ابراهیم اولی شخص و جد قوم اسرائیل است. او از نسل سام و نام پدرش تارح و
برادرانش ناحور و حران بودند.
برادرانش ناحور و حران بودند.
اطاعت ابرام
پیدایش باب ۱۲ آیه ۱ تا ۱۰
۱ و خداوند به ابرام گفت: «از ولایتخود، و از مولد خویش و از خانة پدر خود بسوی زمینی كه به تو نشان دهم بیرون شو، ۲ و از تو امتی عظیم پیدا كنم و تو را بركت دهم، و نام تو را بزرگ سازم، و تو بركت خواهی بود. ۳ و بركت دهم به آنانی كه تو را مبارك خوانند، و لعنت كنم به آنكه تو را ملعون خواند. و از تو جمیع قبایل جهان بركت خواهند یافت.» ۴ پس ابرام، چنانكه خداوند بدو فرموده بود، روانه شد. و لوط همراه وی رفت. و ابرام هفتاد و پنج ساله بود، هنگامی كه از حَرّان بیرون آمد. ۵ و ابرام زن خود سارای، و برادرزادة خود لوط، و همة اموال اندوختة خود را با اشخاصی كه در حران پیدا كرده بودند، برداشته، به عزیمت زمین كنعان بیرون شدند، و به زمین كنعان داخل شدند. ۶ و ابرام در زمین میگشت تا مكان شكیم تا بلوطستان موره. و در آنوقت كنعانیان در آن زمین بودند. ۷ و خداوند بر اَبرام ظاهر شده، گفت: «به ذریت تو این زمین را میبخشم.» و در آنجا مذبحی برای خداوند كه بر وی ظاهر شد، بنا نمود. ۸ پس، از آنجا به كوهی كه به شرقی بیتئیل است، كوچ كرده، خیمة خود را برپا نمود. و بیتئیل بطرف غربی و عای بطرف شرقی آن بود. و در آنجا مذبحی برای خداوند بنا نمود و نام یهوه را خواند. ۹ و ابرام طی مراحل و منازل كرده، به سمت جنوب كوچید. ۱۰ و قحطی در آن زمین شد، و ابرام به مصر فرود آمد تا در آنجا بسر برد، زیرا كه قحط در زمین شدت میكرد.
۱ و خداوند به ابرام گفت: «از ولایتخود، و از مولد خویش و از خانة پدر خود بسوی زمینی كه به تو نشان دهم بیرون شو، ۲ و از تو امتی عظیم پیدا كنم و تو را بركت دهم، و نام تو را بزرگ سازم، و تو بركت خواهی بود. ۳ و بركت دهم به آنانی كه تو را مبارك خوانند، و لعنت كنم به آنكه تو را ملعون خواند. و از تو جمیع قبایل جهان بركت خواهند یافت.» ۴ پس ابرام، چنانكه خداوند بدو فرموده بود، روانه شد. و لوط همراه وی رفت. و ابرام هفتاد و پنج ساله بود، هنگامی كه از حَرّان بیرون آمد. ۵ و ابرام زن خود سارای، و برادرزادة خود لوط، و همة اموال اندوختة خود را با اشخاصی كه در حران پیدا كرده بودند، برداشته، به عزیمت زمین كنعان بیرون شدند، و به زمین كنعان داخل شدند. ۶ و ابرام در زمین میگشت تا مكان شكیم تا بلوطستان موره. و در آنوقت كنعانیان در آن زمین بودند. ۷ و خداوند بر اَبرام ظاهر شده، گفت: «به ذریت تو این زمین را میبخشم.» و در آنجا مذبحی برای خداوند كه بر وی ظاهر شد، بنا نمود. ۸ پس، از آنجا به كوهی كه به شرقی بیتئیل است، كوچ كرده، خیمة خود را برپا نمود. و بیتئیل بطرف غربی و عای بطرف شرقی آن بود. و در آنجا مذبحی برای خداوند بنا نمود و نام یهوه را خواند. ۹ و ابرام طی مراحل و منازل كرده، به سمت جنوب كوچید. ۱۰ و قحطی در آن زمین شد، و ابرام به مصر فرود آمد تا در آنجا بسر برد، زیرا كه قحط در زمین شدت میكرد.
پیدایش باب ۱۷ آیه ۱ تا ۱۹
۱ و چون ابرام نود و نه ساله بود، خداوند بر ابرام ظاهر شده، گفت: «من هستم خدای قادر مطلق. پیش روی من بخرام و كامل شو. ۲ و عهد خویش را در میان خود و تو خواهم بست، و تو را بسیاربسیار كثیر خواهم گردانید.» ۳ آنگاه ابرام به روی در افتاد و خدا به وی خطاب كرده، گفت: ۴ «اما من اینك عهد من با توست و تو پدر اُمّتهای بسیار خواهی بود. ۵ و نام تو بعد از این ابرام خوانده نشود بلكه نام تو ابراهیم خواهد بود، زیرا كه تو را پدر امتهای بسیار گردانیدم. ۶ و تو را بسیار بارور نمایم و امتها از تو پدید آورم و پادشاهان از تو به وجود آیند. ۷ و عهد خویش را در میان خود و تو، و ذُریتت بعد از تو، استوار گردانم كه نسلاً بعد نسل عهد جاودانی باشد، تا تو را و بعد از تو ذریت تو را خدا باشم. ۸ و زمین غربت تو، یعنی تمام زمین كنعان را، به تو وبعد از تو به ذریت تو به مِلكیتِ ابدی دهم، و خدای ایشان خواهم بود.» ۹ پس خدا به ابراهیم گفت: «و اما تو عهد مرا نگاه دار، تو و بعد از تو ذریت تو در نسلهای ایشان. ۱۰ این است عهد من كه نگاه خواهید داشت، در میان من و شما و ذریت تو بعد از تو هر ذكوری از شما مختون شود، ۱۱ و گوشت قَلَفة خود را مختون سازید، تا نشان آن عهدی باشد كه در میان من و شماست. ۱۲ هر پسر هشت روزه از شما مختون شود. هر ذكوری در نسلهای شما، خواه خانهزاد خواه زرخرید، از اولاد هر اجنبی كه از ذریت تو نباشد، ۱۳ هر خانهزاد تو و هر زر خرید تو البته مختون شود تا عهد من در گوشت شما عهد جاودانی باشد. ۱۴ و اما هر ذكور نامختون كه گوشت قَلَفة او ختنه نشود، آن كس از قوم خود منقطع شود، زیرا كه عهد مرا شكسته است. » ۱۵ و خدا به ابراهیم گفت: «اما زوجة تو سارای، نام او را سارای مخوان، بلكه نام او ساره باشد. ۱۶ و او را بركت خواهم داد و پسری نیز از وی به تو خواهم بخشید. او را بركت خواهم داد و امتها از وی به وجود خواهند آمد، و ملوك امتها از وی پدید خواهند شد.» ۱۷ آنگاه ابراهیم به روی در افتاده، بخندید و در دل خود گفت: «آیا برای مرد صد ساله پسری متولد شود و ساره در نود سالگی بزاید؟» ۱۸ و ابراهیم به خدا گفت: «كاش كه اسماعیل در حضور تو زیست كند. » ۱۹ خدا گفت: «به تحقیق زوجهات ساره برای تو پسری خواهد زایید، و او را اسحاق نام بنه، و عهد خود را با وی استوار خواهم داشت، تا با ذریت او بعد از او عهد ابدی باشد.
اطاعت ابراهیم
پیدایش باب ۲۲ آیه ۱ تا ۱۲
۱ و واقع شد بعد از این وقایع، كه خدا ابراهیم را امتحان كرده، بدو گفت: «ای ابراهیم!» عرض كرد: «لبیك.» ۲ گفت: «اكنون پسر خود را، كه یگانة توست و او را دوست میداری، یعنی اسحاق را بردار و به زمین موریا برو، و او را در آنجا، بر یكی از كوههایی كه به تو نشان میدهم، برای قربانی سوختنی بگذران.» ۳ بامدادان، ابراهیم برخاسته، الاغ خود را بیاراست، و دو نفر از نوكران خود را با پسر خویش اسحاق، برداشته و هیزم برای قربانی سوختنی شكسته، روانه شد، و به سوی آن مكانی كه خدا او را فرموده بود، رفت. ۴ و در روز سوم، ابراهیم چشمان خود را بلند كرده، آن مكان را از دور دید. ۵ آنگاه ابراهیم، به خادمان خود گفت: «شما در اینجا نزد الاغ بمانید، تا من با پسر بدانجا رویم، و عبادت كرده، نزد شما بازآییم. » ۶ پس ابراهیم، هیزم قربانی سوختنی را گرفته، بر پسر خود اسحاق نهاد، و آتش و كارد را به دست خود گرفت؛ و هر دو با هم میرفتند. ۷ و اسحاق پدر خود، ابراهیم را خطاب كرده، گفت: «ای پدر من!» گفت: «ای پسر من لبیك؟» گفت: «اینك آتش و هیزم، لكن برة قربانی كجاست؟» ۸ ابراهیم گفت: «ای پسر من، خدا برة قربانی را برای خود مهیا خواهد ساخت.» و هر دو با هم رفتند. ۹ چون بدان مكانی كه خدا بدو فرموده بود، رسیدند، ابراهیم در آنجا مذبح را بنا نمود، و هیزم را بر هم نهاد، و پسر خود، اسحاق را بسته، بالای هیزم، بر مذبح گذاشت. ۱۰ و ابراهیم، دست خود را دراز كرده، كارد را گرفت تا پسر خویش را ذبح نماید. ۱۱ در حال، فرشتة خداوند از آسمان وی را ندا درداد و گفت: «ای ابراهیم! ای ابراهیم!» عرض كرد: «لبیك.» ۱۲ گفت: «دست خود را بر پسر دراز مكن، و بدو هیچ مكن، زیرا كه الا´ن دانستم كه تو از خدا میترسی، چونكه پسر یگانة خود را از من دریغ نداشتی.»
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen