاویان ۵: ۱۴-۱۶، اشعیا ۵۳: ۱۰)؛ یعنی زندگی خود را در راه ما فدا کرد تا گناه ما را بردارد. همۀ اینها هنگامی که عیسی بر روی صلیب جان سپرد، جامۀ عمل پوشید. عیسی خود را به عنوان قربانی نهایی برای گناه تقدیم کرد، پس دیگر نیازی به قربانی دیگری وجود ندارد. به واسطۀ مرگ او، تمام کسانی که به او ایمان آورند، از مجازات آزاد شده، نجات خواهند یافت. بدین طریق، مسیح تحقق نبوتها و وعده‌های عهد عتیق است.
۱۸ هیچ نکته‌ای از شریعت زایل نخواهد شد و ازمیان نخواهد رفت تا زمانی که همه واقع شود، یعنی تا زمانی که تمام چیزهایی که در عهد عتیق در مورد عیسی نوشته شده است، به انجام رسد. پیش از مرگ و رستاخیز عیسی، کل شریعت اعمال می‌شد، لیکن بعد از مرگ و برخاستن عیسی از مردگان، بخشی از شریعت غیر ضروری گردید. آن بخش«زایل» نشد بلکه فقط اجرایش متوقف شد. آن بخش از تورات که دیگر مورد اجرا نیست، بخش مربوط به تشریفات آن است. شریعت یهود مشتمل بود بر تعدادی قواعد درمورد قربانی به منظور زدودن تقصیر و تطهیر خویشتن از گناه. این قواعد دیگر ضروری نیست. چرا که مسیح اکنون آمده و گناه و تقصیر ما را برداشته است (کولسیان ۲: ۱۳-۱۴، عبرانیان ۸: ۱۲-۱۳ و تفاسیر آن مشاهده شود).
۱۹ آیا مسیحیان باید از برخی از احکام تورات اطاعت کنند؟ یقیناً، اما فقط از آن احکامی که به «احکام اخلاقی» معروف هستند. این احکام اخلاقی باطل نشده اند؛ ما باید از آنها اطاعت کنیم.
خدا توسط موسی با یهودیان عهدی بست و طی آن، به ایشان اعلام داشت که اگر از شریعت او اطاعت کنند، ایشان را محافظت کرده، خدای آنان خواهد بود (خروج ۱۹: ۵-۶). خدا شریعت و احکام خود را بر روی دو لوح سنگی نوشت (خروج ۳۱: ۱۸). لیکن هنگامی که خدا مسیح را به جهان فرستاد، عهد جدیدی با انسانها بست. خدا فرمود: «شریعت خود را در باطن ایشان خواهم نهاد و آن را بر دل ایشان خواهم نوشت» (ارمیا ۳۱: ۳۱-۳۳، عبرانیان ۸: ۸-۱۰)، «عصیان ایشان را خواهم آمرزید و گناه ایشان را دیگر بیاد نخواهم آورد» (ارمیا ۳۱: ۳۴، عبرانیان ۸: ۱۲).
اکنون خدا به واسطۀ روح‌القدس به ما مدد می‌رساند تا از احکامش اطاعت کنیم. «قانون اخلاقی» هنوز برما حاکمیت دارد. مسیح نیامد تا شریعت را باطل سازد؛ وی آمد تا به ما قدرت اطاعت از آن را بدهد.
«قانون اخلاقی» آن بخش از شریعت یهود است که با رفتار روزمرۀ ما سروکار دارد. قانون اخلاقی شامل احکامی نظیر ده فرمان (خروج ۱۲-۱۷)، و احکام مربوط به دوست داشتن خدا و همسایه مان می‌شود (تثنیه ۶: ۴-۵، لاویان ۱۹: ۱۸، مرقس ۱۲: ۲۹-۳۱). به راستی نیز دو حکم بزرگ، یعنی محبت به خدا و همسایه، چکیدۀ کل شریعت است (متی ۲۲: ۴۰، غلاطیان ۵: ۱۴). پولس رسول نوشته است که محبت تکمیل شریعت است (رومیان ۱۳: ۱۰). اگر از آن دو حکم بزرگ به طور کامل اطاعت کنیم، از کل شریعت اطاعت کرده ایم.
بنابراین، در این آیۀ ۱۹، هنگامی که متی کلمات «حکم» یا «فرمان» را می‌نگارد، باید پی ببریم که وی در مورد «قانون اخلاقی» صحبت می‌کند و نه «آئین‌های مذهبی». ما باید از تمامی احکام قانون اخلاقی، چه بزرگ و چه کوچک، اطاعت کنیم و باید به دیگران نیز بیاموزیم که چنین کنند.
۲۰ کاتبان و فریسیان، مذهبی ترین یهودیان بودند. فریسیان، سخت گیرترین گروه از یهودیان بودند؛ کاتبان که معلمان شریعت بودند، تمامی احکامی را که می‌بایست از آنها اطاعت می‌شد، می‌شناختند. چگونه کسی می‌توانست عادل تر از فریسیان و معلمین شریعت باشد؟
منظور عیسی چنین بود: این رهبران یهودی ظاهراً عادل به نظرمی آمدند، لیکن باطناً چنین نبودند. ایشان ظاهراً شریعت را به جا می‌آوردند تا مردم تمجیدشان کنند (لوقا ۱۶: ۱۴-۱۵). ایشان از قواعد کوچک پیروی می‌کردند، لیکن احکام مهم را نادیده می‌گرفتند (متی ۲۳: ۲۳-۲۴، لوقا ۱۱: ۴۲ مشاهده شود). آنان فراموش می‌کردند که خدا به جلوۀ ظاهری انسان نمی‌نگرد، بلکه دل او را مورد ملاحظه قرار می‌دهد. دلهای فریسیان و معلمین یهودی دور از خدا و سرد بود. ایشان نه محبت داشتند و نه رحمت و تواضعی؛ ایشان مردم را فریب می‌دادند؛ ایشان ریاکار بودند.
آنان خود را نیز فریب می‌دادند؛ فکر می‌کردند که خیلی عادل اند، یعنی پاک و مقدس می‌باشند و به همین دلیل، نزد خدا مقبول واقع خواهند شد. پیش خود فکر می‌کردند: «ما نیک و مقدس هستیم و مانند دیگران نمی‌باشیم» (لوقا ۱۸: ۹-۱۴ مشاهده شود). ایشان چنین می‌اندیشیدند: «خدا ما را خواهد پذیرفت». لیکن آنان با این اندیشه دچار اشتباه بزرگی شدند. در نظر خدا «عدالت» آنان کاذب بود.
به همین دلیل است که عیسی چنین تعلیم داد که تا زمانی که عدالت ما (یعنی وفاداری عمیق و باطنی ما به احکام شریعت) فراتر از عدالت فریسیان و معلمین شریعت نرود، به ملکوت آسمان وارد نخواهیم شد، یعنی نجات نخواهیم یافت. هیچکس نمی‌تواند به واسطه عدالت خود وارد آسمان شود. ما به واسطۀ عدالت انسان نجات نیافتیم بلکه تنها به واسطۀ عدالت میسح. ما نه به واسطۀ تلاش و کار خود، بلکه تنها به خاطر کار مسیح یعنی فدا شدن او در راه ما نجات یافتیم. ما نه به خاطر شایسته بودنمان، بلکه تنها به خاطر فیض خدا نجات یافتیم (غلاطیان ۲: ۱۵-۱۶، افسسیان ۲: ۸-۹ وتفاسیر آن مشاهده شود).
ازآنجایی که چنین فیضی را از خدا دریافت داشته ایم، باید مطابق خواست او زندگی نماییم تا او را خشنود سازیم. اگر روح‌القدس را دریافت کرده ایم، ثمرۀ روح را در زندگی مان نشان خواهیم داد (متی ۵: ۳-۱۰، غلاطیان ۵: ۲۲-۲۳). اگر ثمرۀ روح‌القدس را نشان ندهیم، یعنی اینکه روح‌القدس در ما نیست. و اگر روح‌القدس در ما نباشد، متعلق به مسیح نیستیم (رومیان ۸: ۹) و مسیحی حقیقی هم نیستیم و نجات نیافته ایم.
لازم است که هر کس خود را آزمایش کند.
قتل (۵: ۲۱-۲۶)
(لوقا ۱۲: ۵۷-۵۹)
۲۱ در دنبالۀ باب ۵، عیسی شش نمونه از تعالیم رهبران یهودی را مطرح می‌سازد. سپس به دنبال هر نمونه، تعلیم شخصی خود را عرضه می‌کند. تعلیم یهودیان مربوط به رفتار بیرونی و ظاهری انسان می‌شد. حال آنکه تعلیم عیسی مربوط به دل انسان می‌گردد. وی چنین تعلیم داد که ما نباید تنها بطور قشری از شریعت پیروی کنیم، بلکه باید همچنین روح شریعت یعنی مفهوم باطنی شریعت را رعایت نماییم.
شریعت یعنی همان تورات می‌فرماید: «قتل مکن» (خروج ۲۰: ۱۳). معنی ظاهری این حکم این است «نباید جسم کسی را بکشی».
۲۲ عیسی نشان داد که این حکم معنی عمیق تری دارد. وی فرمود: «آرزوی مرگ یا بدبختی کسی را نداشته باشید.» یعنی نباید از کسی متنفر باشیم یا بخواهیم به او زیان و صدمه برسانیم، چرا که این امر در نظر خدا همانند قتل است. ما نباید کسی را حقیر بشماریم، به او توهین کنیم، یا محکومش نماییم. این کار همانند کشتن عزت و شهرت اوست.
راقا واژۀ آرامی به معنی «ابله» یا «بی شعور» بود عبارت «مستوجب قصاص باشد» در این آیه در واقع به معنی «احضار به سنهدرین» می‌باشد. سنهدرین هیأت حاکمۀ عمدۀ یهودی بود و همچنین درحکم نوعی دادگاه محسوب می‌شد. شخصی که به شخص دیگری توهین می‌کرد، به سهندرین احضار می‌شد.
بر طبق تعلیم عیسی، حتی اطلاق کردن کلمۀ «احمق» به کسی، بدترین چیز بود. گفتن اینکه «تو احمقی» اهانتی کامل نسبت به آن شخص محسوب می‌شد و کسی که این کار را بکند مستوجب آتش جهنم است.
این تعلیم بدین معنی نیست که ما هیچگاه نباید کسی را اصلاح یا توبیخ نماییم. افرادی که مسئولیتی بر عهده دارند، نظیر والدین، معلمین و شبانان، باید کسانی را که تحت مسئولیتشان قرار دارند، اصلاح و انضباط نمایند. اگر برادر ما نسبت به ما گناه ورزد، باید به او گوشزد کنیم (متی ۱۸: ۱۵). لیکن هرگز نباید از کسی نفرت به دل بگیریم. اگر کسی کار احمقانه‌ای کرد، می‌توانیم عمل او را احمقانه بنامیم، لیکن نباید خود او را احمق بخوانیم.
انسانها کارهای احمقانه‌ای می‌کند. نافرمانی از خدا احمقانه است. رد کردن مسیح احمقانه است. دوست داشتن این دنیا احمقانه است. احمقانه بود که فریسیان و معلمین شریعت به عدالت شخصی خود اعتماد کنند. عیسی در متی باب ۲۳ ایشان را برای این کار به سختی ملامت کرد. ولی در عین حال، ایشان را دوست داشت. او آمده بود تا برای آنان بمیرد. وی حقیقت را با محبت به گوش ایشان رساند (افسسیان ۴: ۱۵). پولس چنین نگاشت: ای برادران، اگر کسی به خطایی گرفتار شود، شما که روحانی هستید چنین شخص را به روح تواضع اصلاح کنید (غلاطیان ۶: ۱) هنگامی که شخص دیگری را ملامت می‌کنیم، هدف ما باید اصلاح او باشد و باید این کار را با محبت انجام دهیم، نه با خشم. پولس فرمود: خشم گیرید و گناه مورزید (افسسیان ۴: ۲۶). ما باید نسبت به گناه خشمگین شویم زیرا که خدا نسبت به گناه غضب می‌ورزد (رومیان ۱: ۱۸). لیکن نباید نسبت به گناهکار خشمگین شویم. چرا که دراین صورت خود ما گناهکار خواهیم بود و مستوجب حکمیعنی داوری نهایی خدا خواهیم شد.
۲۳-۲۴ ما نه تنها نباید مرتکب قتل شویم، و نه تنها نباید نسبت به برادر خود خشمگین شده، او را مورد تنفر قرار دهیم، بلکه حتی نباید اجازه دهیم که اختلاف شخصی یا سوء تفاهمی میان ما باقی بماند ما باید روح بد را از میان خود دور کنیم و آن را با روح محبت و بخشایش جایگزین سازیم. ما باید این کار را پیش از گذراندن هدیۀ خود بر قربانگاه انجام دهیم.
منظور عیسی این است: پیش از آنکه به حضور خدا آمده، او را پرستش نماییم و هدیه‌ای تقدیم کنیم، باید احساسات گناه آلود را نسبت به برادرمان اعتراف کرده، برطرف نماییم. اگر به هر طریقی به برادرمان توهینی کرده باشیم، ابتدا باید آن را اصلاح کنیم. اگر روح کینه نسبت به برادرمان داریم، ابتدا باید او را ببخشیم (مرقس ۱۱: ۲۵ مشاهده شود). تنها در این صورت است که خدا هدایای ما را پذیرفته، به دعاهای ما گوش فرا خواهد داد. در مزمور ۶۶: ۱۸ چنین نوشته است: اگر بدی را در دل خود منظور می‌داشتم، خداوند مرا نمی‌شنید. رفتار یا اندیشۀ غیر دوستانه نسبت به برادرمان، گناه است. پیش از آمدن به حضور خدا و پرستش او و دعا کردن و گذراندن قربانی، ابتدا باید گناه را از دلهایمان بزداییم.(اول سموئیل ۱۵: ۲۲، هوشع ۶: ۶، مرقس ۱۲: ۳۳ و تفسیر آن مشاهده شود).
۲۵-۲۶ قاضی در آیۀ ۲۵ خداست. خدا می‌خواهد که تا فلس آخر را ادا کنیم؛ یعنی از ما می‌خواهد که از تمامی احکام اطاعت نماییم؛ و یکی از احکام عمدۀ او دوست داشتن همسایه مان و حتی دوست داشتن دشمنان می‌باشد (آیۀ ۴۴). دلهای خود را تفتیش کنیم. آیا کسی هست که او را دوست نداریم؟
مرگ ما هر لحظه می‌تواند فرا برسد. در آن هنگام باید در مقابل قاضی بزرگ بایستیم. به او چه خواهیم گفت؟ اینکه «من ایمان داشتم، تورا پرستش کردم، قربانی گذراندم؛ صدقه دادم؛ برای کلیسا کارهای بسیار کردم» اما در آن لحظه، قاضی به ما چه خواهد گفت؟ وی خواهد گفت: «دل تو در چه حال بود؟ آیا دلت طاهر بود؟ چرا در دلت خشم وجود دارد؟ چرا برادرت را محبت ننمودی؟ چرا او را نبخشیدی؟ تو وارد ملکوت من نخواهی شد.» عیسی فرمود: «نه هر که مرا خداوند خداوند گوید، داخل ملکوت آسمان گردد، بلکه آنکه ارادۀ پدر مرا که در آسمان است به جا آورد» (متی ۱۷: ۲).
زنا (۵: ۲۷-۳۰)
(متی ۱۸: ۸-۹، مرقس ۹: ۴۳-۴۸)
۲۷-۲۸ همانند حکم مربوط به عدم ارتکاب قتل (آیۀ ۲۱)، حکم مربوط به امتناع از ارتکاب زنا نیز یکی از ده فرمان عهد عتیق است (خروج ۲۰: ۱۴). لیکن عیسی چنین تعلیم داد که میل به ارتکاب جنایت یا زنا همانقدر بد است که ارتکاب واقعی این اعمال. وی گفت که گناه از دل نشأت می‌گیرد (متی ۱۵: ۱۹مشاهده شود). بسیاری از افراد از اکثر ده فرمان ظاهراً اطاعت می‌کنند، لیکن در دل خود دارای شهوات گناه آلود می‌باشند. به عنوان مثال، بسیاری می‌توانند بگویند: «اولین فرمان از ده فرمان را رعایت کرده ام». لیکن نمی‌توانند بگویند: «دهمین فرمان یعنی: طمع مورز را رعایت کرده ام » (خروج ۲۰: ۱۷). «طمع ورزیدن» به معنی اشتیاق نامشروع نسبت به چیزی است. معنی اشتیاق به گناه است. «طمع داشتن» به زن همسایه به معنی میل به زنا با او است. نگاه تنها یک عمل بیرونی نیست، بلکه میلی است غیر شرعی و خودخواهانه.
همه انسانها گناهکارند (رومیان ۳: ۱۰). دل انسانها مملو از شهوات شرارت بار است. دل از همه چیز فریبنده تر است و بسیار مریض است (ارمیا ۱۷: ۹). تمامی انسانها به خاطر گناه مستوجب مجازات مرگ هستند. ما نمی‌توانیم خود را نجات دهیم. به همین دلیل است که عیسی می‌بایست برای ما می‌مُرد. برای نجات ما، ضروری بود که مردی بی گناه و بی عیب مجازات ما را متحمل شود. خدا نمی‌تواند گناه را تحمل کند. وی کاملاً قدوس است (اول یوحنا ۱: ۵). وی می‌بایست گناه را مجازات می‌کرد؛ به همین دلیل عیسی را به جای ما مجازات کرد. به خاطر گناه ما بود که عیسی بر روی زمین آمد.
بنابراین، هنگامی که انجیل را موعظه می‌کنیم باید با اشاره به گناه انسان و محکومیت او به خاطر گناه آغاز کنیم. به همین دلیل است که موعظه در عهد جدید با «توبه کنید» آغاز می‌شود (مرقس ۱: ۴، ۱۵؛ اعمال رسولان ۲: ۳۸ مشاهده شود). هیچکس نمی‌تواند نجات یابد مگر آنکه ابتدا تصدیق کند که گناهکاری است محتاج به نجات. ما باید گناه را در دل خود اعتراف کنیم. نباید تنها گناهان بزرگ را اعتراف کنیم، بلکه گناهان کوچک را نیز. ما نباید تنها اعمال گناه آلود را اعتراف کنیم. بلکه اندیشه‌ها و شهوات گناه آلود را نیز. وهنگامی که اعتراف کرده، توبه نمودیم، خدا ما را بخشیده، طاهر خواهد گرداند (اول یوحنا ۱: ۹ و تفسیر مشاهده شود). وی به واسطه روح‌القدس، ذهنی جدید و دلی نوین به ما خواهد بخشید.
این تعلیم تنها برای غیر میسیحان نیست، بلکه برای مسیحیان نیز معتبر است. ما دائماً نیاز داریم که گناهان خود را اعتراف کرده، اذهان خود را تازه نماییم (رومیان ۱۲: ۲). شیطان دائماً سعی می‌کند که ما را به سوی گناه بکشاند. وی سعی می‌کند تا روح‌القدس را در ما خاموش کند و دلهای ما را بی اشتیاق و سرد نماید. ما باید دائماً از روح‌القدس پر باقی بمانیم (افسسیان ۵: ۱۸). او گناهان مخفی مان را به ما نشان داده، ذهنی توبه کار و فروتن عطا خواهد کرد. تنها هنگامی که از گناهانمان توبه کرده، طاهر شده باشیم، روح‌القدس خواهد توانست به طور کامل در زندگی مان کار کند.
۲۹-۳۰ گناهانی بیرونی نظیر زنا تنها نشانه‌های ظاهری دل گناهکار یا «بیمار» می‌باشند. بیماری در دل ماست.
گناه همچون یک عفونت یا یک سرطان است. برای معالجۀ یک عفونت، دکتر باید چرک را بیرون بکشد. برای معالجۀ سرطان، دکتر باید غده را بیرون بیاورد. به هیمن طریق ما باید گناه را از زندگی مان بیرون رانیم.
چگونه؟ ابتدا باید اعتراف کرده، توبه نماییم. سپس باید از گناه دور شویم (دوم تیموتائوس ۲: ۲۲). ما باید تمامی چیزهایی را که ما را به سوی وسوسۀ گناه می‌کشاند، ترک نماییم. ما باید از هر نوع فعالیت و هر شخص که شهوات گناه آلودی را در دل ما بیدار می‌کند، دوری جوییم. ما باید از همان لحظه‌ای که امیال گناه آلود در وجودمان سربلند می‌کنند، در برابر آنها مقاومت نماییم. حتی اگر چیزی به خودی خود خوب و شرعی باشد، اگر ما را به سوی وسوسه کشاند، باید آنرا ترک گوییم. به عنوان مثال پول درآوردن خوب است. لیکن اگر پول را بیش از خدا دوست بداریم، پول ما را به سوی گناه می‌کشاند (اول تیموتاتوس ۶: ۱۰). اگر چیزی را بیش از خدا یا عیسی دوست بداریم، گناه ورزیده ایم. و اگر گناه ورزیدن را بدین طریق ادامه دهیم، وارد آسمان نخواهیم شد. به همین دلیل است که عیسی فرمود: «شخص را چه سود دارد هرگاه تمام دنیا را ببرد و نفس خود را ببازد»؟ (مرقس ۸: ۳۶). اگر ما چیزی را بیش از عیسی دوست بداریم، شایستۀ او نیستیم (متی ۱۰: ۳۷).
اگر چیزی در زندگی مان و جود دارد که بیش از عیسی دوستش داریم، نظیر والدین، فرزندان، پول، «چشم راستمان»، «چشم چپمان» بگذارید تا آن را ترک گوییم. پولس رسول فرمود: ... اگر افعال بدن را به وسیلۀ روح بکشید، همانا خواهید زیست (رومیان ۸: ۱۳). ما باید به کمک روح‌القدس اعمال و امیال گناه آلودمان را «بکشیم» در آنصورت است که قادر خواهیم بود وارد ملکوت آسمان شویم.
در آیۀ ۲۹، چشم راست مظهر وسیله‌ای است که به واسطه آن امیال شرارت بار وارد ذهن ما می‌شوند در آیۀ ۳۰، دست راست معرف هر عضوی از بدن ماست که به واسطه آن گناه به انجام می‌رسد (مرقس ۹: ۴۳-۴۸ و تفسیر آن مشاهده شود). اگر چشم یا دست ما، ما را به سوی گناه می‌کشانند، خیلی بهتر خواهد بود که چشم یا دست خود را از دست بدهیم تا زندگی جاوید خود را.
طلاق (۵: ۳۱-۳۲)
(مرقس ۱۰: ۱۱-۱۲، لوقا ۱۶: ۱۸)
۳۱ مرقس ۱۰: ۳-۴، اول قرنتیان ۷: ۱۰-۱۱ و تفاسیر آنها مشاهده ش
سوگند (۵: ۳۳-۳۷)
۳۳ برطبق قوانین عهد عتیق، هرکس که قسم بخورد، باید به آن وفا کند (اعداد ۳۰: ۲، تثنیه ۲۳: ۲۱).
۳۴-۳۵ با اینحال، یهودیان در روزگار عیسی عقیده داشتند که هر سوگندی که نام خدا را قید نکند، لزومی ندارد که به آن وفا شود. بنابراین، یهودیان برای اینکه از وفا کردن به سوگندهایشان اجتناب ورزند، نام خدا را در قسم‌های خود به کار نمی‌بردند و بیشتر به آسمان، یا به زمین یا به اورشلیم قسم می‌خوردند. لیکن ایشان با این کار، خود را فریب می‌دادند، زیرا که همۀ این چیزها یعنی آسمان، زمین و اورشلیم متعلق به خدا است. آسمان تخت خدا است و زمین پای انداز او (اشعیا ۶۹: ۱، اعمال رسولان ۷: ۴۹). قسم خوردن به این چیزها همانند قسم خوردن به خود خداست.
عیسی تعلیم داد که ما اصلاً نباید قسم بخوریم، زیرا که غیر ضروری است. به همۀ قسم‌ها باید وفا کرد؛ مهم نیست که قسم به چه چیزی خورده می‌شود. لذا لزومی ندارد که قسم بخوریم.
۳۶ یهودیان گاهی اوقات «به سر خود» قسم می‌خوردند. این نیز باطل بود. قسم خوردن به چیزی که متعلق به انسان است، فایده‌ای ندارد. انسان قدرت نهایی برای وفا به سوگند را ندارد. وی حتی نمی‌تواند از سفید شدن موهایش جلوگیری کند.
۳۷ هنگامی که می‌گوییم «بلی» باید منظورمان بلی باشد و وقتی که می‌گوییم «نی» منظورمان باید «نی» باشد. نیازی به قسم خوردن نیست. ما باید از نهمین فرمان یعنی: شهادت دروغ مده اطاعت کنیم (خروج ۲۰: ۱۶)، مردم غالباً برای پوشاندن دروغ خود قسم می‌خوردند. اگر حقیقت را بگوییم، نیازی نیست که قسمی را به آن اضافه کنیم. سوگند از خدعه‌هایشریر یعنی شیطان است (یعقوب ۵: ۱۲ و تفسیر آن مشاهده شود).
منظور عیسی این بود که نباید در دادگاه قسم بخوریم. هنگامی که خود عیسی در محکمه کاهنان یهود ایستاده بود، کاهن اعظم او را قسم داد که بگوید مسیح هست یا نه، و عیسی چنین کرد (متی ۲۶: ۶۳-۶۴). اما در این بخش، عیسی در مورد قسم خوردن در روابط شخصی سخن می‌گوید و نه در مجامع رسمی در روابط عادی ما نباید قسم بخوریم.
چشمی به چشمی (۵: ۳۸-۴۲)
(لوقا ۶: ۲۹-۳۰)
۳۸ چشمی به چشمی و دندانی به دندانی قانونی بود در عهد عتیق که مانع از افراط در انتقام جویی می‌شد (خروج ۲۱: ۲۳-۲۵؛ لاویان ۲۴: ۱۹-۲۰؛ تثنیه ۱۹: ۲۱). لیکن این قانون فقط برای داوران و مقامات حکومتی نوشته شده بود. هدف این قانون این بود که داور مجازاتی شدیدتر از جرم تعیین نکند.
۳۹ رهبران یهودی در ایام عیسی، برداشت غلطی از این قانون می‌کردند. برطبق تعلیم ایشان، این قانون به هر یهودی عادی اجازه می‌داد که برای هر صدمه‌ای انتقام شخصی بگیرد. لیکن عیسی فرمود: «انتقام شخصی نگیرید. با شخص شریر مقاومت مکنید.»
ما باید منظور عیسی را درست درک کنیم. ضروری است که داوران و مامورین نظمیه با اشخاص شرور مقاومت و مبارزه کنند. ضروری است که مدیران یک سازمان، کارمندی را که قانون را نقض کرده، تنبیه کنند. ضروری است که معلمین شاگردان خود را انضباط نمایند. ما همگی باید تنبیه و انضباط افراد بالاتر از خود را بپذیریم (رومیان ۱۳: ۱-۵؛ اول پطرس ۲: ۱۳-۱۴ و تفاسیر آن مشاهده شود).
دراین بخش، عیسی فقط در مورد موضوعات شخصی بحث می‌کند. اگر ما شخصاً مورد اهانت شخص دیگر واقع شویم، نباید از آن شخص انتقام بگیریم. بلکه برطبق سرمشق عیسی باید او را ببخشیم (لوقا ۲۳: ۳۴).
با شریر مقاومت مکنید. مفهوم این گفته بسیار عمیق است. معنی آن این است که ما باید دشمن خود را دوست بداریم (آیۀ ۴۴)، و رحیم و حلیم باشیم. ما نباید از خود دفاع کنیم و نباید منفعت خود را بطلبیم.
هرنوع توهینی که به ما بشود، ما هرگز نباید انتقام بگیریم. برعکس، باید آماده باشیم که توهین‌های بیشتری را بپذیریم. اگر کسی به ما طپانچه یعنی سیلی ای بزند، باید اجازه دهیم که بار دیگر سیلی بزند. اگر کسی به ما توهین کند، نباید از خود دفاع کنیم، بلکه باید آن را به آرامی متحمل شویم (اول پطرس ۲: ۱۹-۲۱). خدا از ما دفاع کرده، انتقام ما را خواهد گرفت (امثال ۲۴: ۲۹، رومیان ۱۲: ۱۹). می‌توانیم اعتماد داشته باشیم که او منصفانه قضاوت خواهد کرد (اول پطرس ۲: ۲۳).
با اینحال عیسی به ما نمی‌گوید که در هر موقعیتی «رخسارۀ خود را بگردانیم». اگر شخص مستی ما را بزند، باید از خود دفاع کنیم. هنگامی که یکی از محافظین به هنگام محاکمۀ عیسی، سیلی به او زد، عیسی گونۀ دیگر خود را به طرف او برنگرداند (یوحنا ۱۸: ۱۹-۲۳). عیسی به آن محافظ اعتراض کرد چرا که به خدا بی حرمتی کرده بود. محاکمه غیر قانونی بود. عیسی سعی نداشت که حرمت شخص خود را حفظ کند، وی از حرمت خدا دفاع می‌کرد. ما همواره باید به طرق تناسب از حرمت خدا دفاع کنیم. ما باید همواره به کسانی که با خدا مخالفت می‌ورزند، اعتراض کنیم. لیکن بگذارید مطمئن شویم که واقعاً از حرمت خدا دفاع می‌کنیم، نه از حرمت شخصی خود.
۴۰ در اینجاعیسی سرمشق دیگری می‌دهد. برطبق شریعت یهود، اگر کسی نمی‌توانست بدهی خود را بپردازد، می‌بایست پیراهن خود را به جای بدهی بدهد، لیکن مجبور نبود که عبای خود را بدهد (خروج ۲۲: ۲۶-۲۷). اما عیسی تعلیم داد که «بیش از آنچه لازم است بده. بیش از آنچه شریعت اقتضا می‌کند بده؛ سعی نکن که چیزها را برای خود نگاه داری حتی اگر شریعت این اجازه را به تو بدهد.»
۴۱ درعهد عیسی، اسرائیل و اکثر سرزمین‌های اطراف دریای مدیترانه تحت سیطرۀ امپراطوری روم بودند. اسرائیل یک مستعمره بود. بر طبق قوانین روم، یک سرباز رومی می‌توانست از یکی از ساکنان مستعمره بخواهد که اسبابهایش را تا یک میل (هزار قدم یا حدود ۵/۱ کیلومتر) حمل کند. سپس می‌بایست شخص دیگری را برای میل بعدی بکار گیرد تا اسبابهایش را حمل نماید، تا اینکه به مقصد برسد.
عیسی تعلیم داده اگر یک سرباز رومی کسی را وادار کند که یک میل همراه او برود، وی باید شادمانه میل بعدی را نیز همراه سرباز برود. ما باید بخواهیم که بیش از وظیفه مان کار کنیم. افراد دنیوی فقط وظایفی را که برعهده دارند انجام می‌دهند. مسیحیان باید آماده باشند که بییش از وظیفه مقررشان کار کنند، به این ترتیب است که نور ما در بین انسانها خواهد درخشید.
۴۲ هرکس از تو سؤال کند، بدو ببخش. منظور عیسی در اینجا چیست؟ آیا باید همواره هرچه را که مردم از ما می‌خواهند بدهیم؟ خیر (اعمال ۳: ۶ مشاهده شود). ما نباید به شخص دائم الخمر مشروب بدهیم. ما نباید به کودک خردسال کبریت بدهیم. مانباید به گدایی که قادر به کار است چیزی بدهیم (دوم تسالونیکیان ۳: ۱۰-۱۲).
منظور عیسی این است: ما باید همواره از کسانی که نیازشان بیش از ما است دستگیری کنیم. پول و دارایی ما متعلق به ما نیست بلکه متعلق به خداست. ما تنها مباشرات دارایی خود هستیم. ما هرگز نباید بگوییم: «این خانۀ من است. اینها لباسهای من هستند.» این خطاست؛ این چیزها متعلق به خداست او اینها را در اختیار ما قرار داده است تا از آنها استفاده کنیم. پس وقتی نیازمندی سر راه ما قرار می‌گیرد، باید آنچه را داریم، به او نیز بدهیم (اول یوحنا ۳: ۱۷-۱۸ مشاهده شود).
در این بخش، هدف عیسی این نیست که احکام جدیدی در مقابل ما قرار دهد وی به ما تعلیم می‌دهد که افراد جدیدی باشیم. او از ما می‌خواهد که از انسانهای دنیوی متفاوت باشیم. وی تعلیم داده است که خودخواه نباشیم و بیشتر برای دیگران زندگی کنیم تا برای خودمان، وی به ما می‌آموزد که خواسته‌های خود را نفی و انکار کنیم. او فرمود: «هر که خواهد از عقب من آید، خویشتن را انکار کند» (مرقس ۸: ۳۴ و تفسیر آن مشاهده شود).
چگونه می‌توانیم خود را انکار کنیم؟ قبل از هر چیز به کمک روح‌القدس نیاز داریم. هیچ شخص دنیوی هرگز نمی‌تواند خود را انکار کند. فقط شخصی که روح‌القدس را دارد، می‌تواند چنین کند.
سپس باید بپذیریم که خودخواه هستیم. تقریباً هرکاری که انسان به طور طبیعی انجام می‌دهد از روی خودخواهی است یعنی انگیزۀ آن منفعت شخصی یا عشق به خویشتن است. هرکاری که می‌کنیم، برای خود می‌کنیم. وقتی آزرده می‌شویم، معمولاً به خاطر خودخواهی است. طبیعت خودخواه انسان علت تمامی گناهان و نگون بختی‌ها در جهان است. به خاطر خودخواهی، انسان از خدا دور شده است. مسیح آمد تا ما را از خودخواهی نجات داده، با خدا آشتی دهد. مسیح برای همه مُرد تا آنانی که زنده اند، از این به بعد برای خویشتن زیست نکنند بلکه برای او که برای ایشان مُرد و برخاست (دوم قرنتیان ۵: ۱۵).
انسانی که به واسطه روح‌القدس مسیح از نو متولد شده است، برای خود زندگی نمی‌کند بلکه برای مسیح. چنین انسانی با شادمانی «رخسارۀ دیگر را بر می‌گرداند»، عبای خود را می‌دهد، و راه اضافی را طی می‌کند. چنین انسانی با سخاوت به نیازمندان کمک می‌کند و به خود نمی‌اندیشد.
تا چه حدی بر طبق این تعالیم مسیح زندگی می‌کنیم؟ بگذارید که هر شخص خود را مورد امتحان قرار دهد.
دوست داشتن دشمنان (۵: ۴۳-۴۸)
(لوقا ۶: ۲۷-۲۸، ۳۲-۳۶)
۴۳ رهبران یهود می‌گفتند: «همسایۀ خود را محبت نما و با دشمنان خود عداوت کن.» برطبق تعلیم ایشان، فقط یهودیان همسایه یکدیگر تلقی می‌شدند، و غیر یهودیان همسایه به حساب نمی‌آمدند. یک یهودی می‌بایست از غیر یهودیان متنفر باشد.
عیسی چنین تعلیم داد که هر نیازمندی «همسایۀ» ما است (لوقا ۱۰: ۳۱-۳۷). یعنی همۀ مردم همسایۀ ما هستند زیرا که همه به طریقی نیازمندند چه از لحاظ روحانی و چه از لحاظ مادی. بنابراین هنگامی که عیسی فرمود که «همسایۀ خود را دوست بدار» منظورش این بود که ما باید همۀ مردم را دوست بداریم.
اما در اینجا یک سؤال مطرح می‌شود. در عهد عتیق در مورد تنبیه دشمنان اسرائیل مطالب زیادی نوشته شده است (یک نمونه در اول سموئیل ۱۵: ۱-۳ یافت می‌شود). حتی عیسی نیز در متی باب ۲۳ به ویژه درآیۀ ۳۳ خشم شدیدی نسبت به فریسیان نشان داد. وی مردمی را که در هیکل، یعنی معبد بزرگ اورشلیم، به صرافی و فروش حیوانات قربانی مشغول بودند، از آنجا بیرون راند (مرقس ۱۱: ۱۵-۱۶، یوحنا ۲: ۱۳-۱۵). درحالی که کتاب مقدس این همه در مورد مخالفت با دشمنان صحبت می‌کند، عیسی چگونه می‌تواند به ما تعلیم دهد که دشمنانمان را دوست بداریم؟
۴۴ پاسخ این است: ما باید دشمنان شخصی مان را یعنی کسانی که شخصاً به ما بدی کرده اند، دوست بداریم. ما در روابط شخصی مان باید دشمنانمان را ببخشیم و دوست بداریم. اما این به آن معنا نیست که راههای گناه آلود و ظالمانۀ خدا نشناسان را تأیید کنیم یا در مقابل فساد و گناهان و بی عدالتی‌ها و ظلم‌های آنان، منفعل و ساکت باشیم. ما باید بکوشیم تا عدالت خدا را بر روی زمین بگسترانیم؛ باید همچون نور، تاریکی را عقب برانیم؛ باید با عدالت و راستی که خدا در ما بوجود می‌آورد، همچون نمک، در مقابل فساد و تباهی این دنیا بایستیم. ما باید از گناه متنفر باشیم، اما گناهکار را دوست بداریم.
۴۵ عیسی فرمود که ما باید پسران پدر آسمانی مان باشیم. اما او در ضمن اضافه کرد که باید شبیه پدر آسمانی مان باشیم (آیۀ ۴۸). خدا نسبت به دشمنانش محبت نشان می‌دهد؛ ما نیز باید همین کار را بکنیم. خدا شریر و عادل را از موهبت خورشید و باران بهره مند می‌سازد. خدا عیسی را فرستاد تا برای گناهکاران بمیرد. هنگامی که هنوز گناهکار بودیم، مسیح برای ما مُرد (رومیان ۵: ۸). خدا ما را به خاطر شایستگی یا به خاطر رفتارمان دوست نداشته است. وی ما را حتی هنگامی که دشمنش بودیم، به طور کامل محبت نمود. به همان طریق ما نیز باید دیگر انسانها را دوست بداریم.
چرا خدا چنین محبتی را نسبت به انسانهای گناهکار یعنی دشمنانش نشان داد؟ زیرا که خدا محبت است (اول یوحنا ۴: ۱۶). خدا منشأ تمامی محبت روحانی و حقیقی است (اول یوحنا ۴: ۷-۹ مشاهده شود). زیرا خدا جهان را اینقدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که به او ایمان آورد، هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی باید (یوحنا ۳: ۱۶).
چگونه می‌توانیم چنین محبتی را نسبت به دشمنانمان نشان دهیم؟ عیسی پاسخ آن را در لوقا ۶: ۲۷-۲۸ داده است. او فرمود:«... با کسانیکه از شما نفرت کنند، احسان کنید و هر که شما را لعن کند، برای او برکت بطلبید، وبرای هر که با شما کینه دارد، دعای خیر کنید.» اگر چنین کنیم، شهادت ما چقدر عظیم خواهد بود و نورمان چقدر درخشان! در کدام مذهب دیگری چنین تعلیمی یافت می‌شود؟ (اول پطرس ۳: ۹ مشاهده شود).
آیا اطاعت از چنین احکامی امکان پذیر است؟ بلی، به کمک روح‌القدس که در درون ما است. اولین شهید مسیحی، استیفان، برای کسانی که او را می‌کشند دعا کرد (اعمال ۷: ۵۹-۶۰). محبت ما نیز باید به همین شکل باشد، چرا که در غیر اینصورت از حکم مسیح نافرمانی کرده ایم. اما به خاطر داشته باشید که عیسی اگر حکمی را به ما می‌دهد، قدرت انجامش را نیز عطا می‌فرماید. وی محبت خود را از طریق روح‌القدس به ما می‌بخشد (رومیان ۵: ۵). اگر اطاعت نکنیم، تقصیر خودمان است.
۴۶-۴۷ در این آیه‌ها عیسی تعلیم می‌دهد که اگر دشمنان خود را دوست نداشته باشیم، تفاوتی میان ما و افراد دنیوی وجود نخواهد داشت. لازم است که از خود سؤال کنیم: «آیا با بی ایمانان تفاوت داریم؟ آیا با انسانهای دنیوی تفاوت داریم؟» به این بیندیشید: اکثر انسانها مرتکب زنا یا جنایت نمی‌شوند. اکثر ایشان وظیفۀ خود را انجام داده، به همسایه شان کمک کرده، به فقیر صدقه داده و به دوستانشان قرض می‌دهند. عیسی از ما سؤال می‌کند: «پس چه تفاوتی با ایشان دارید؟»
ما تنها هنگامی می‌توانیم متفاوت باشیم که از تعلیم عیسی پیروی کنیم. جهان می‌گوید: «کار بد نکن»؛ عیسی می‌فرماید: «فکر بد نکن.» جهان می‌گوید: «قتل مکن»؛ عیسی می‌فرماید: «خشمگین مشو.» جهان می‌گوید: «در گرفتن انتقام افراط نکن»؛ عیسی می‌فرماید: «اصلاً انتقام مگیر.» جهان می‌گوید: «دوستانت را دوست بدار»؛ عیسی می‌فرماید: «دشمنانت را دوست بدار» عیسی امروز از ما چنین سؤال می‌کند: «... چه کاری بیش از دیگران انجام می‌دهی؟»
۴۸ سرانجام عیسی مشکل ترین احکام را به ما می‌دهد: «پس شما کامل باشید چنانکه پدر شما که در آسمان است، کامل است.» در آیۀ مشابه آن در لوقا عیسی می‌فرماید: «پس رحیم باشید، چنانکه پدر شما نیز رحیم است» (لوقا ۶: ۳۶).
خدا پدر ماست. از آنجا که فرزندان او هستیم، باید همانند فرزندان او عمل نماییم. ما باید با دیگران متفاوت باشیم؛ ما باید نوری در تاریکی باشیم؛ ما باید نمک جهان باشیم. خدا پدر تمامی انسانها است، لیکن تنها پدر کسانی است که به عیسی ایمان دارند (یوحنا ۱: ۱۲) وی خالق تمامی انسانها است، لیکن تنها پدر کسانی است که از عیسی پیروی می‌کنند. و از آنجا که فرزندان او هستیم، باید همانند او کامل باشیم.
این امر چگونه ممکن است؟ چگونه می‌توانیم آن گونه که خدا دوست دارد، دوست بداریم و آن گونه که خدا رحیم است، رحیم باشیم؟ این امر از آن رو امکان پذیر است که خدا به واسطه روح‌القدسش، محبت خود را بر ما ریخته است (رومیان ۵: ۵ مشاهده شود). به واسطه روح‌القدس همه چیز ممکن است. پولس چنین گفت: قوت هر چیز را دارم در مسیح که مرا تقویت می‌بخشد (فیلیپیان ۴: ۱۳). او همچنین گفت: خدای من همۀ احتیاجات شما را برحسب دولت خود درجلال در مسیح عیسی رفع خواهد نمود (فیلیپیان ۴: ۱۹). خدا مخصوصاً تمامی نیازهای روحانی ما را رفع خواهد نمود. هر کمبودی که داشته باشیم، او آماده است تا به ما عطا کند (متی ۷: ۷، ۱۱).
در روز داوری، خدا از هریک از ما سؤال خواهد کرد: «چرا دشمنانت را آن گونه که من در ابتدا تو را محبت نمودم، محبت نکردی؟ چرا بدهکاران و مدیونان خود را آن گونه که من تو را بخشیدم، نبخشیدی؟ چرا بیش از وظیفه ات کار نکردی؟ چرا نیکوکاریت افزونتر از افراد دنیوی نشد؟» در آن روز چه پاسخی خواهیم داشت؟
دوستان، بیایید طوری زندگی کنیم که در آن روز شرمنده نشویم. بیایید به کمک روح‌القدس، شبیه عیسی شویم. بگذارید که گرسنۀ عدالت خدا باشیم. پس شما کامل باشید چنانکه پدر شما که در آسمان است، کامل است. با وجود اینکه در این زندگی هرگز نمی‌توانیم همانند پدر آسمانی مان کامل باشیم، حرکت در این مسیر باید همواره هدف اولیۀ ما باشد












.فیض‌ عیسی خداوند و محبت‌ خدا و شرکت‌ روح‌القدس‌ با جمیع‌ شما باد. آمین‌. 

مطالعه کلام متی4

مطالعه کلام متی 4



  تفسیر کاربردی   متی  باب ۴
آزمایش عیسی (۴: ۱-۱۱)
(لوقا ۴: ۱-۱۳)
۱ عیسی به هنگام تعمید در حدود سی سال سن داشت (لوقا ۳: ۲۳). بلافاصله بعد از تعمید، به دست روح به بیابان برده شد تا شریر یعنی شیطان او را تجربه کند.
برای اینکه مسیح عاری از گناه، کاملاً تبدیل به انسان شود، ضروری بود که در معرض وسوسه‌های رایج بین تمامی انسانها قرار گیرد (عبرانیان ۲: ۱۷ و ۱۸؛ ۴: ۱۴ و ۱۵ و تفاسیر آنها مشاهده شود). خدا به شیطان اجازه می‌دهد که هر یک از ما را تجربه و آزمایش کند تا ایمانمان تقویت و طاهر شود (اول پطرس ۱: ۶ و ۷ و تفسیر آن مشاهده شود). د رعهد جدید دو نوع وسوسه قید شده است: اولاً رنج و دردی که از بیرون برما حادث می‌شود؛ و ثانیاً امیال باطنی که ما را به سوی گناه هدایت می‌کنند. متی در این آیه عمدتاً درمورد این نوع دوم یعنی وسوسه درونی صحبت می‌کند. خدا هرگز ما را وسوسه به گناه نمی‌کند. این شیطان است که ما را به گناه وسوسه می‌کند و این کار را از طریق امیال شرارت بار ما عملی می‌سازد (یعقوب ۱: ۱۳ و ۱۴ و تفسیر آن مشاهده شود). خود عیسی امیال گناه آلود نداشت، با اینحال روح‌القدس او را به بیابان برد تا مورد آزمایش قرار گیرد. وسوسه شدن به تنهایی گناه نیست، بلکه تسلیم وسوسه شدن گناه است. عیسی تسلیم گناه نگردید.
عیسی بلافاصله بعد از تعمیدش در معرض آزمایش قرار گرفت. این امر تجربۀ بسیاری از مسیحیان نیز می‌باشد. هنگامی که ما از تحت اقتدار شیطان خارج می‌شویم و به واسطۀ ایمان وارد خانوادۀ خدا می‌گردیم، شیطان خشمگین شده، به ما حمله می‌کند و می‌کوشد ما را تحت اقتدارش بکشد. یکی از طرق عمدۀ مقاومت در برابر حملۀ شیطان اینست که کاملاً مطمئن شویم که اینک جزو فرزندان خدا هستیم. خدا درمورد عیسی دقیقاً چنین گفت: «این است پسر من» (متی ۳: ۱۷) و روح بر وی نازل شد (متی ۳: ۱۶). وی پُر از روح‌القدس به بیابان رفت (لوقا ۴: ۱) هنگامی که در مقابل وسوسه قرار می‌گیریم، به خاطر بیاوریم که فرزندان خدا هستیم و دعا کنیم که پُر از روح شویم تا همچون عیسی برشیطان فائق آییم.
۲ عیسی پیش از آنکه از سوی شیطان مورد آزمایش قرار گیرد، چهل روز روزه گرفت. و این نشانۀ چهل سالی بود. که یهودیان در صحرای سینا بعد از خروج از مصر در معرض تجربه قرار گرفتند (وقایع مربوط به این سالها در کتاب‌های خروج و اعداد درعهد عتیق توصیف شده اند). درست همانگونه که یهودیان یعنی قوم برگزیدۀ خدا مورد تجربه قرار گرفتند (تثنیه ۸: ۲)، عیسی نیز مورد تجربه واقع شد. با اینحال عیسی آنگونه که یهودیان تسلیم گناه شدند، تسلیم گناه نگردید.
سه وسوسه‌ای که در این بخش توصیف شده، با سه وسوسه‌ای که اولین مرد و زن یعنی آدم و حوا تسلیم آن شدند، منطبق است (پیدایش ۳: ۱-۶). میوۀ ممنوع که آدم و حوا از آن خوردند، خوش خوراک، خوش منظر و برای کسب خرد و دانش، دلپذیر بود (پیدایش ۳: ۶).
سه وسوسۀ قید شده توسط متی در اینجا، همچنین با وسوسه‌های قید شده در اول یوحنا ۲: ۱۶ انطباق دارد، یعنی:خواسته‌های جسم، شهوت چشم، و غرور زندگانی (افتخار به آنچه که دارد و انجام می‌دهد).
۳ شیطان وسوسه گر ابتدا سعی کرد که عیسی را نسبت به پسر خدا بودن خود به شک بیندازد. شیطان گفت: « اگر پسر خدا هستی، آن را ثابت کن. معجزه‌ای انجام ده. گرسنه هستی و چهل روز است که چیزی نخورده ای. این سنگها را تبدیل به نان کن.»
عیسی قدرت این را داشت که سنگ را به نان تبدیل کند. شیطان عیسی را وسوسه می‌کرد تا از قدرت خود برای رفاه و آسایش شخصی خود استفاده کند. چرا عیسی می‌بایست متحمل رنج و گرسنگی و درد شود؟ او می‌توانست زندگی آسوده‌ای داشته باشد. با اینحال، به این جهان آمد تا برای ما رنج برده، جانش را فدای ما کند (مرقس ۱۰: ۴۵ و تفسیر آن را مشاهده شود). هنگامی که عیسی برصلیب آویخته شد، کسانی که وی را استهزا می‌کردند گفتند «... خود را نجات ده! اگر پسر خدا هستی، از صلیب فرود بیا» (متی ۲۷: ۴۰). وسوسۀ فرود آمدن از صلیب اساساً مشابه وسوسۀ تبدیل کردن سنگ به نان بود. از آنجایی که عیسی در بیابان برشیطان فائق آمده بود، برای غالب شدن بر شیطان برروی صلیب، آمادگی بیشتری داشت.
وسوسۀ نخست عیسی معادل شهوت جسم است که یوحنا بیان داشته است (اول یوحنا ۲: ۱۶). میوۀ ممنوعی که آدم و حوا از آن خوردند، خوش خوراک بود (پیدایش ۳: ۶).
۴ عیسی با آوردن نقل قولی از کلام خدا از تثنیه ۸: ۳، برشیطان فائق آمد. این بخش به زمانی اشاره می‌کند که خدا یهودیان گرسنه را در بیابان با خوراک مخصوصی ازآسمان (که «من» نامیده می‌شد) تغذیه کرد تا به ایشان نشان دهد که باید تنها به او اعتماد کرده، برحسب کلامش زیست کنند (خروج ۱۶: ۱-۸، ۱۳-۱۶، ۳۱). انسان تنها با خوردن نان نمی‌تواند زندگی روحانی داشته باشد. انسان به خوراک روحانی یعنی کلام خدا احتیاج دارد (یوحنا ۶: ۳۰-۳۵، ۴۸-۵۱ مشاهده شود).
زندگی برحسب کلام خدا به معنی اطاعت از آن است. یعنی پذیرفتن خواست خدا برای زندگی هایمان. بگذارید که برای «خوراکی» که خدا به ما می‌دهد، غرغر و شکایت نکنیم. یهودیان در بیابان در مورد منّ آسمانی که به ایشان داده می‌شد، شکایت کردند و نتیجتاً با بلای سختی مورد تنبیه واقع شدند (اعداد ۱۱: ۴-۶، ۳۱-۳۴).
۵-۶ سپس شیطان عیسی را به بلندترین نقطۀ هیکل در اورشلیم برد و گفت: «اگر پسر خدا هستی، خود را به زیر انداز.»بعد خود شیطان از مزمور ۹۱: ۱ و ۱۲ نقل قول آورد تا عیسی را متقاعد سازد که خود را پایین بیندازد. لیکن شیطان این آیه‌های مزامیر را به طور صحیحی به کار نبرد. وعده‌ای که در مزامیر داده شده، حقیقت دارد، یعنی اینکه فرشتگان خدا از ما محافظت خواهند کرد. لیکن ما نمی‌توانیم از این وعده برای مواقعی استفاده کنیم که برخلاف اراده خدا عمل می‌کنیم. سؤاستفاده از کتاب مقدس بدین طریق بسبار سهل است. نقل قول یک آیه از کتاب مقدس به طور ناقص یا بدون در نظر گرفتن کل متن، غالباً مفهومی کاملاً اشتباه را به دست می‌دهد و ما باید مراقب باشیم که از این کار اجتناب ورزیم.
دومین وسوسۀ عیسی، وسوسه‌ای بود تا عیسی از طریق انجام آیات و معجزات، نشان دهد که پسر خداست. وی می‌توانست از طریق انجام معجزه، تحسین هر کس را برانگیزد. عیسی می‌توانست در نطر انسانها تبدیل به یک پادشاه شود. این وسوسه‌ای بود برای ذهن عیسی. وسوسۀ مزبور با شهوت چشم در اول یوحنا ۲: ۱۶ انطباق می‌یابد. میوۀ ممنوعی که آدم و حوا از آن خوردند، برای چشم خوشنما بود (پیدایش ۳: ۶).
لیکن عیسی به جهان نیامد تا حکومتی دنیوی داشته باشد. او به جهان فرستاده نشد تا مورد احترام انسانها قرار گیرد (اشعیا ۵۳: ۳؛ فیلیپیان ۲: ۶-۸). وی به سوی جهان فرستاده شد تا رنج برده، برای گناهان ما بمیرد. بنابراین، ضروروی بود که وسوسۀ شیطان را رد کند.
۷ عیسی بار دیگر با نقل قول کلام خدا از تثنیه ۶: ۱۶، برشیطان پیروز می‌شود. این بخش به زمانی اشاره می‌کند که یهودیان در بیابان خواستند که خدا حضور خود را با نشانه‌ای ثابت کند (خروج ۱۷: ۱-۱۷). عیسی نمی‌بایست خدا را با درخواست نشانه‌ای معجزه آسا برای اثبات اینکه او همان مسیحیای موعود است، تجربه کند و مورد «آزمایش» قرار دهد. به همان طریق ما نیز ازطریق تقاضای آیات و نشانه هایی خاص نباید خدا را آزمایش کنیم (مرقس ۸: ۱۱ و ۱۲ و تفسیر آن مشاهده شود).
۸-۹ سومین وسوسۀ عیسی در واقع بزرگترین وسوسۀ او بود. شیطان به عیسی وعدۀ اقتدار بر تمامی حکومت جهان را داد. این امر در حیطۀ قدرت شیطان بود که چنین کند. شیطان رئیس این جهان است (یوحنا ۱۲: ۳۱؛ ۱۴: ۳۰). تمام جهان تحت سلطۀ شریر است (اول یوحنا ۵: ۱۹). بنابراین، شیطان به راحتی می‌توانست وعدۀ خود را به عیسی متحقق سازد و عیسی می‌توانست شاه شاهان بر روی زمین گردد. وی می‌توانست کل جهان را به دست آورد؛ برای این کار فقط یک شرط وجود داشت، و آن اینکه عیسی می‌بایست به جای خدا، شیطان را پرستش کند.
سومین وسوسه، وسوسۀ تکبر بود. (در ترجمۀ قدیمی «غرور زندگانی» نامیده شده است؛ اول یوحنا ۲: ۱۶). این امر معادل میل به شبیه به خدا شدن (پیدایش ۳: ۵) و کسب دانش و خرد می‌باشد (پیدایش ۳: ۶). مسیح چقدر راحت و بدون هیچ رنجی می‌توانست تمامی خرد و قدرت و اقتدار جهان را به دست آورد و تمامی انسانها در مقابل او سرتعظیم فرود آوردند. با اینحال، او پیشنهاد شیطان را رد کرد.
۱۰ برای سومین بار عیسی با نقل قول کلام خدا از تثنیه ۶: ۱۳ بر شیطان فائق آمد. این آیه به زمانی اشاره می‌کند که یهودیان گوساله‌ای طلایی ساخته، به جای خدا آن را پرستش کردند (خروج ۳۲: ۱-۶). انسانها باید تنها خدا را و نه چیز دیگری را پرستش کنند (خروج ۲۰: ۳-۶).
طی این وسوسه ها، عیسی نشان داد که کلام خدا چگونه می‌تواند به عنوان اسلحه‌ای برای چیره شدن بر شیطان و مقاومت در برابر وسوسه مورد استفاده قرار گیرد. کلام خدا شمشیر روح است (افسسیان ۶: ۱۷) و آن بخشی از تسلیحات یک مسیحی می‌باشد. اگر در برابر شیطان مقاومت کنیم، از ما خواهد گریخت (یعقوب ۴: ۷ و تفسیر آن رامشاهده شود). هنگامی که وسوسه گر می‌آید، همچون عیسی بگوییم: «دور شو از من، ای شیطان»!
۱۱ در ساعت ابلیس او را رها کرد، ولی نه برای همیشه. طبق لوقا ۴: ۱۳، شیطان عیسی را برای مدتی رها کرد. می‌دانیم که شیطان بار دیگر مسیح را در باغ جتسیمانی و بر روی صلیب وسوسه کرد (مرقس ۱۴: ۳۲-۳۵؛ ۱۵: ۳۰-۳۲). شیطان حتی از زبان شاگرد اصلی عیسی یعنی پطرس سخن گفت تا عیسی را وسوسه کند تا از صلیب اجتناب ورزد (مرقس ۸: ۳۱-۳۳).
عیسی شروع به موعظه می‌کند (۴: ۱۲-۱۷)
(مرقس ۱: ۱۴و۱۵)
۱۲ مرقس ۱: ۱۴ و تفسیر آن مشاهده شود.
۱۳-۱۶ عیسی خدمت علنی خود را در کفرناحوم، شهری واقع در شمال دریا یعنی دریاچه جلیل آغاز کرد. خانۀ دو شاگرد اولیه عیسی یعنی شمعون و اندریاس، در کفرناحوم بود (مرقس ۱:۲۱، ۲۹).
متی، برای نشان دادن اینکه نبوت‌های عهد عتیق در مورد مسیحای موعود به واسطه عیسی جامۀ عمل پوشیدند، از اشعیا ۹: ۱ و ۲ نقل قول می‌کند. در روزگار اشعیا، ناحیۀ زبولون و نفتالی در بخش شمالی اسرائیل تحت کنترل پادشاهی آشور قرار داشت. اشعیا درمورد رهایی مردم آن ناحیه از اسارت نبوت کرده بود: قومی که در ظلمت ساکن بودند، نوری عظیم دیدند ... نوری تابید (آیۀ ۱۶). آن نور مسیح بود. خدمت عیسی درست همانگونه که نبوت اشعیا از پیش از آن خبر داده بود، درجلیل در شمال اسرائیل آغاز گردید (آیۀ ۱۵).
۱۷ مرقس ۱: ۱۵ و تفسیر آن مشاهده شود.
فراخوانده شدن نخستین شاگردان (۴: ۲۳-۲۵)
(مرقس ۱: ۱۶-۲۰)
۱۸-۲۲ مرقس ۱: ۱۶-۲۰ و تفسیر آن مشاهده کنید.
عیسی بیماران را شفا می‌دهد (۴: ۲۳-۲۵)
۲۳-۲۵ عیسی خدمتی تمام عیار می‌کرد: او تعلیم داده، ... موعظه همی نمود ... و شفا می‌داد (آیۀ ۲۳). وی در کنیسه‌هاتعلیم می‌داد. عیسی بشارت (خبر خوش) ملکوت را موعظه می‌کرد (مرقس ۱: ۱۴ و ۱۵ و تفسیر آن مشاهده شود). او هر نوع مرض و بیماری را شفا می‌داد؛ هیچ مرضی نبود که وی نتواند آن را شفا دهد. او نه تنها بدنهای مردم را شفا می‌داد بلکه جانهای ایشان را نیز شفا می‌بخشید. گناه، بیماری جان است. عیسی آمد تا مردان و زنان را از اسارت گناه آزاد سازد وی آمد تا گناهان را ببخشاید. او آمد تا به ما حیات غنی، چه حیات جسمانی و چه روحانی ببخشد (یوحنا ۱۰: ۱۰). انبوه جمعیت از سراسر اسرائیل به سوی عیسی می‌آمدند، حتی از دکاپولیس و ناحیۀ آن طرف اردن.

 ۱۴ فیض‌ عیسی خداوند و محبت‌ خدا و شرکت‌ روح‌القدس‌ با جمیع‌ شما باد. آمین‌. 

Montag, 27. Juni 2011

در مورد کتاب مقدس



در مورد ماهیت کتاب مقدس  بسیار میگویند 
اما امروز کوتاه آنچه در مورد این کتابخانه الهی  . نامه عاشقانه پدرم .   میدانم برات مینویسم 
اولا یک فرق بین کتاب مقدس و سایر کتب دنیا وجود دارد 
در سراسر دنیا کتب زیادی هستند که  به یاری خدا نوشته شده اند با این حال کسی تا حالا نتوانسته ادعا کند که آن را خدا نوشته است 
کتاب مقدس  . 
عهد عتیق و عهد جدید 

کلام خدا تا انسان را بسوی خود هدایت کند . 


کتاب مقدس تراوش فکری انسان نیست بلکه








عهد عتیق شرح و حال یک قوم



عهد جدید شرح و حال یک انسان 



کتاب در طی هزار وپانصد سال و توسط چهل نفر نویسنده مختلف در زمانها و مکانهای 

با الهام خداوند بیش از سه هزار و هشتصد بار در عهد عتیق 

خداوند سخن گفت و خداوند تکلم نمود آمده است . 
.
نوشته شده موضوع اصلی ان ماشیح مسیح موعود نجات دهند میباشد 


 تیموتائوس دوم باب ۳
۱۶ تمامی‌ کتب‌ از الهام‌ خداست‌ و بجهت‌ تعلیم‌ و تنبیه‌ و اصلاح‌ و تربیت‌ در عدالت‌ مفید است



کتاب مقدس از پر فروشترین کتابهاست .و سالیانه تقریبا چهل و چهار میلیون بار بفروش میرسد .


به دوهزار زبان بومی وغیر بومی ترجمه شده است 

این کتابخانه سراسر از سر عشق و محبت خدا است

شصت وشش کتاب وجود دارد 

سی ونه کتاب عهد عتیق بیست وهفت کتای عهد جدید میباشد 

بلندترین باب یا فصل آن مزامیر صدونوزده که شامل صدوهفتادو شش آیه است .

کوتاهترین باب مزامیر صدوهفده میباشد .

و درست وسط کتاب مقدس مزامیر صدوهجده آیه هشت میباشد 

 مزامیر   باب ۱۱۸
 ۸ به‌ خداوند پناه‌ بردن‌ بهتر است‌ از توكّل‌ نمودن‌ بر آدمیان‌. 

امروز میتوانیم از برکت خادمان مترجمان به زبان فارسی بخوانیم . 


کتای مقدس عهد جدید شامل چهار اناجیل 

یک اعمال رسولان 

بیست ویک رساله 

که میدانیم سیزده رساله توسط پولس رسول است 

وعبرانیان  را بخاطر سبک نگارش حدس زده میشود.  آنهم توسط 

پولس رسول نوشته شده است .


 یک مکاشفه 


این کلام زنده را با روزی ده تا پانزده دقیقه وقت بگذاریم و بخوانیم در عرض شش ماه میتوانم عهد جدید را تماما بخوانیم 


 فیض‌ و سلامتی ورکات سماوی از جانب‌ پدر ما خدا و عیسی مسیح‌ خداوند و دوستی ومشارکت روح القدس همواره بر شما باد.

مطالعه کلام متی 2

  


  دیدار مجوسیان
 ۱ و چون‌ عیسی در ایام‌ هیرودیسِ پادشاه‌ در بیتْ لَحِم‌ یهودیه‌ تولّد یافت‌، ناگاه‌ مجوسی چند از مشرق‌ به‌ اُورْشلیم‌ آمده‌، گفتند:  ۲ « كجاست‌ آن‌ مولود كه‌ پادشاه‌ یهود است‌ زیرا كه‌ ستاره‌ او را در مشرق‌ دیده‌ایم‌ و برای پرستش‌ او آمده‌ایم‌؟»  ۳ اما هیرودیس‌ پادشاه‌ چون‌ این‌ را شنید، مضطرب‌ شد و تمام‌ اُوْرشلیم‌ با وی.  ۴ پس‌ همه‌ رؤسای كَهَنه‌ و كاتبانِ قوم‌ را جمع‌ كرده‌، از ایشان‌ پرسید كه‌ «مسیح‌ كجا باید متولد شود؟»  ۵ بدو گفتند: «در بیت ‌لحمِ یهودیه‌ زیرا كه‌ از نبی چنین‌ مكتوب‌ است‌:  ۶ و تو ای بیت ‌لحم‌، در زمین‌ یهودا از سایر سرداران‌ یهودا هرگز كوچكتر نیستی، زیرا كه‌ از تو پیشوایی به‌ ظهور خواهد آمد كه‌ قوم‌ من‌ اسرائیل‌ را رعایت‌ خواهد نمود.»  ۷ آنگاه‌ هیرودیس‌ مجوسیان‌ را در خلوت‌ خوانده‌، وقت‌ ظهور ستاره‌ را از ایشان‌ تحقیق‌ كرد.  ۸ پس‌ ایشان‌ را به‌ بیت ‌لحم‌ روانه‌ نموده‌، گفت‌: «بروید و از احوال‌ آن‌ طفل‌ بتد قیق‌ تفحّص‌ كنید و چون‌ یافتید مرا خبر دهید تا من‌ نیز آمده‌، او را پرستش‌ نمایم‌.»  ۹ چون‌ سخن‌ پادشاه‌ را شنیدند، روانه‌ شدند كه‌ ناگاه‌ آن‌ ستاره‌ای كه‌ درمشرق‌ دیده‌ بودند، پیش‌ روی ایشان‌ میرفت‌ تا فوق‌ آنجایی كه‌ طفل‌ بود رسیده‌، بایستاد.  ۱۰ و چون‌ ستاره‌ را دیدند، بینهایت‌ شاد و خوشحال‌ گشتند  ۱۱ و به‌ خانه‌ درآمده‌، طفل‌ را با مادرش‌ مریم‌ یافتند و به‌ روی در افتاده‌، او را پرستش‌ كردند و ذخایر خود را گشوده‌، هدایای طلا و كُنْدُر و مر به‌ وی گذرانیدند.  ۱۲ و چون‌ در خواب‌ وحی بدیشان‌ در رسید كه‌ به‌ نزد هیرودیس‌ بازگشت‌ نكنند، پس‌ از راه‌ دیگر به‌ وطن‌ خویش‌ مراجعت‌ كردند.  فرار به مصر
 ۱۳ و چون‌ ایشان‌ روانه‌ شدند، ناگاه‌ فرشته‌ خداوند در خواب‌ به‌ یوسف‌ ظاهر شده‌، گفت‌: «برخیز و طفل‌ و مادرش‌ را برداشته‌ به‌ مصر فرار كن‌ و در آنجا باش‌ تا به‌ تو خبر دهم‌، زیرا كه‌ هیرودیس‌ طفل‌ را جستجو خواهد كرد تا او را هلاک نماید.»  ۱۴ پس‌ شبانگاه‌ برخاسته‌، طفل‌ و مادر او را برداشته‌، بسوی مصر روانه‌ شد  ۱۵ و تا وفات‌ هیرودیس‌ در آنجا بماند، تا كلامی كه‌ خداوند به‌ زبان‌ نبی گفته‌ بود تمام‌ گردد كه‌ «از مصر پسر خود را خواند م‌.»  ۱۶ چون‌ هیرودیس‌ دید كه‌ مجوسیان‌ او را سُخْریه‌ نموده‌اند، بسیار غضبناک شده‌، فرستاد و جمیع‌ اطفالی را كه‌ در بیت‌ لحم‌ و تمام‌ نواحی آن‌ بودند، از دو ساله‌ و كمتر موافق‌ وقتی كه‌ از مجوسیان‌ تحقیق‌ نموده‌ بود، به‌ قتل‌ رسانید.  ۱۷ آنگاه‌ كلامی كه‌ به‌ زبان‌ اِرمیای نبی گفته‌ شده‌ بود، تمام‌ شد:  ۱۸ «آوازی در رامه‌ شنیده‌ شد، گریه‌ و زاری و ماتم‌ عظیم‌ كه‌ راحیل‌ برای فرزندان‌ خود گریه‌ میكند و تسلی نمیپذیرد زیرا كه‌ نیستند ».  بازگشت به ناصره
 ۱۹ اما چون‌ هیرودیس‌ وفات‌ یافت‌، ناگاه‌ فرشته‌ خداوند در مصر به‌ یوسف‌ در خواب‌ ظاهر شده‌، گفت‌:  ۲۰ «برخیز و طفل‌ و مادرش‌ را برداشته‌، به‌ زمین‌ اسرائیل‌ روانه‌ شو زیرا آنانی كه‌ قصد جان‌ طفل‌ داشتند فوت‌ شدند.»  ۲۱ پس‌ برخاسته‌، طفل‌ و مادر او را برداشت‌ و به‌ زمین‌ اسرائیل‌ آمد.  ۲۲اما چون‌ شنید كه‌ اَرْكلاؤُس‌ به‌ جای پدر خود هیرودیس‌ بر یهودیه‌ پادشاهی میكند، از رفتن‌ بدان‌ سمت‌ ترسید و در خواب‌ وحی یافته‌، به‌ نواحی جلیل‌ برگشت‌.  ۲۳ و آمده‌ در بَلْده‌ای مسمی به‌ ناصره‌ ساكن‌ شد، تا آنچه‌ به‌ زبان‌ انبیا گفته‌ شده‌ بود تمام‌ شود كه‌ «به‌ ناصری خوانده‌ خواهد شد. »
   تفسیر کاربردی   متی  باب 





۲
دیدار مجوسیان (۲: ۱-۱۲)
۱ بیت لحم شهر کوچکی در ایالت یهودا (اسرائیل جنوبی) واقع در حدود هشت کیلومتری اورشلیمبود. بیت لحم شهری بود که داود پادشاه در آن تولد یافته بود (اول سموئیل ۱۶: ۱) با وجود اینکه یوسف و مریم در شهر ناصره واقع در ایالت شمالی جلیل زندگی می‌کردند برای سرشماری به بیت لحم رفتند زیرا که از اعقاب داود پادشاه بودند (لوقا ۲: ۴ مشاهده شود). این سرشماری در دوران سلطنت هیردویس پادشاه به انجام رسید که پادشاه دست نشانده‌ای بود که از سوی امپراطور روم لقب «پادشاهان یهودیان» را یافته بود. قلمرو هیرودیس که بخشی از امپراطوری روم به شمار می‌رفت، شامل ایالت یهودا می‌شد و پایتختش اورشلیم بود (لوقا ۱: ۵ مشاهده شود). هیرودیس از سال ۴۰ پیش از میلاد تا ۴ میلادی سلطنت کرد. اکثر محققان معاصر براین باورند که عیسی در سال آخر سلطنت هیرودیس یعنی در ۴ میلادی متولد شد.
۲ مصادف با تولد عیسی، چند مجوسی یا ستاره شناس شرقی ستارۀ بسیار درخشان و غیر عادی را مشاهده کردند که از شرق طلوع کرده بود. ایشان این امر را نشانۀ زاده شدن پادشاهی بزرگ تعبیر کردند. این ستاره شناسان می‌دانستند که یهودیان در انتظار آمدن مسیحا هستند، لذا به اورشلیم پایتخت یهود سفر کرده، براین گمان بودند که مسیحا اینک ولادت یافته است. ایشان سؤال کردند که «کجاست آن مولود که پادشاه یهود است»؟
۳ هیرودیس پادشاه از شنیدن این موضوع که به جز خودش، کسی دیگرنیز به عنوان «پادشاه یهود» وجود دارد ناخشنود گشت. متی مکرراً یادآور می‌شود که مسیح به راستی یک پادشاه متولد شد که میراث پادشاهی داود به او می‌رسید. یهودیان فکر می‌کردند که این پادشاهی برروی زمین خواهد بود، اما مسیح آمد تا حکومت و ملکوتی روحانی برقرار سازد.
۴-۶ برطبق نبوت میکا (میکا ۵: ۲) این مسیح یا مسیحا می‌بایست در بیت لحم بدنیا آید (یوحنا ۷: ۴۲). دراینجا در آیۀ ۶، خدا از زبان میکای نبی می‌فرماید که مسیح «شبان قوم من اسرائیل خواهد بود»(یوحنا ۱۰: ۱۱، اول پطرس ۵: ۴ مشاهده شود). اسرائیل، نام قوم یهود است.
۷-۸ هیرودیس از ستاره شناسان خواست که محل تولد عیسی را بیابند تا او نیز رفته، وی را پرستش نماید. البته قصد اصلی او این بود که او را بیابد و بکشد.
۹-۱۲ ستارۀ حیرت انگیز، ستاره شناسان را درست به محلی که عیسی در آن بدنیا آمده بود هدایت کرد. بدون شک ایشان از اینکه متوجه شدند که پادشاه یهودیان در چنین محیط محقرانه‌ای بدنیا آمده است، تعجب کردند (لوقا ۲: ۷).
فرار به مصر (۲: ۱۳-۲۳)
۱۳-۱۵ فرشته‌ای به یوسف گفت که طفل و مادرش را برداشته، به مصر فرار کند. چنانکه درعهد عتیق در کتاب خروج آمده است، مصر در ابتدای برای یهودیان سرزمین بردگی و ظلم بوده است. اکنون آن سرزمین بدل به مکان امنی برای عیسی گردیده است. درست همانگونه که ۱۴۰۰ سال پیش از آن تاریخ، موسی یهودیان را از اسارت مصر نجات داد، مسیح نیز قوم خدا را از اسارت گناه نجات خواهد داد؛ و درست همانگونه که موسی یهودیان را به سرزمین اسرائیل که خدا به ایشان وعده کرده بود هدایت نمود، عیسی نیز قوم خدا را به سوی ملکوت آسمان هدایت خواهد کرد. متی در آیۀ ۱۵، نقل قولی را از هوشع نبی می‌آورد: پسر خود را از مصر خواندم (هوشع ۱۱: ۱). منظور هوشع از «پسر» اشاره به یهودیان یعنی قوم اسرائیل بوده است. درخروج ۴: ۲۲، اسرائیل پسر نخست زادۀ خدا خوانده شده است. به عقیدۀ متی، عیسی نمایندۀ قوم اسرائیل است، لذا کلمات هوشع را درمورد خود مسیح به کار می‌برد.
۱۶-۱۸ هیرودیس از ستاره شناسان وقت دقیق ظهور ستاره را تحقیق کرد (آیۀ ۷). بدین ترتیب، بعد از سپری شدن چند ماه و بازنگشتن ستاره شناسان طبق وعده‌ای که داده بودند (آیۀ ۸)، هیرودیس دستور داد تا تمامی نوزادان ذکور کمتر از دو سال را در بیت لحم و اطراف آن به قتل برسانند (آیۀ ۱۶). بدین طریق او فکر می‌کرد که عیسی یقیناً در بین کودکانی خواهد بود که کشته شده اند.
سپس متی نقل قولی را از ارمیا ۳۱: ۱۵ می‌آورد. راحیل زن یعقوب و مادر یوسف و بنیامین بود یعنی دو پسر از دوازده پسر یعقوب. وی در رامه در نزدیکی بیت لحم به خاک سپرده شد (پیدایش ۳۵: ۱۹). در این آیه ارمیا زمانی را توصیف می‌کند که یهودیان به اسارت بابل برده می‌شدند و برسر راه از قبر راحیل می‌گذشتند. راحیل نماد و مظهر تمامی مادران اسرائیل است که برای از دست دادن پسرانشان سوگوار بودند. به همان طریق، مادران بیت لحم نیز برای پسرانشان که توسط هیرودیس کشته شدند می‌گریستند. خداوند در دو آیۀ بعدی ارمیا که بعد از آیۀ ذکر شده در اینجا می‌آیند، فرموده است: «آواز خود را از گریه و چشمان خویش را از اشک باز دار، زیرا برای اعمال خود اجرت خواهی گرفت... به جهت عاقبت تو امید هست» (ارمیا ۳۱: ۱۶ و ۱۷). وبه راستی که بدنبال تبعید یهودیان، می‌رفت که حکومتی جدید و طاهر تر براسرائیل برقرار شود. به همان طریق، به دنبال مرگ کودکان بیت لحم، پادشاهی مسیح مستقر گشت. خدا برکت عظیمی را بعد از رنج به ارمغان آورد. بدون مرگ، رستاخیزی وجود ندارد و بدون صلیب، تاجی نمی‌تواند وجود داشته باشد.
۱۹-۲۳ چون هیرودیس وفات یافت ... خدا چه زود هیرودیس را کیفر داد. هیرودیس فکر می‌کرد که با کشتن عیسی، سلطنتش طولانی خواهد شد. لیکن در واقع وی فوراً سلطنت و زندگی اش را از دست داد.
بار دیگر فرشتگان، یوسف را بواسطۀ رؤیا هدایت کردند (متی ۱: ۲۰؛ ۲: ۱۳). خدا همواره کسانی را که در صدد انجام خواستۀ او هستند هدایت می‌کند. معمولاً خدا به واسطۀ کلامش، کتاب مقدس، یا از طریق دوستان و اعضا خانوادۀ مسیحی، ایمانداران را هدایت می‌کند، و روح‌القدس چنین هدایت هایی را مورد تأیید قرار می‌دهد. لیکن گاهی اوقات نیز از طریق رؤیا و خواب مستقیماً هدایت می‌کند. این نوع هدایت مستقیم ممکن است در بین کسانی که خواندن نمی‌دانند رایج تر باشد.
فرشته‌ای به یوسف گفت که به ناصره، شهر موطن خود درحوالی جلیل بازگردد که خارج از قلمرو پسر هیرودیس، ارکلاؤس بود. متی می‌فرماید که وی به ناصری خوانده خواهد شد تا گفتۀ انبیا تمام شود (آیۀ ۲۳) این نبوت در عهد عتیق نیامده است. انبیای عهد عتیق نبوت کردند که عیسی منشأیی محقر خواهد داشت و مورد تحقیر واقع خواهد شد. مردمی که اهل یکی از شهرهای ایالت جلیل، نظیر ناصره، بودند، از سوی سایر یهودیان خوار شمرده می‌شدند (یوحنا ۱: ۴۶ مشاهده شود). بنابراین «ناصری» خوانده شدن، نبوت هایی نظیر نبوت اشعیا در ۵۳: ۳ را تحقق می‌بخشید.

مطالعه کلام متی ا

متی   باب ۱
  نسب نامه عیسی مسیح
 ۱ كتاب‌ نسب‌ نامه‌ عیسی مسیح‌ بـن‌ داود بـن ابراهیم‌:  ۲ ابراهیم‌ اسحاق‌ را آورد و اسحاق‌ یعقوب‌ را آورد و یعقوب‌ یهودا و برادران‌ او را آورد.  ۳ و یهودا، فارص‌ و زارح‌ را از تامار آورد و فارص‌، حصرون‌ را آورد و حصرون‌، اَرام‌ را آورد.  ۴ و اَرام‌، عمِّیناداب‌ را آورد و عمّینـاداب‌، نَحشـون‌ را آورد و نحشون‌، شَلْمون‌ را آورد.  ۵ و شَلْمون‌، بوعز را از راحاب‌ آورد و بوعـز، عوبید را از راعوت‌ آورد و عوبیـد، یسّـا را آورد.  ۶ و یسّـا داود پادشـاه‌ را آورد و داود پادشـاه‌، سلیمـان‌ را از زن‌ اوریا آورد.  ۷ و سلیمان‌، رحبْعام‌ را آورد و رحبْعام‌، اَبِیا را آورد و اَبِیـا، آسـا را آورد.  ۸ و آسا، یهوشافاط‌ را آورد و یهوشافاط‌، یورام‌ را آورد و یورام‌، عُزیا را آورد.  ۹ و عُزیا، یوتام‌ را آورد و یوتام‌، اَحاز را آورد و اَحـاز، حِزْقیا را آورد.  ۱۰ و حِزْقیا، مَنسّی را آورد و مَنسّی، آمون‌ را آورد و آمون‌، یوشیا را آورد.  ۱۱ و یوشیا، یكُنیـا و برادرانـش‌ را در زمـان‌ جـلای بابِـل‌ آورد.  ۱۲ و بعد از جلای بابل‌، یكُنْیا، سَألْتیئیل‌ را آورد و سَأَلْتیئیل‌، زَرُوبابِل‌ را آورد.  ۱۳ زَرُوبابِـل‌، اَبیهـود را آورد و اَبیهـود، ایلیـاقیـم‌ را آورد و ایلیاقیم‌، عازور را آورد.  ۱۴ و عازور، صادوق‌ را آورد و صادوق‌، یاكین‌ را آورد و یاكین‌، ایلَیهُـود را آورد.  ۱۵ و ایلیهـود، ایلعـازَر را آورد و ایلعـازَر، مَتّـان‌ را آورد و مَتّـان‌، یعقـوب‌ را آورد.  ۱۶ و یعقـوب‌، یوسـف‌ شوهـر مریم‌ را آورد كه‌ عیسی مُسمّـی به‌ مسیـح‌ از او متولّـد شـد.  ۱۷ پس‌ تمام‌ طبقات‌، از ابراهیم‌ تا داود چهارده‌ طبقه‌ است‌، و از داود تا جلای بابِل‌ چهارده‌ طبقه‌، و از جلای بابِل‌ تا مسیح‌ چهارده‌ طبقه‌.  فرشته به یوسف ظاهر می شود
 ۱۸ امّا ولادت‌ عیسی مسیح‌ چنین‌ بود كه‌ چون‌ مادرش‌ مریم‌ به‌ یوسف‌ نامزد شده‌ بود، قبل‌ از آنكه‌ با هم‌ آیند، او را از روح‌القدس‌ حامله‌ یافتند.  ۱۹ و شوهرش‌ یوسف‌ چونكه‌ مرد صالح‌ بود و نخواست‌ او را عبرت‌ نماید، پس‌ اراده‌ نمود او را به‌ پنهانی رها كند.  ۲۰ اما چون‌ او در این‌ چیزها تفکر میكرد، ناگاه‌ فرشته‌ خداوند در خواب‌ بر وی ظاهر شده‌، گفت‌: «ای یوسف‌ پسر داود، از گرفتن‌ زن‌ خویش‌ مریم‌ مترس‌، زیرا كه‌ آنچه‌ در وی قرار گرفته‌ است‌، از روح‌القدس‌ است‌.  ۲۱ و او پسری خواهد زایید و نام‌ او را عیسی خواهی نهاد، زیرا كه‌ او امت‌ خویش‌ را از گناهانشان‌ خواهد رهانید.»  ۲۲ و این‌ همه‌ برای آن‌ واقع‌ شد تا كلامی كه‌ خداوند به‌ زبان‌ نبی گفته‌ بود، تمام‌ گردد  ۲۳ «كه‌ اینك‌ باكره‌ آبستن‌ شده‌ پسری خواهد زاییـد و نـام‌ او را عمانوئیـل‌ خواهنـد خوانـد كه‌ تفسیـرش‌ ایـن‌ است‌: خـدا با مـا.»  ۲۴ پـس‌ چـون‌ یوسف‌ از خواب‌ بیدار شد، چنانكه‌ فرشته خداونـد بـدو امر كـرده‌ بود، بعمـل‌ آورد و زن‌ خویش‌ را گرفت‌  ۲۵ و تا پسر نخستین‌ خود را نزاییـد، او را نشنـاخت‌؛ و او را عیسـی نام‌ نهـاد.



 تفسیر کاربردی   متی  باب ۱
نسب نامۀ عیسی مسیح (۱: ۱-۱۷)
(لوقا ۳: ۲۳-۳۸)
۱ متی، رسولی که این انجیل را نوشت، خودش یهودی بود. یکی از اهداف متی از نوشتن این انجیل، این بود که به سایر یهودیان ثابت کند که عیسی همان مسیح، یعنی مسیحای موعود یهودیان بوده است. او مسیح را پسر داود می‌خواند، چرا که براساس پیشگویی‌های عهد عتیق، مسیحای موعود می‌بایست از نسل بزرگترین پادشاه یهودیان یعنی داود پادشاه باشد (دوم سموئیل ۷: ۱۲-۱۴؛ مزمور ۸۹: ۳-۴؛ ۳۲: ۱۱؛ مرقس ۱۰: ۴۷-۴۸) به همین جهت، متی نسبت نامۀ مسیح را در آیات ۲-۱۷ ذکر می‌کند تا ثابت نماید که مسیح به طور قطع از نسل داود، و همینطور از نسل ابراهیم، یعنی نخستین فرد یهودی، بوده است (پیدایش ۱۲: ۱-۳).
اسامی مندرج در این نسب نامه همگی در عهد عتیق آمده است (روت ۴: ۱۸-۲۲؛ اول تواریخ ۲: ۱-۱۵؛ ۳: ۱۰-۱۶). اما متی نسب نامۀ کامل مسیح را نقل نمی‌کند، زیرا میان ابراهیم (آیۀ ۲) و داود (آیۀ ۶) سه نام ذکر نشده است. سه نام نیز میان یورام و عزیا در آیه ۸ ذکر نشده است (اول تواریخ ۳: ۱۱-۱۲).
۲-۱۷ وقتی نسب نامۀ عیسی در انجیل متی با نسب نامه مندرج در لوقا ۳: ۲۳-۳۸ مقایسه می‌شود، دو تفاوت عمده به چشم می‌خورد. نخست، نسب نامه لوقا به زمانی پیش از ابراهیم باز می‌گردد، یعنی به آدم، اولین انسانی که خدا آفرید. لوقا یهودی نبود؛ لذا هدفش این بود که نشان دهد مسیح نه فقط مسیحای یهودیان، بلکه نجات دهندۀ تمام دنیا بوده است، هم یهودیان و هم امتها (غیر یهودیان). به همین دلیل، او نسب نامۀ خود را از آدم آغاز می‌کند.
دوم، از داود تا مسیح، نسب نامۀ لوقا کاملاً با نسب نامۀ متی تفاوت دارد. فقط دو نام، یعنی سألتسیئیل و زروبابل (آیۀ ۱۲) یکسانند. توضیحی که عموماً برای این اختلاف ارائه می‌شود، اینست که متی نسب نامۀ شرعی یوسف را ذکر می‌کند، چرا که یوسف در چار چوب ازدواج، پدر شرعی عیسی بود. اما از آنجا که یوسف پدر طبیعی عیسی نبود (روح‌القدس پدر واقعی او بود)، لوقا نسب نامۀ مریم، مادرعیسی را ارائه داده است، نه نسب نامۀ یوسف را. طبعاً نسب نامۀ مریم و یوسف متفاوت بود. اما نکته جالب اینست که یوسف و مریم، هر دو از نسل داود بودند. بنابراین، متی و لوقا هر دو از طرق گوناگون نشان می‌دهند که عیسی پسر داود و مسیحای موعود می‌باشد.
جلا یا تبعید بابل (عراق امروزی) که درآیات ۱۱ و ۱۷ مورد اشاره واقع شده است، به تصرف اورشلیم و سرزمین یهودیه به دست بابلیها در سال ۵۸۷ ق.م اشاره می‌کند؛ در این زمان، بسیاری از یهودیان اسیر شدند و به بابل تبعید گردیدند (دوم پادشاهان ۲۵: ۱-۱۲). این رویداد به حکومت زمینی داود و خاندان او خاتمه داد.
ولادت عیسی مسیح (۱: ۱۸-۲۵)
۱۸ عیسی پدر انسانی نداشت. دیگر مردانی که در کتاب مقدس فید شده اند، نظیر اسحاق و یحیی تعمید دهنده، با مداخلۀ قدرت مافوق طبیعی خدا به وجود آمدند، لیکن همگی پدران انسانی داشتند (پیدایش ۱۸: ۱۰-۱۴؛ لوقا ۱: ۵-۷، ۱۱-۱۳، ۱۸-۱۹). اما مریم، مادر عیسی، پیش از ولادت عیسی هرگز با مردی نخوابیده بود؛ وی باکره بود. پدر عیسی روح‌القدس بود (لوقا ۱: ۲۶-۳۵ و تفسیر آن مشاهده شود).
۱۹ از نظر یوسف، مریم مرتکب زنا شده بود، زیرا برطبق رسم یهودی، نامزد شخص (که به عقد او در آمده)، اگر به او خیانت کند، زناکار محسوب می‌شد. هرگاه چنین پیوندی گسسته می‌شد، صدور طلاق رسمی ضروری می‌گشت. یوسف در نظر داشت که مریم را در خفا و در حضور دو شاهد طلاق دهد. وی مردی مهربان و درستکار بود و میل نداشت که مریم را در نظر عامه بی آبرو سازد.
۲۰ فرشته‌ای در رؤیا به یوسف گفت که مریم مرتکب زنا نشده، بلکه پدر کودکش خود روح‌القدس می‌باشد.
۲۱ فرشته به یوسف گفت که نام کودک را عیسی بگذارد که شکل یونانی نام یوشع می‌باشد که به معنی «خداوند نجات می‌دهد» است. عیسی، نجات دهنده است زیرا که قوم خود را از گناهانشانمی‌رهاند. وی ایشان را از مجازات گناه که هلاکت ابدی است، نجات می‌دهد (یوحنا ۳: ۱۶ و ۱۷؛ رومیان ۶: ۲۳ و تفاسیر آنها مشاهده شود) و او ایشان را بواسطۀ کار روح‌القدس از قید گناه نجات می‌دهد (رومیان ۸: ۱-۲ و تفسیر آن مشاهده شود).
۲۲-۲۳ سپس متی نقل قولی را از اشعیای نبی می‌آورد تا نشان دهد که نبوت اشعیا بواسطۀ ولادت عیسی تحقق یافته است (اشعیا ۷: ۱۴). عیسی همچنین عمانوئیل یا «خدا با ماست» نامیده شده است زیرا که خدا در قالب عیسی به زمین آمد و در میان انسانها ساکن گردید. در مسیح، خدا همواره با ماست (متی ۲۸: ۲۰).
۲۴-۲۵ بسیاری از مسیحیان براین عقیده اند که مریم و یوسف بعد از تولد عیسی، صاحب فرزندان دیگری نیز شدند. برادران و خواهران عیسی که در مرقس ۶: ۳ و یوحنا ۷: ۳-۵ قید شده اند، احتمالاً فرزندان مریم هستند با اینحال، عده‌ای دیگر از مسیحیان عقیده دارند که مریم باکره باقی ماند. ایشان می‌گویند که برادران و خواهران قید شده در بالا فرزندان یوسف از ازدواج قبلی او بوده اند.
برای توضیحات بیشتر در مورد ولادت عیسی، لوقا ۲: ۱۷ و تفسیر آن را مشاهده کنید.

Samstag, 25. Juni 2011

برنامه شش ماهه برای خواندن کتاب مقدس

برنامه شش ماهه خواندن کتاب مقدس عهد جدید 
اگر روزانه ده تا پانزده دقیقه وقت بگذاری در عرض بیست و شش هفته میتوانی کلام را کامل بخوانی 

شنبه
جمعه
پنجشنبه
چهارشنبه
سه شنبه
دوشنبه
یکشنبه
هفته
متی11و12
متی9 و10
متی7و8
متی5 و6
متی 3 و 4
متی 1 و 2
متی13و 14
1
متی 22 و 23
متی 21
متی19 و 20
متی17 و 18
متی 16
متی 15
متی24 و25
2
اول قرنتیان 4
اول قرنتیان 3
اول قرنتیان 2
اول قرنتیان 1
متی 27 و 28
متی 26
اول قرنتیان 5
3
اول قرنتیان11
اول قرنتیان 10
اول قرنتیان9
اول قرنتیان 8
اول قرنتیان 7
اول قرنتیان 6
اول قرنتیان 12
4
مرقس 2
مرقس 1
اول قرنتیان 16
اول قرنتیان 15
اول قرنتیان 14
اول قرنتیان 13
مرقس 3
5
مرقس9
مرقس 8
مرقس7
مرقس 6
مرقس 5
مرقس 4
مرقس 10
6
مرقس16
مرقس 15
مرقس 14
مرقس 13
مرقس 12
مرقس 11
دوم قرنتیان 1 و 2
7
دوم قرنتیان 13
دوم قرنتیان11 و12
دوم قرنتیان 9 و10
دوم قرنتیان 7 و 8
دوم قرنتیان 5 و 6
دوم قرنتیان 3 و 4
کولسیان 1 و 2
8
لوقا 3 و4
لوقا 1 و2
اول پطرس5
اول پطرس 3و4
اول پطرس 1 و 2
کولسیان 3و 4
لوقا 5
9
لوقا 14
لوقا 13
لوقا 11 و12
لوقا 10
لوقا 8 و 9
لوقا 6 و 7
لوقا 15 و 16
10
لوقا 24
لوقا 23
لوقا 21 و 22
لوقا 20
لوقا 18 و 19
لوقا 17
اعمال 1 و2
11
اعمال 12 و13
اعمال 10و11
اعمال9
اعمال 7 و 8
اعمال 5 و 6
اعمال 3 و 4
اعمال 14
12
اعمال 23 و 24
اعمال 21
اعمال 20
اعمال 19
اعمال 17 و 18
اعمال 15 و 16
اعمال 25 و 26
13
افسسیان3 و4
افسسیان1و2
دوم پطرس3
دوم پطرس 1 و2
اعمال 28
اعمال 27
افسسیان 5 و 6
14
یوحنا 8و 9
یوحنا 7
یوحنا 6
یوحنا 4 و5
یوحنا 3
یوحنا 1 و 2
یوحنا 10
15
یوحنا 18
یوحنا 17
یوحنا 16
یوحنا 15
یوحنا 13 و 14
یوحنا 11 و 12
یوحنا 19
16
اول یوحنا 4
اول یوحنا 3
اول یوحنا2
اول یوحنا 1
یوحنا 21
یوحنا 20
اول یوحنا 5
17
رومیان1
دوم تیموتاوس2
دوم تیموتاوس1
اول تیموتاوس5 و6
اول تیموتائوس 3 و 4
اول تیموتائوس 1 و 2
رومیان 2
18
رومیان 8
رومیان 7
رومیان 6
رومیان 5
رومیان 4
رومیان 3
رومیان 9
19
رومیان 15
رومیان 14
رومیان 13
رومیان 12
رومیان 11
رومیان 10
رومیان 16
20
دوتیموتاوس1 و2
فلیپیان3و4
فلیپیان1و2
یعقوب5
یعقوب 3 و 4
یعقوب 1 و 2
دوم تیموتائوس 3 و 4
21
اول تسالونیکیان3 و4
اول تسالونیکیان1 و2
فلیمون
غلاطیان 5 و6
غلاطیان 3 و 4
غلاطیان 1 و 2
اول تسالونیکیان 5
22
عبرانیان 8 و9
عبرانیان 7
عبرانیان6
عبرانیان 4 و 5
عبرانیان 3
عبرانیان 1 و 2
عبرانیان 10
23
تیتوس1 و2
سوم یوحنا
دوم یوحنا
عبرانیان13
عبرانیان 12
عبرانیان 11
تیتوس 2 و 3
24
مکاشفه5 و6
مکاشفه3و4
مکاشفه1و2
یهودا
دوم تسالونیکیان 3
دوم تسالونیکیان 1 و 2
مکاشفه 7 و 8
25
مکاشفه 19 و 20
مکاشفه17 و 18
مکاشفه15 و 16
مکاشفه13و14
مکاشفه 11 و 13
مکاشفه 9 و 10
مکاشفه 21 و 22
26

زندگی انسان فقط بسته به نان نیست بلکه هر کلمه ای که خدا میفرماید .
پس روزانه نان آسمانی را نوش جان نمایید 
 فیض‌ و سلامتی از جانب‌ پدر ما خدا و عیسی مسیح‌ خداوند بر شما باد.