در بن بستهای زندگی هنوز راهی به ملکوت باز است چشمانت را بگشا
؟؟؟آیا میخواهی از کوچه چکنم خارج شوی
؟؟؟آیا میخواهی برکت را به فراوانی دریافت کنی
؟؟؟آیا میخواهی شفا سلامتی و طمع واقعی آزاد زیستن در روح را تجربه کنی
؟؟؟!!!
؟؟؟آیا میخواهی از بیابانها به خرمی برسی
پس برخیز به اطرافت بنگر
هنوز راهی به ملکوت باز است
همه چیز آماده است تنها یک تصمیم یک عکس العمل
برخیز تا رستگاری قدمی باقی نیست
خدا ترا دوست دارد منهم در مسیح همینطور
یوحنا باب ۵
۱ و بعد از آن یهود را عیدی بود و عیسی به اورشلیم آمد.
۲ و در اورشلیم نزد بابالضان حوضی است که آن را به عبرانی بیتحسدا میگویند که پنج رواق دارد.
۳ و در آنجا جمعی کثیر از مریضان و کوران و لنگان و شلان خوابیده، منتظر حرکت آب میبودند.
۴ و در آنجا مردی بود که سی و هشت سال به مرضی مبتلا بود.
۵ چون عیسی او را خوابیده دید و دانست که مرض او طول کشیده است، بدو گفت: “آیا میخواهی شفا یابی؟”
۶ مریض او را جواب داد که “ای آقا کسی ندارم که چون آب به حرکت آید، مرا در حوض بیندازد، بلکه تا وقتی که میآیم، دیگری پیش از من فرو رفته است.”
۷ عیسی بدو گفت: “برخیز و بستر خود را برداشته، روانه شو!”
۸ که در حال، آن مرد شفا یافت و بستر خود را برداشته، روانه گردید. و آن روز سبت بود.
تمامی افکارت را کنار بگذار تا از بن بست خارج شوی تو خدا را میشنوی پس انجام بده آنچه خدا میگوید کلام را بخوان پیامم امروز برای توست
مطیع برخیز
پادشاهان اول باب ۱۷
۸ و كلام خداوند بر وی نازل شده، گفت:
۹ «برخاسته، به صَرَفَه كه نزد صیدون است برو و در آنجا ساكن بشو. اینك به بیوهزنی در آنجا امر فرمودهام كه تو را بپرورد.»
۱۰ پس برخاسته، به صَرَفَه رفت و چون نزد دروازة شهر رسید، اینك بیوه زنی در آنجا هیزم برمیچید؛ پس او را صدا زده، گفت: «تمنّا اینكه جرعهای آب در ظرفی برای من بیاوری تا بنوشم.»
۱۱ و چون به جهتآوردن آن میرفت، وی را صدا زده، گفت: «لقمهای نان برای من در دست خود بیاور.»
۱۲ او گفت: «به حیات یهُوَه، خدایت قسم كه قرص نانی ندارم، بلكه فقط یك مشت آرد در تاپو و قدری روغن در كوزه، و اینك دو چوبی برمیچینم تا رفته، آن را برای خود و پسرم بپزم كه بخوریم و بمیریم.»
۱۳ ایلیا وی را گفت: «مترس، برو و به طوری كه گفتی بكن. لیكن اول گِردهای كوچك از آن برای من بپز و نزد من بیاور، و بعد از آن برای خود و پسرت بپز.
۱۴ زیرا كه یهُوَه، خدای اسرائیل، چنین میگوید كه تا روزی كه خداوند باران بر زمین نباراند، تاپوی آرد تمام نخواهد شد، و كوزة روغن كم نخواهد گردید.»
۱۵ پس رفته، موافق كلام ایلیا عمل نمود. و زن و او و خاندان زن، روزهای بسیار خوردند،
۱۶ و تاپوی آرد تمام نشد و كوزة روغن كم نگردید، موافق كلام خداوند كه به واسطة ایلیا گفته بود.
تا زمانی که نقشه هایت را دنبال میکنی نمیتوانی برکت را به فراوانی دریافت کنی
. نقشه خدا برکت و حیات به فراوانیست
گوشهایت را به صدای خدا بسپار ///صدای او را بشنو
خدا را در آتش و زلزله نگرد صدای خدا زمزمه ایست ملایم
آوازی ملایم و آهسته
( پادشاهان دوم باب ۱۷)
اگرصدا را شنیدی و اراده خدا را انجام ندادی توبه کن
حقیقت را بگو عیسی مسیح هنوز با توست از راههای خود برگرد .
و از خیابان چکنم خارج شو خدا با کلامش با تو حرف میزند
از طریق اطرافیانت /// آشنایانت
یا از طریق دشمنانت
( پادشاهان اول باب ۱۹)
باردرونی شناخت اینکه باید طریقت را عوض کنی
دعا کن ///سکوت کن ///قلبت ترا یاری میدهد از درونت روح القدس ترا ملزم میکند
کوچه چکنم را ترک کن یک نارامی یک احساس درونی تا تو دعا کنی با خدا خلوت کن از درون تغییر کن . رودرویی را با خدا بجو/// شاید امروز مثل مردی باشی که سی وهشت سال در کنار حوض بود و یا آن بیوه زن که تنها راهش خوردن آخرین غذا بوده و برای مرگ آماده ایی !!!
پس توبه کن برگرد .
مسئولیت زندگیت را قبول کن و از خدا بپرس که قدم بعدیت
چه باید باشد .
بدون عیسی مسیح اسیری بیش نیستی
گناه مثل بطلاقیست که ترا پایین میکشد. عیسی مسیح کفاره گناهان را پرداخت کرده است .
تنها راه نجات عیسی مسیح است اگر به
زبان خود اعتراف کنی و در قلبت ایمان آوری امروز میتوانی از کوچه چکنم و از
بیابان زندگیت خارج گردی تو هم بیا
فیض عیسی مسیح محبت پدر و مشارکت روح القدس با شما باد .
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen