لوقا باب ۲۴
۴۲ پس قدری از ماهی بریان و از شانه عسل به وی دادند.
۴۳ پس آن را گرفته پیش ایشان بخورد.
۴۴ و به ایشان گفت: “همین است سخنانی که وقتی با شما بودم گفتم ضروری است که آنچه در تورات موسی و صحف انبیا و زبور درباره منمکتوب است به انجام رسد.”
۴۵ و در آن وقت ذهن ایشان را روشن کرد تا کتب را بفهمند.
۴۶ و به ایشان گفت: “بر همین منوال مکتوب است و بدینطور سزاوار بود که مسیح زحمت کشد و روز سوم از مردگان برخیزد.
۴۷ و از اورشلیم شروع کرده، موعظه به توبه و آمرزش گناهان در همه امتها به نام او کرده شود.
۴۸ و شما شاهد بر این امور هستید.
۴۹ و اینک، من موعود پدر خود را بر شما میفرستم. پس شما در شهر اورشلیم بمانید تا وقتی که به قوت از اعلی آراسته شوید.”
۵۰ پس ایشان را بیرون از شهر تا بیت عنْیا برد و دستهای خود را بلند کرده، ایشان را برکت داد.
۵۱ و چنین شد که در حین برکت دادن ایشان، از ایشان جدا گشته، بهسوی آسمان بالا برده شد.
۵۲ پس او را پرستش کرده، با خوشی عظیم بهسوی اورشلیم برگشتند.
۵۳ و پیوسته در هیکل مانده، خدا را حمد و سپاس میگفتند. آمین.
اعمال باب ۱
۱ صحیفه اول را انشا نمودم، ای تیوفلس،درباره همه اموری که عیسی به عمل نمودن و تعلیم دادن آنها شروع کرد. ۲ تا آن روزی که رسولان برگزیده خود را به روحالقدس حکم کرده، بالا برده شد. ۳ که بدیشان نیز بعد از زحمت کشیدن خود، خویشتن را زنده ظاهر کرد به دلیلهای بسیار که در مدت چهل روز بر ایشان ظاهر میشد و درباره امور ملکوت خدا سخن میگفت. ۴ و چون با ایشان جمع شد، ایشان را قدغن فرمود که “از اورشلیم جدا مشوید، بلکه منتظر آن وعده پدر باشید که از من شنیدهاید. ۵ زیرا که یحیی به آب تعمید میداد، لیکن شما بعد از اندک ایامی، به روحالقدس تعمید خواهید یافت.” ۶ پس آنانی که جمع بودند، از او سوال نموده، گفتند: “خداوندا آیا در این وقت ملکوت را بر اسرائیل باز برقرار خواهی داشت؟” ۷ بدیشان گفت: “از شما نیست که زمانها و اوقاتی را که پدر در قدرت خود نگاه داشته است بدانید. ۸ لیکن چون روحالقدس بر شما میآید، قوت خواهید یافت و شاهدان من خواهید بود، در اورشلیم و تمامی یهودیه و سامره و تا اقصای جهان.” ۹ و چون این را گفت، وقتی که ایشان همی نگریستند، بالا برده شد و ابری او را از چشمانایشان در ربود. ۱۰ و چون بهسوی آسمان چشم دوخته میبودند، هنگامی که او میرفت، ناگاه دو مرد سفیدپوش نزد ایشان ایستاده، ۱۱ گفتند: “ای مردان جلیلی چرا ایستاده، بهسوی آسمان نگرانید؟ همین عیسی که از نزد شما به آسمان بالا برده شد، باز خواهد آمد به همین طوری که او را بهسوی آسمان روانه دیدید.” ۱۲ آنگاه به اورشلیم مراجعت کردند، از کوه مسمی به زیتون که نزدیک به اورشلیم به مسافت سفر یک روز سبت است. ۱۳ و چون داخل شدند، به بالاخانهای برآمدند که در آنجا پطرس و یوحنا و یعقوب و اَندریاس و فیلپس و توما و برتولما و متی و یعقوب بن حلفی و شمعون غیور و یهودای برادر یعقوب مقیم بودند. ۱۴ و جمیع اینها با زنان و مریم مادر عیسی و برادران او به یکدل در عبادت و دعا مواظب میبودند. ۱۵ و در آن ایام، پطرس در میان برادران که عدد اسامی ایشان جمله قریب به صد و بیست بود برخاسته، گفت: ۱۶ ”ای برادران، میبایست آن نوشته تمام شود که روحالقدس از زبان داود پیش گفت درباره یهودا که راهنما شد برای آنانی که عیسی را گرفتند. ۱۷ که او با ما محسوب شده، نصیبی در این خدمت یافت. ۱۸ پس او از اجرتظلم خود، زمینی خریده، به روی درافتاده، از میان پاره شد و تمامی امعایش ریخته گشت. ۱۹ و بر تمام سکنه اورشلیم معلوم گردید چنانکه آن زمین در لغت ایشان به حقل دما، یعنی زمین خون نامیده شد. ۲۱ الحال میباید از آن مردمانی که همراهان ما بودند، در تمام آن مدتی که عیسی خداوند با ما آمد و رفت میکرد، ۲۰ زیرا در کتاب زبور مکتوب است که خانه او خراب بشود و هیچکس در آن مسکن نگیرد و نظارتش را دیگری ضبط نماید. ۲۲ از زمان تعمید یحیی، تا روزی که از نزد ما بالا برده شد، یکی از ایشان با ما شاهد برخاستن او بشود.” ۲۳ آنگاه دو نفر یعنی یوسف مسمی به برسبا که به یوستس ملقب بود و متیاس را برپا داشتند، ۲۴ و دعا کرده، گفتند: “تو ای خداوند که عارف قلوب همه هستی، بنما کدام یک از این دو را برگزیدهای ۲۵ تا قسمت این خدمت و رسالت را بیابد که یهودا از آن باز افتاده، به مکان خود پیوست.” ۲۶ پس قرعه به نام ایشان افکندند و قرعه به نام متیاس برآمد و او با یازده رسول محسوب گشت. فیض و سلامتی از جانب پدر ما خدا و عیسی مسیح خداوند بر شما باد.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen