Mittwoch, 29. Juni 2011

مطالعه کلام متی4

مطالعه کلام متی 4



  تفسیر کاربردی   متی  باب ۴
آزمایش عیسی (۴: ۱-۱۱)
(لوقا ۴: ۱-۱۳)
۱ عیسی به هنگام تعمید در حدود سی سال سن داشت (لوقا ۳: ۲۳). بلافاصله بعد از تعمید، به دست روح به بیابان برده شد تا شریر یعنی شیطان او را تجربه کند.
برای اینکه مسیح عاری از گناه، کاملاً تبدیل به انسان شود، ضروری بود که در معرض وسوسه‌های رایج بین تمامی انسانها قرار گیرد (عبرانیان ۲: ۱۷ و ۱۸؛ ۴: ۱۴ و ۱۵ و تفاسیر آنها مشاهده شود). خدا به شیطان اجازه می‌دهد که هر یک از ما را تجربه و آزمایش کند تا ایمانمان تقویت و طاهر شود (اول پطرس ۱: ۶ و ۷ و تفسیر آن مشاهده شود). د رعهد جدید دو نوع وسوسه قید شده است: اولاً رنج و دردی که از بیرون برما حادث می‌شود؛ و ثانیاً امیال باطنی که ما را به سوی گناه هدایت می‌کنند. متی در این آیه عمدتاً درمورد این نوع دوم یعنی وسوسه درونی صحبت می‌کند. خدا هرگز ما را وسوسه به گناه نمی‌کند. این شیطان است که ما را به گناه وسوسه می‌کند و این کار را از طریق امیال شرارت بار ما عملی می‌سازد (یعقوب ۱: ۱۳ و ۱۴ و تفسیر آن مشاهده شود). خود عیسی امیال گناه آلود نداشت، با اینحال روح‌القدس او را به بیابان برد تا مورد آزمایش قرار گیرد. وسوسه شدن به تنهایی گناه نیست، بلکه تسلیم وسوسه شدن گناه است. عیسی تسلیم گناه نگردید.
عیسی بلافاصله بعد از تعمیدش در معرض آزمایش قرار گرفت. این امر تجربۀ بسیاری از مسیحیان نیز می‌باشد. هنگامی که ما از تحت اقتدار شیطان خارج می‌شویم و به واسطۀ ایمان وارد خانوادۀ خدا می‌گردیم، شیطان خشمگین شده، به ما حمله می‌کند و می‌کوشد ما را تحت اقتدارش بکشد. یکی از طرق عمدۀ مقاومت در برابر حملۀ شیطان اینست که کاملاً مطمئن شویم که اینک جزو فرزندان خدا هستیم. خدا درمورد عیسی دقیقاً چنین گفت: «این است پسر من» (متی ۳: ۱۷) و روح بر وی نازل شد (متی ۳: ۱۶). وی پُر از روح‌القدس به بیابان رفت (لوقا ۴: ۱) هنگامی که در مقابل وسوسه قرار می‌گیریم، به خاطر بیاوریم که فرزندان خدا هستیم و دعا کنیم که پُر از روح شویم تا همچون عیسی برشیطان فائق آییم.
۲ عیسی پیش از آنکه از سوی شیطان مورد آزمایش قرار گیرد، چهل روز روزه گرفت. و این نشانۀ چهل سالی بود. که یهودیان در صحرای سینا بعد از خروج از مصر در معرض تجربه قرار گرفتند (وقایع مربوط به این سالها در کتاب‌های خروج و اعداد درعهد عتیق توصیف شده اند). درست همانگونه که یهودیان یعنی قوم برگزیدۀ خدا مورد تجربه قرار گرفتند (تثنیه ۸: ۲)، عیسی نیز مورد تجربه واقع شد. با اینحال عیسی آنگونه که یهودیان تسلیم گناه شدند، تسلیم گناه نگردید.
سه وسوسه‌ای که در این بخش توصیف شده، با سه وسوسه‌ای که اولین مرد و زن یعنی آدم و حوا تسلیم آن شدند، منطبق است (پیدایش ۳: ۱-۶). میوۀ ممنوع که آدم و حوا از آن خوردند، خوش خوراک، خوش منظر و برای کسب خرد و دانش، دلپذیر بود (پیدایش ۳: ۶).
سه وسوسۀ قید شده توسط متی در اینجا، همچنین با وسوسه‌های قید شده در اول یوحنا ۲: ۱۶ انطباق دارد، یعنی:خواسته‌های جسم، شهوت چشم، و غرور زندگانی (افتخار به آنچه که دارد و انجام می‌دهد).
۳ شیطان وسوسه گر ابتدا سعی کرد که عیسی را نسبت به پسر خدا بودن خود به شک بیندازد. شیطان گفت: « اگر پسر خدا هستی، آن را ثابت کن. معجزه‌ای انجام ده. گرسنه هستی و چهل روز است که چیزی نخورده ای. این سنگها را تبدیل به نان کن.»
عیسی قدرت این را داشت که سنگ را به نان تبدیل کند. شیطان عیسی را وسوسه می‌کرد تا از قدرت خود برای رفاه و آسایش شخصی خود استفاده کند. چرا عیسی می‌بایست متحمل رنج و گرسنگی و درد شود؟ او می‌توانست زندگی آسوده‌ای داشته باشد. با اینحال، به این جهان آمد تا برای ما رنج برده، جانش را فدای ما کند (مرقس ۱۰: ۴۵ و تفسیر آن را مشاهده شود). هنگامی که عیسی برصلیب آویخته شد، کسانی که وی را استهزا می‌کردند گفتند «... خود را نجات ده! اگر پسر خدا هستی، از صلیب فرود بیا» (متی ۲۷: ۴۰). وسوسۀ فرود آمدن از صلیب اساساً مشابه وسوسۀ تبدیل کردن سنگ به نان بود. از آنجایی که عیسی در بیابان برشیطان فائق آمده بود، برای غالب شدن بر شیطان برروی صلیب، آمادگی بیشتری داشت.
وسوسۀ نخست عیسی معادل شهوت جسم است که یوحنا بیان داشته است (اول یوحنا ۲: ۱۶). میوۀ ممنوعی که آدم و حوا از آن خوردند، خوش خوراک بود (پیدایش ۳: ۶).
۴ عیسی با آوردن نقل قولی از کلام خدا از تثنیه ۸: ۳، برشیطان فائق آمد. این بخش به زمانی اشاره می‌کند که خدا یهودیان گرسنه را در بیابان با خوراک مخصوصی ازآسمان (که «من» نامیده می‌شد) تغذیه کرد تا به ایشان نشان دهد که باید تنها به او اعتماد کرده، برحسب کلامش زیست کنند (خروج ۱۶: ۱-۸، ۱۳-۱۶، ۳۱). انسان تنها با خوردن نان نمی‌تواند زندگی روحانی داشته باشد. انسان به خوراک روحانی یعنی کلام خدا احتیاج دارد (یوحنا ۶: ۳۰-۳۵، ۴۸-۵۱ مشاهده شود).
زندگی برحسب کلام خدا به معنی اطاعت از آن است. یعنی پذیرفتن خواست خدا برای زندگی هایمان. بگذارید که برای «خوراکی» که خدا به ما می‌دهد، غرغر و شکایت نکنیم. یهودیان در بیابان در مورد منّ آسمانی که به ایشان داده می‌شد، شکایت کردند و نتیجتاً با بلای سختی مورد تنبیه واقع شدند (اعداد ۱۱: ۴-۶، ۳۱-۳۴).
۵-۶ سپس شیطان عیسی را به بلندترین نقطۀ هیکل در اورشلیم برد و گفت: «اگر پسر خدا هستی، خود را به زیر انداز.»بعد خود شیطان از مزمور ۹۱: ۱ و ۱۲ نقل قول آورد تا عیسی را متقاعد سازد که خود را پایین بیندازد. لیکن شیطان این آیه‌های مزامیر را به طور صحیحی به کار نبرد. وعده‌ای که در مزامیر داده شده، حقیقت دارد، یعنی اینکه فرشتگان خدا از ما محافظت خواهند کرد. لیکن ما نمی‌توانیم از این وعده برای مواقعی استفاده کنیم که برخلاف اراده خدا عمل می‌کنیم. سؤاستفاده از کتاب مقدس بدین طریق بسبار سهل است. نقل قول یک آیه از کتاب مقدس به طور ناقص یا بدون در نظر گرفتن کل متن، غالباً مفهومی کاملاً اشتباه را به دست می‌دهد و ما باید مراقب باشیم که از این کار اجتناب ورزیم.
دومین وسوسۀ عیسی، وسوسه‌ای بود تا عیسی از طریق انجام آیات و معجزات، نشان دهد که پسر خداست. وی می‌توانست از طریق انجام معجزه، تحسین هر کس را برانگیزد. عیسی می‌توانست در نطر انسانها تبدیل به یک پادشاه شود. این وسوسه‌ای بود برای ذهن عیسی. وسوسۀ مزبور با شهوت چشم در اول یوحنا ۲: ۱۶ انطباق می‌یابد. میوۀ ممنوعی که آدم و حوا از آن خوردند، برای چشم خوشنما بود (پیدایش ۳: ۶).
لیکن عیسی به جهان نیامد تا حکومتی دنیوی داشته باشد. او به جهان فرستاده نشد تا مورد احترام انسانها قرار گیرد (اشعیا ۵۳: ۳؛ فیلیپیان ۲: ۶-۸). وی به سوی جهان فرستاده شد تا رنج برده، برای گناهان ما بمیرد. بنابراین، ضروروی بود که وسوسۀ شیطان را رد کند.
۷ عیسی بار دیگر با نقل قول کلام خدا از تثنیه ۶: ۱۶، برشیطان پیروز می‌شود. این بخش به زمانی اشاره می‌کند که یهودیان در بیابان خواستند که خدا حضور خود را با نشانه‌ای ثابت کند (خروج ۱۷: ۱-۱۷). عیسی نمی‌بایست خدا را با درخواست نشانه‌ای معجزه آسا برای اثبات اینکه او همان مسیحیای موعود است، تجربه کند و مورد «آزمایش» قرار دهد. به همان طریق ما نیز ازطریق تقاضای آیات و نشانه هایی خاص نباید خدا را آزمایش کنیم (مرقس ۸: ۱۱ و ۱۲ و تفسیر آن مشاهده شود).
۸-۹ سومین وسوسۀ عیسی در واقع بزرگترین وسوسۀ او بود. شیطان به عیسی وعدۀ اقتدار بر تمامی حکومت جهان را داد. این امر در حیطۀ قدرت شیطان بود که چنین کند. شیطان رئیس این جهان است (یوحنا ۱۲: ۳۱؛ ۱۴: ۳۰). تمام جهان تحت سلطۀ شریر است (اول یوحنا ۵: ۱۹). بنابراین، شیطان به راحتی می‌توانست وعدۀ خود را به عیسی متحقق سازد و عیسی می‌توانست شاه شاهان بر روی زمین گردد. وی می‌توانست کل جهان را به دست آورد؛ برای این کار فقط یک شرط وجود داشت، و آن اینکه عیسی می‌بایست به جای خدا، شیطان را پرستش کند.
سومین وسوسه، وسوسۀ تکبر بود. (در ترجمۀ قدیمی «غرور زندگانی» نامیده شده است؛ اول یوحنا ۲: ۱۶). این امر معادل میل به شبیه به خدا شدن (پیدایش ۳: ۵) و کسب دانش و خرد می‌باشد (پیدایش ۳: ۶). مسیح چقدر راحت و بدون هیچ رنجی می‌توانست تمامی خرد و قدرت و اقتدار جهان را به دست آورد و تمامی انسانها در مقابل او سرتعظیم فرود آوردند. با اینحال، او پیشنهاد شیطان را رد کرد.
۱۰ برای سومین بار عیسی با نقل قول کلام خدا از تثنیه ۶: ۱۳ بر شیطان فائق آمد. این آیه به زمانی اشاره می‌کند که یهودیان گوساله‌ای طلایی ساخته، به جای خدا آن را پرستش کردند (خروج ۳۲: ۱-۶). انسانها باید تنها خدا را و نه چیز دیگری را پرستش کنند (خروج ۲۰: ۳-۶).
طی این وسوسه ها، عیسی نشان داد که کلام خدا چگونه می‌تواند به عنوان اسلحه‌ای برای چیره شدن بر شیطان و مقاومت در برابر وسوسه مورد استفاده قرار گیرد. کلام خدا شمشیر روح است (افسسیان ۶: ۱۷) و آن بخشی از تسلیحات یک مسیحی می‌باشد. اگر در برابر شیطان مقاومت کنیم، از ما خواهد گریخت (یعقوب ۴: ۷ و تفسیر آن رامشاهده شود). هنگامی که وسوسه گر می‌آید، همچون عیسی بگوییم: «دور شو از من، ای شیطان»!
۱۱ در ساعت ابلیس او را رها کرد، ولی نه برای همیشه. طبق لوقا ۴: ۱۳، شیطان عیسی را برای مدتی رها کرد. می‌دانیم که شیطان بار دیگر مسیح را در باغ جتسیمانی و بر روی صلیب وسوسه کرد (مرقس ۱۴: ۳۲-۳۵؛ ۱۵: ۳۰-۳۲). شیطان حتی از زبان شاگرد اصلی عیسی یعنی پطرس سخن گفت تا عیسی را وسوسه کند تا از صلیب اجتناب ورزد (مرقس ۸: ۳۱-۳۳).
عیسی شروع به موعظه می‌کند (۴: ۱۲-۱۷)
(مرقس ۱: ۱۴و۱۵)
۱۲ مرقس ۱: ۱۴ و تفسیر آن مشاهده شود.
۱۳-۱۶ عیسی خدمت علنی خود را در کفرناحوم، شهری واقع در شمال دریا یعنی دریاچه جلیل آغاز کرد. خانۀ دو شاگرد اولیه عیسی یعنی شمعون و اندریاس، در کفرناحوم بود (مرقس ۱:۲۱، ۲۹).
متی، برای نشان دادن اینکه نبوت‌های عهد عتیق در مورد مسیحای موعود به واسطه عیسی جامۀ عمل پوشیدند، از اشعیا ۹: ۱ و ۲ نقل قول می‌کند. در روزگار اشعیا، ناحیۀ زبولون و نفتالی در بخش شمالی اسرائیل تحت کنترل پادشاهی آشور قرار داشت. اشعیا درمورد رهایی مردم آن ناحیه از اسارت نبوت کرده بود: قومی که در ظلمت ساکن بودند، نوری عظیم دیدند ... نوری تابید (آیۀ ۱۶). آن نور مسیح بود. خدمت عیسی درست همانگونه که نبوت اشعیا از پیش از آن خبر داده بود، درجلیل در شمال اسرائیل آغاز گردید (آیۀ ۱۵).
۱۷ مرقس ۱: ۱۵ و تفسیر آن مشاهده شود.
فراخوانده شدن نخستین شاگردان (۴: ۲۳-۲۵)
(مرقس ۱: ۱۶-۲۰)
۱۸-۲۲ مرقس ۱: ۱۶-۲۰ و تفسیر آن مشاهده کنید.
عیسی بیماران را شفا می‌دهد (۴: ۲۳-۲۵)
۲۳-۲۵ عیسی خدمتی تمام عیار می‌کرد: او تعلیم داده، ... موعظه همی نمود ... و شفا می‌داد (آیۀ ۲۳). وی در کنیسه‌هاتعلیم می‌داد. عیسی بشارت (خبر خوش) ملکوت را موعظه می‌کرد (مرقس ۱: ۱۴ و ۱۵ و تفسیر آن مشاهده شود). او هر نوع مرض و بیماری را شفا می‌داد؛ هیچ مرضی نبود که وی نتواند آن را شفا دهد. او نه تنها بدنهای مردم را شفا می‌داد بلکه جانهای ایشان را نیز شفا می‌بخشید. گناه، بیماری جان است. عیسی آمد تا مردان و زنان را از اسارت گناه آزاد سازد وی آمد تا گناهان را ببخشاید. او آمد تا به ما حیات غنی، چه حیات جسمانی و چه روحانی ببخشد (یوحنا ۱۰: ۱۰). انبوه جمعیت از سراسر اسرائیل به سوی عیسی می‌آمدند، حتی از دکاپولیس و ناحیۀ آن طرف اردن.

 ۱۴ فیض‌ عیسی خداوند و محبت‌ خدا و شرکت‌ روح‌القدس‌ با جمیع‌ شما باد. آمین‌. 

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen