۱۶ زیرا هرگاه بشارت دهم، مرا فخر نیست چونکه مرا ضرورت افتاده است، بلکه وای بر من اگر بشارت ندهم.
شاعر میگوید
هر کس به زبانی صفت حمد//عیسی مسیح // تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه
۱ اگر به زبانهای مردم و فرشتگان سخنگویم و محبت نداشته باشم، مثل نحاس صدادهنده و سنج فغان کننده شدهام.
۲ و اگر نبوت داشته باشم و جمیع اسرار و همه علم را بدانم و ایمان کامل داشته باشم بحدی که کوهها را نقل کنم و محبت نداشته باشم، هیچ هستم.
۳ و اگر جمیع اموال خود را صدقه دهم و بدن خود را بسپارم تا سوخته شود و محبت نداشته باشم، هیچ سود نمیبرم.
۴ محبت حلیم و مهربان است؛ محبت حسد نمیبرد؛ محبت کبر و غرور ندارد؛
۵ اطوار ناپسندیده ندارد و نفع خود را طالب نمیشود؛ خشم نمیگیرد و سوظن ندارد؛
۶ از ناراستی خوشوقت نمیگردد، ولی با راستی شادی می کند؛
۷ در همه چیز صبر می کند و همه را باور می نماید؛ در همهحال امیدوار می باشد و هر چیز را متحمل می باشد.
۸ محبت هرگز ساقط نمیشود و اما اگر نبوتها باشد، نیست خواهد شد و اگر زبانها، انتها خواهدپذیرفت و اگر علم، زایل خواهد گردید.
۹ زیرا جزئی علمی داریم و جزئی نبوت می نماییم،
۱۰ لکن هنگامی که کامل آید، جزئی نیست خواهد گردید.
۱۱ زمانی که طفل بودم، چون طفل حرف می زدم و چون طفل فکر می کردم و مانند طفل تعقل می نمودم. اما چون مرد شدم، کارهای طفلانه را ترک کردم.
۱۲ زیرا که الحال در آینه بطور معما می بینیم، لکن آن وقت روبرو؛ الان جزئی معرفتی دارم، لکن آنوقت خواهم شناخت، چنانکه نیز شناخته شدهام.
۱۳ و الحال این سه چیز باقی است: یعنی ایمان و امید و محبت. اما بزرگتر از اینها محبت است.
بدون وجود محبت، چه عطیۀ زبانها و چه قدرت بیان و فصاحت و بلاغت، چیزی بیش از سر و صدای مزاحم و پوچ نخواهد بود. بدون وجود محبت، از انجام عمال صالحه و عام المنفعۀ خود هیچ سود روحانی نخواهیم برد. می دانیم که پیروان ادیان دیگر سعی می کنند که با انجام اعمال دینی و کارهای خیریه، خود را مقبول خدا سازند. آنها به فقرا کمک کرده از مال و دارایی خود انفاق و بخشش می کنند. چه بسا که حاضر باشند که بخاطر دین خود تحت جفا و شکنجه قرار گرفته و حتی مرگ را پذیرا شوند. ولی چرا؟ برای چه؟ تمامی این اعمال حسنه برای این است که در نهایت، ایشان در نظر خدا مقبول افتاده، از عذاب دوزخ در امان بمانند.
پولس رسول می گوید: اگر انگیزۀ ما از انجام اعمال خیریۀ نفع شخصی باشد و نه محبت واقعی، هیچ سودی عایدمان نخواهد شد. درست است که کارهای نیک و عام المنفعۀ ما ممکن است باعث کمک به فقرا و مردم گردد ولی اگر انگیزۀ انجام آن کارها محبت نباشد، کنندگان آن اعمال، از کردۀ خود هیچ سودی نخواهند برد. حتی مسیحیانی که بخاطر انجیل درکام آتش افتاده، شهید شوند، اگر نیّت قلبی شان از محبت خالی باشد، بازنده ای بیش نخواهند بود.
محبت ذات خداست چقدر از ذات خدا در ماست
شخص پُر از محبت خشم نمی گیرد. اگر کسی به او توهین کرده و یا به وی آزار رساند، او آن را با سکوت و محبت تحمل خواهد کرد. کسی که محبت داشته باشد سوء ظن ندارد، وی کینه بدل نگرفته و حساب بدی های دیگران را نگاه نمی دارد. اغلب ما بدیهای اطرافیان خود را مدتها در خاطر خود نگاه داشته و مغز و دل خود را با چرک و کینه و سوء ظن نسبت به دیگران آلوده نگاه می داریم. بجای آنکه بدیهای دیگران را بدست فراموشی سپرده و نسبت به برادران و خواهران خود خوشبین باشیم، همیشه ایشان را مورد داوری و حکم قرار می دهیم. کسی که محبت داشته باشد، حساب بدی را نگاه نداشته و در پی انتقامجویی نیست.
وجود کسی از محبت لبریز باشد، از ناراستی خوشوقت نمی گردد، چنین شخصی حتی نمی خواهد دربارۀ بدی و ناراستی حرف زند یا چیزی بشنود! حال آنکه بسیاری از ما دوست داریم که دربارۀ نقاظ ضعف دیگران صحبت کنیم و از بدیهای آنها مطلع شویم! چرا؟ چون زمانی که دیگران خوار و کوچک شوند، خود احساس بزرگی و اهمیت خواهیم کرد. ولی رویۀ محبت اینچنین نیست.
برعکس کسی که محبت داشته باشد با راستی شادی می کند. محبت و راستی همیشه همراه یکدیگر هستند، محبت دروغ نمی گوید و از دروغ خوش نمی گردد. (افسسیان ۴: ۱۵
زمانی که کسی را دوست داشته باشیم، تحمل اشتباهات و خطایای وی برایمان بسیار آسان خواهد بود. ولی اگر تحمل شخصی برایمان مشکل است، مطمئناً او را آنطور که باید و شاید دوست نداریم.
محبت همه را باور می نماید. زمانی که کسی را دوست داشته باشیم، باور کردن او سهل و راحت است و نسبت به گفته ها و حرکاتش شک نخواهیم داشت. بلی، ممکن است حتی آن کس از محبت و یا اعتماد ما سوء استفاده کند و یا به ما خیانت ورزد، ولی وظیفۀ ما محبت بی چون و چراست. ما بایستی به دیگران محبت داشته باشیم و از سوء ظن برکنار بمانیم.
محبت در همه حال امیدوار می باشد. وقتی کسی را دوست داریم، به او و آیندۀ او و موفقیت و خوشبختی او امیدوار خواهیم بود. محبت ما باعث می شود که به سلامت و خوشی و موفقیت وی امید داشته باشیم. امید داریم که قلب و روان و صحبتهایش خالی از ریا و تقلب باشد. و اگر حتی آن شخص دل ما را شکسته و یا بما خیانت ورزد، بازهم امیدمان را از وی قطع نمی کنیم.
محبت درهمه چیز صبر می کند. محبت مغلوب بدی نمی شود (رومیان ۱۲: ۲۱). محبت در سخت ترین شرایط، صبر و استقامت از خود نشان داده، مغلوب شرایط بد وناگوار نخواهد شد، زیرا که قدرتی بالاتر از محبت وجود ندارد.
محبتی که پولس از آن صبحت می کند از درون انسان سرچشمه نمی گیرد، بلکه منشأ آن روح القدس و خدای محبت است (اول یوحنا ۴: ۷). وجود محبت ناشی از عمل روح القدس در زندگی ماست (رومیان ۵: ۵). بیایید با خلوص نیّت دعا کرده، ازخدا بخواهیم که محبتش را در وجود ما ریخته و ما و کلیسا را از محبت خود لبریز کند تا بتوانیم بنوبۀ خود دیگران را مانند عیسی مسیح دوست بداریم.
فیض عیسی خداوند و محبت خدا ومشارکت روحالقدس همواره با جمیع شما باد. آمین.
اگرخدا اینقدر محبت است چرا اجازه میدهد که اینقدر بیماری ها وجود داشته باشند !!
پیدایش باب ۲
۱۷ اما از درخت معرفت نیك و بد زنهار نخوری، زیرا روزی كه از آن خوردی، هرآینه خواهی مرد.»
من انسان خاکی عدالت و ذات ترا به سوال میکشم در راه نابودی قدم بر میدارم به وضعیت وحشتناک خود پی نمیبرم ذات ترا نمیشناسم و در نمیابم که از کجا آمده به کجا میروم که حیات جاویدانی تنها در توست عیسی مسیح خداوند زنده که در زخمهای تو شفای درد است
متی باب یازده آیه بیست و هشت بیایید نزد من ای تمام زحمتكشان و گرانباران و من شما را آرامی خواهم بخشید.
چرا خدا کاری نمیکند !چرا خدا اجازه میدهد !طوفانها وزلزله هاو مرگ ومیر وبیماریهای وحشتناک کودکان و انسانها ........!!!
مرگ انسانهای بیگناه در جنگها و طاعون و جزام و............... آیا خد ا صدای ناله های کودکان بی سرپرست مادران داغدار ......................را نمیشنود گرسنگی و بیماری و فحشا و درد و رنج وبیماری مرگ بزرگترین دشمن نسلهای بشر شده است
پیدایش باب ۴
و خداوند هابیل و هدیة او را منظور داشت، ۵ اما قائن و هدیة او را منظور نداشت. پس خشم قائن به شدت افروخته شده، سر خود را بزیر افكند. ۶آنگاه خداوند به قائن گفت: «چرا خشمناك شدی؟ و چرا سر خود را بزیر افكندی؟ ۷ اگر نیكویی میكردی، آیا مقبول نمیشدی؟ و اگر نیكویی نكردی، گناه بر در، در كمین است و اشتیاق تو دارد، اما تو بر وی مسلط شوی. » ۸ و قائن با برادر خود هابیل سخن گفت. و واقع شد چون در صحرا بودند، قائن بر برادر خود هابیل برخاسته، او را كشت. ۹ پس خداوند به قائن گفت: «برادرت هابیل كجاست؟» گفت: «نمیدانم، مگر پاسبان برادرم هستم؟» ۱۰ گفت: «چه كردهای؟ خون برادرت از زمین نزد من فریاد برمیآورد! ۱۱ و اكنون تو ملعون هستی از زمینی كه دهان خود را باز كرد تا خون برادرت را از دستت فرو برد. ۱۲ هر گاه كار زمین كنی، همانا قوت خود را دیگر به تو ندهد. و پریشان و آواره در جهان خواهی بود.»
۱۳ قائن به خداوند گفت:«عقوبتـم از تحملـم زیـاده است. ۱۴ اینك مـرا امـروز بـر روی زمیـن مطـرود ساختـی، و از روی تـو پنهـان خواهـم بـود. و پریشـان و آواره در جهان خواهم بود و واقع میشـود هـر كه مرا یابـد، مـرا خواهـد كشت.» ۱۵ خداونـد بـه وی گفت: «پس هـر كه قائـن را بكشـد، هفـت چنـدان انتقـام گرفتـه شـود.» و خداونـد به قائـن نشانـیای داد كه هـر كه او را یابـد، وی را نكشــد.
.
صد هزار نفر در روز میمیرند . بیمارستانها پرهستند . انسانها در درد و رنج جان میدهند .
وخیلی ها از خود میپرسند خدای تو کجاست اوچه میکند ............ در مقابل این درد بشر اما آیا کسی از خود میپرسد ریشه این دردها از کجاست .علامات خطر را نمیشناسم
اگر از اول پیدایش نگاه کنیم خدا هرچه آفرید نیکو بود من جایی نخواندم که یک مشت مرض و درد را آفریده باشد . ودرجهان تقسیم کرده باشد .( وما در نتیجه گناه اولیه آدم وحوا هستیم , مسئولیت نپذیری انان وتوبه و اعتراف نکردنشان . همانطور که گناه آنان عامل مرگ فیزیکی و معنوی گردید , شهوت جسم .خواهش چشم غرورزندگانی .دچار رنج و مشقت
پیدایش باب ۳
۱۶ و به زن گفت: «اَلَم و حمل تو را بسیار افزون گردانم؛ با الم فرزندان خواهی زایید و اشتیاق تو به شوهرت خواهـد بود و او بر تو حكمرانی خواهد كرد.»
***۱۷ و به آدم گفت: «چونكه سخن زوجهات را شنیـدی و از آن درخت خـوردی كه امـر فرمـوده، گفتم از آن نخـوری، پـس بسبب تـو زمیـن ملعون شـد، و تمام ایام عمـرت از آن با رنـج خواهی خورد.
۱۸ خار و خس نیز برایت خواهد رویانید و سبزههای صحرا را خواهی خورد،
۱۹ و به عرق پیشانیات نان خواهی خورد تا حینی كه به خاك راجع گردی، كه از آن گرفته شدی
*** زیرا كه تو خاك هستی و به خاك خواهی برگشت. »***
۲۳ پس خداوند خدا، او را از باغ عدن بیرون كرد تا كار زمینی را كه از آن گرفته شده بود، بكند.
رومیان باب ۵
۱۲ لهذا همچنان که بوساطت یک آدم گناه داخل جهان گردید و به گناه موت؛ و به اینگونه موت بر همه مردم طاری گشت، از آنجا که همه گناه کردند.***
پس انسان یک روز بدنیا میاید که روزی به سفر ابدی وارد شود .
در آیات بسیاری میبنیم که خداوند بلاها را میفرستد .قومی که در گناه وبت پرستی بسر میبرد محکوم به سقوط محکوم به بیماری و در نتیجه مرگ است
خروج باب ۹
۹ و غبار خواهد شد بر تمامی زمین مصر و سوزشی كه دمّلها بیرون آورد بر انسان و بر بهایم در تمامی زمین مصر خواهد شد.»
سموئیل اول باب ۵
۶ و دست خداوند بر اهل اَشْدُود سنگین شده، ایشان را تباه ساخت و ایشان را، هم اَشْدُود و هم نواحی آن را به خراجها مبتلا ساخت.
رومیان باب ۱
۱۸ زیرا غضب خدا از آسمان مکشوف میشود بر هر بیدینی و ناراستی مردمانی که راستی را در ناراستی باز میدارند.
ارمیا باب ۲۹
۱۱ زیرا خداوند میگوید: فكرهایی را كه برای شما دارم میدانم كه فكرهای سلامتی میباشد و نه بدی تا شما را در آخرت امید بخشم.
حقیقت این است که ما انسانیم و در جسم و در جهان ) ما در جهانی زندگی میکنیم که صاحبش شریر است . ودر زمانهای آخر در حرکت هستیم که از نشانه هایش امراض وجنگها و زلزله درد ........................زندگی در این جهان باید با مرگ و بیماری روبرو گردیم اما بهتر نیست با روبرویی با این مسائل از خدا بپرسیم در این رنجها چه چیز در ما باید عوض شود و در عوض اینکه دنبال چرا و چراها باشیم بپرسیم چه چیز .................................
جامعه باب ۳
۱ برای هر چیز زمانی است و هر مطلبی را زیر آسمان وقتی است.
۲ وقتی برای ولادت و وقتی برای موت. وقتی برای غرس نمودن و وقتی برای كندن مغروس.
۳ وقتی برای قتل و وقتی برای شفا. وقتی برای منهدم ساختن و وقتی برای بنا نمودن.
۴ وقتی برای گریه و وقتی برای خنده. وقتی برای ماتم و وقتی برای رقص.
۵ وقتی برای پراكنده ساختن سنگها و وقتی برای جمع ساختن سنگها. وقتی برای در آغوش كشیدن و وقتی برای اجتناب از در آغوش كشیدن.
۶ وقتی برای كسب و وقتی برای خسارت. وقتی برای نگاهداشتن و وقتی برای دورانداختن.
۱ او هر چیز را در وقتش نیكو ساخته است و نیز ابدیت را در دلهای ایشان نهاده، بطوری كه انسان كاری را كه خدا كرده است، از ابتدا تا انتها دریافت نتواند كرد.
رومیان باب ۸
۲۲ زیرا میدانیم که تمام خلقت تا الان با هم در آه کشیدن و درد زه میباشند.
۲۳ و نه این فقط، بلکه ما نیز که نوبر روح را یافتهایم، در خود آه میکشیم در انتظار پسرخواندگی یعنی خلاصی جسم خود.
خدا اجازه میدهد .خدا میفرستد . تا چه چیز تبدیل گردد
ایوب باب ۲
۴ شیطان در جواب خداوند گفت: «پوست به عوض پوست، و هر چه انسان دارد برای جان خود خواهد داد.
۵ لیكن الا´ن دست خود را دراز كرده، استخوان و گوشت او را لمسنما و تو را پیش روی تو ترك خواهد نمود.»
۶ خداوند به شیطان گفت: «اینك او در دست تو است، لیكن جان او را حفظ كن.»
۷ پس شیطان از حضور خداوند بیرون رفته، ایوب را از كف پا تا كلّهاش به دمّلهای سخت مبتلا ساخت.
بعضی بیماری را لعنت میپندارند .که از طریق گناه وارد زندگی ایمانداران میگردد . برخی آنرا آزمایش چنانکه ایوب بدان دچار شد . ولی بهرحال وبهر صورت بنگریم درجهانیم و درجسم و عیسی مسیح برای ما و گناهان ما بر صلیب جان داد ومرد تا دررنجهای او شفای درها باشد . و با مرگ بر صلیب سه لعنت را غمها (بیماری روحی ) دردها (بیماری جسمی ) و مرگ ابدی را بردارد .
این سوال که چرا خدامیگذارد اینهمه درد در دنیا باشد سوال جدیدی نیست همواره مردان و زنان در قرون بسیار بدنبال پاسخ بودند .
ایوب بدنبال پاسخ در آزمایش
ایوب مردی خدا شناس و وفادار او درد و رنج بی وفایی .............شخصا تجربه کرد . او درک کرد
کتاب ایوب در عهدعتیق فصل اول در مورد او چنین میگوید // ۱ در زمین عُوص، مردی بود كه ایوب نامداشت؛ و
آن مرد كامل و راست و خداترس بود و از بدی اجتناب مینمود.
۲ و برای او، هفت پسر و سه دختر زاییده شدند.
۳ و اموال او هفت هزار گوسفند و سه هزار شتر و پانصد جفت گاو و پانصد الاغ ماده بود و نوكران بسیار كثیر داشت و آن مرد از تمامی بنی مشرق بزرگتر بود.
۴ و پسرانش میرفتند و در خانه هر یكی از ایشان، در روزش مهمانی میكردند و فرستاده، سه خواهر خود را دعوت مینمودند تا با ایشان اكل و شرب بنمایند.
۵ و واقع میشد كه چون دوره روزهای مهمانی ایشان بسر میرفت، ایوب فرستاده، ایشان را تقدیس مینمود و بامدادان برخاسته، قربانیهای سوختنی، به شماره همه ایشان میگذرانید، زیرا ایوب میگفت: «شاید پسران من گناه كرده، خدا را در دل خود ترك نموده باشند» و ایوب همیشه چنین میكرد.
!!!!!؟؟پس ایوب خودش خداشناس بود ولی آیا فرزندانش چنین بودند ؟؟
خروج باب ۹
۹ و غبار خواهد شد بر تمامی زمین مصر و سوزشی كه دمّلها بیرون آورد بر انسان و بر بهایم در تمامی زمین مصر خواهد شد.»
سموئیل اول باب ۵
۶ و دست خداوند بر اهل اَشْدُود سنگین شده، ایشان را تباه ساخت و ایشان را، هم اَشْدُود و هم نواحی آن را به خراجها مبتلا ساخت.
رومیان باب ۱
۱۸ زیرا غضب خدا از آسمان مکشوف میشود بر هر بیدینی و ناراستی مردمانی که راستی را در ناراستی باز میدارند.
ارمیا باب ۲۹
۱۱ زیرا خداوند میگوید: فكرهایی را كه برای شما دارم میدانم كه فكرهای سلامتی میباشد و نه بدی تا شما را در آخرت امید بخشم.
اشعیا باب ۵۳
۴ لكن او غمهای ما را بر خود گرفت و دردهای ما را بر خویش حمل نمود. و ما او را از جانب خدا زحمت كشیده و مضروب و مبتلا گمان بردیم.
رومیان باب ۸
۲۲ زیرا میدانیم که تمام خلقت تا الان با هم در آه کشیدن و درد زه میباشند.
۲۳ و نه این فقط، بلکه ما نیز که نوبر روح را یافتهایم، در خود آه میکشیم در انتظار پسرخواندگی یعنی خلاصی جسم خود.
خدا اجازه میدهد .خدا میفرستد . تا چه چیز تبدیل گردد
ایوب باب ۲
۴ شیطان در جواب خداوند گفت: «پوست به عوض پوست، و هر چه انسان دارد برای جان خود خواهد داد.
۵ لیكن الا´ن دست خود را دراز كرده، استخوان و گوشت او را لمسنما و تو را پیش روی تو ترك خواهد نمود.»
۶ خداوند به شیطان گفت: «اینك او در دست تو است، لیكن جان او را حفظ كن.»
۷ پس شیطان از حضور خداوند بیرون رفته، ایوب را از كف پا تا كلّهاش به دمّلهای سخت مبتلا ساخت.
بعضی بیماری را لعنت میپندارند .که از طریق گناه وارد زندگی ایمانداران میگردد . برخی آنرا آزمایش چنانکه ایوب بدان دچار شد . ولی بهرحال وبهر صورت بنگریم درجهانیم و درجسم و عیسی مسیح برای ما و گناهان ما بر صلیب جان داد ومرد تا دررنجهای او شفای درها باشد . و با مرگ بر صلیب سه لعنت را غمها (بیماری روحی ) دردها (بیماری جسمی ) و مرگ ابدی را بردارد .
اشعیا باب ۵۳
۴ لكن او غمهای ما را بر خود گرفت و دردهای ما را بر خویش حمل نمود. و ما او را از جانب خدا زحمت كشیده و مضروب و مبتلا گمان بردیم.
متی باب ۱۱
۲۸ بیایید نزد من ای تمام زحمتكشان و گرانباران و من شما را آرامی خواهم بخشید.
۲۹ یوغ مرا بر خود گیرید و از من تعلیم یابید زیرا كه حلیم و افتادهدل میباشم و در نفوس خود آرامی خواهید یافت؛
۳۰ زیرا یوغ من خفیف است و بار من سبک.»
ارمیا باب ۳۱
۱۵ خداوند چنین میگوید: «آوازی در رامه شنیده شد ماتم و گریه بسیار تلخ كه راحیل برای فرزندان خود گریه میكند و برای
فرزندان خود تسلی نمیپذیرد زیرا كه نیستند.»
۱۶ خداوند چنین میگوید: «آواز خود را از گریه و چشمان خویش را از اشك باز دار. زیرا خداوند میفرماید كه برای اعمال خود اجرت خواهی گرفت و ایشان از زمین دشمنان مراجعت خواهند نمود.
وشروع شد
اعمال باب ۳
۲۲ زیرا موسی به اجداد گفت که خداوند خدای شما نبی مثل من، از میان برادران شما برای شما برخواهد انگیخت. کلام او را در هر چه به شما تکلم کند بشنوید؛ ۲۳ و هر نَفسی که آن نبی را نشنود، از قوم منقطع گردد.
اشعیا باب ۳۵
۱۰ و فدیه شدگان خداوند بازگشت نموده، با ترنّم به صهیون خواهند آمد و خوشی جاودانی بر سر ایشان خواهد بود. و شادمانی و خوشی را خواهند یافت و غم و ناله فرار خواهد كرد.
پس بیاموزیم عوض چرا وچراها در یابیم که چه چیز باید تبدیل گردد . بدانیم خدا عادل است ذات او عدالت است او تغییر ناپذیر است . خدای عادل هرگز نمیتواند با گناه کنار بیاید . به ریشه بنگریم .نه به درد و بیماری .......عواقب گناه ناپاکی برده گناه شدن و این رنجها و دردهای امروز دنیا نتیجه گناه واست وارث رنج درد و بیماری .......تنها راه نجات از توبه از گناهان و بازگشت از راه ایمان به عیسی مسیح است .
و روزانه برای جنگ نامرعی آماده باشیم و سلاح تام را بپوشیم وهمواره اعلام کنیم در نام عیسی مسیح قدرت هرچیز را داریم
افسسیان باب ۶
۱۰ خلاصه ای برادران من، در خداوند و در توانایی قوت او زورآور شوید.
۱۱ اسلحه تمام خدا را بپوشید تا بتوانید با مکرهای ابلیس مقاومت کنید.
۱۲ زیرا که ما را کشتی گرفتن باخون و جسم نیست بلکه با ریاستها و قدرتها و جهانداران این ظلمت و با فوجهای روحانی شرارت در جایهای آسمانی.
۱۳ لهذا اسلحه تام خدا را بردارید تا بتوانید در روز شریر مقاومت کنید و همه کار را بهجا آورده، بایستید.
۱۴ پس کمر خود را به راستی بسته و جوشن عدالت را دربر کرده، بایستید.
۱۵ و نعلین استعداد انجیل سلامتی را در پا کنید.
۱۶ و بر روی این همه سپر ایمان را بکشید که به آن بتوانید تمامی تیرهای آتشین شریر را خاموش کنید.
۱۷ و خود نجات و شمشیر روح را که کلام خداست بردارید.
۱۸ و با دعا والتماس تمام در هر وقت در روح دعا کنید و برای همین به اصرار و التماس تمام بجهت همه مقدسین بیدار باشید.
فیض عیسی خداوند و محبت خدا ومشارکت روحالقدس همواره با جمیع شما باد. آمین.
قرنتیان اول باب ۱۰ هشدار درباره بتها و قربانی بتها ۱ زیرا ای برادران نمی خواهم شما بیخبر باشید از اینکه پدران ما همه زیر ابر بودند و همه از دریا عبور نمودند ۲ و همه به موسی تعمید یافتند، در ابر و در دریا؛ ۳ و همه همان خوراک روحانی را خوردند ۴ و همه همان شرب روحانی را نوشیدند، زیرا که می آشامیدند از صخره روحانی که از عقب ایشان می آمد و آن صخره مسیح بود. ۵ لیکن از اکثر ایشان خدا راضی نبود، زیرا که در بیابان انداخته شدند. ۶ و این امور نمونهها برای ما شد تا ما خواهشمند بدی نباشیم، چنانکه ایشان بودند؛ ۷ و نه بتپرست شوید، مثل بعضی از ایشان، چنانکه مکتوب است: “قوم به اکل و شرب نشستند و برای لهو و لعب برپا شدند.” ۸ و نه زنا کنیم چنانکه بعضی از ایشان کردند و در یک روز بیست و سه هزار نفر هلاک گشتند. ۹ و نه مسیح را تجربه کنیم، چنانکه بعضی از ایشان کردند و از مارها هلاک گردیدند. ۱۰ و نه همهمه کنید، چنانکه بعضی از ایشان کردند و هلاک کننده ایشان را هلاک کرد. ۱۱ و این همه بطور مثل بدیشان واقع شد و برای تنبیه ما مکتوب گردید که اواخر عالم به مارسیده است. ۱۲ پس آنکه گمان برد که قایم است، باخبر باشد که نیفتد. ۱۳ هیچ تجربه جز آنکه مناسب بشر باشد، شما را فرو نگرفت. اما خدا امین است که نمی گذارد شما فوق طاقت خود آزموده شوید، بلکه باتجربه مفری نیز می سازد تا یارای تحمل آن را داشته باشید. ۱۴ لهذا ای عزیزان من از بتپرستی بگریزید. ۱۵ به خردمندان سخن می گویم: خود حکم کنید برآنچه می گویم. ۱۶ پیاله برکت که آن را تبرک می خوانیم، آیا شراکت در خون مسیح نیست؟ و نانی را که پاره می کنیم، آیا شراکت در بدن مسیح نی؟ ۱۷ زیرا ما که بسیاریم، یک نان و یکتن می باشیم چونکه همه از یک نان قسمت می یابیم. ۱۸ اسرائیل جسمانی را ملاحظه کنید! آیا خورندگان قربانیها شریک قربانگاه نیستند؟ ۱۹ پس چه گویم؟ آیا بت چیزی می باشد؟ یا که قربانی بت چیزی است؟ ۲۰ نی! بلکه آنچه امتها قربانی می کنند، برای دیوها می گذرانند نه برای خدا؛ و نمی خواهم شما شریک دیوها باشید. ۲۱ محال است که هم از پیاله خداوند و هم از پیاله دیوها بنوشید؛ و هم از مایده خداوند و هم از مایده دیوها نمی توانید قسمت برد. ۲۲ آیا خداوند را به غیرت می آوریم یا از او تواناتر می باشیم؟ ۲۳ همهچیز جایز است، لیکن همه مفید نیست؛ همه رواست، لیکن همه بنا نمی کند. ۲۴ هرکس نفع خود را نجوید، بلکه نفع دیگری را. ۲۵ هرآنچه را در قصابخانه می فروشند، بخورید و هیچ مپرسید بهخاطر ضمیر. ۲۶ زیرا که جهان وپری آن از آن خداوند است. ۲۷ هرگاه کسی از بیایمانان از شما وعده خواهد ومی خواهید بروید، آنچه نزد شما گذارند بخورید و هیچ مپرسید بجهت ضمیر. ۲۸ اما اگر کسی به شما گوید “این قربانی بت است”، مخورید بهخاطر آن کس که خبر داد و بجهت ضمیر، زیرا که جهان و پری آن از آن خداوند است. ۲۹ اما ضمیرمی گویم نه از خودت بلکه ضمیر آن دیگر؛ زیرا چرا ضمیر دیگری بر آزادی من حکم کند؟ ۳۰ و اگر من به شکر بخورم، چرا بر من افترا زنند بهسبب آن چیزی که من برای آن شکر می کنم؟ ۳۱ پس خواه بخورید، خواه بنوشید، خواه هرچه کنید، همه را برای جلال خدا بکنید. ۳۲ یهودیان و یونانیان و کلیسای خدا را لغزش مدهید. ۳۳ چنانکه من نیز در هرکاری همه را خوش می سازم و نفع خود را طالب نیستم، بلکه نفع بسیاری را تا نجات یابند.
تفسیر کاربردی قرنتیان اول باب ۱۰ هشدار و درسی از تاریخ اسرائیل (۱۰:۱-۱۳) ۱ در این آیه، مقصود پولس از پدران ما، اجداد قوم بنی اسرائیل می باشد. ابراهیم، جدّ بزرگ یهودیان می باشد. حدود سیصد سال پس از ابراهیم، نوادگان وی به مصر رفته و درآنجا به اسارت فرعون درآمدند. سالها بعد، خدا موسی را مأمور رهایی قوم بنی اسرائیل نمود. موسی قوم بنی اسرائیل را از سرزمین مصر به فلسطین کنونی مهاجرت داده، ایشان را در زمین فلسطینیان و کنعانیان ساکن گردانید. از آنجا که ایمانداران اتباع جدید اسرائیل روحانی هستند، لذا از لحاظ روحانی قوم بنی اسرائیل اجداد همۀ ایمانداران، منجمله ایمانداران قرنتس محسوب می شدند. بعبارت دیگر، ابراهیم، پدر همۀ ایمانداران بوده و ایمانداران به عیسی مسیح، خواه یهودی و خواه غیر یهودی، در تمامی برکات روحانی که خدا به ابراهیم وعده داده بود، شریک خواهند بود (به رومیان ۴: ۱۱، ۱۶؛ غلاطیان ۳: ۷، ۲۹ و تفسیر آن آیات مراجعه نمایید). از این روست که وقتی که پولس به قرنتیان که عمدتاً غیر یهودی بودند نامه می نویسد، ایشان را بعنوان اسرائیلیان جدید برسمیت شناخته، در خطاب به ایشان از عبارتپدران ما استفاده می کند.
موسی قوم بنی اسرائیل یعنی اجداد پولس رسول را به خارج از مصر هدایت کرد. در تمامی طول سفرشان، قوم بنی اسرائیل در زیر سایۀ ابر حضور خدا سفر می کردند (خروج ۱۳: ۲۱؛ مزمور ۱۰۵: ۳۹).
قوم بنی اسرائیل به هنگام خروج از مصر با دریای سرخ روبرو شدند و خدا آبهای دریا را منشق ساخته، قوم خود را ازمیان دریا عبور داد و بدین ترتیب ایشان را از چنگ فرعون رهانید (خروج ۱۴: ۲۱-۳۱). ۲ موسی بزرگترین رهبر مذهبی و ملی قوم بنی اسرائیل محسوب می شود، پس از آنکه وی ایشان را از سرزمین مصر خارج ساخت، به مدت چهل سالی که قوم بنی اسرائیل در بیابانهای سینا (واقع در میان مصر و اسرائیل) آواره بودند، هدایت و رهبری ایشان را بعهده داشت. در اینجا پولس رسول می گوید که پدران قوم بنی اسرائیل به موسی تعمید یافتند. البته مقصود پولس، غسل تعمید مسیحی نیست، بلکه او از تجربۀ قوم بنی اسرائیل جهت روشن ساختن معنی تعمید مسیحی استفاده می کند. «قرار داشتن زیر ابر» و «عبور از دریا» نشانۀ حضور خدا و مراقبت و محافظت وی از قوم خود می باشد (آیۀ ۱). برکت و محافظت و مراقتبی که هر ایمانداری با دریافت غسل تعمید، از آن بهره مند خواهد شد. همانطور که قوم بنی اسرائیل تحت تسلط و رهبری موسی قرار داشت، ایمانداران نیز تحت تسلط و رهبری عیسی مسیح هستند. به همین جهت است که پولس رسول در رابطه با قوم بنی اسرائیل می گوید: همه به موسی تعمید یافتند.
زمانی که قوم بنی اسرائیل در صحرای سینا بودند، خداوند به ایشان «نان سماوی» (منّ) را داد که پولس رسول از آن به عنوان خوراک روحانییاد می کند (خروج ۱۶: ۴، ۱۴-۱۵، ۳۱، ۳۵ انجیل یوحنا ۶: ۳۱).
در زمان آوارگی قوم بنی اسرائیل، خدا همچنین برای قوم بنی اسرائیل آب فراهم نمود که پولس از آن بعنوان شُرب روحانی یاد می کند. آب آشامیدنی قوم بنی اسرائیل بطور معجزه آسایی از صخره ای بیرون آمده، تمامی قوم و حیوانات ایشان را سیراب ساخت (خروج ۱۷: ۶). آن صخره، نشانه ای بود از صخرۀ روحانی که همیشه همراه بنی اسرائیل بوده و هرگز ایشان را ترک نمی کرد. اینک پولس رسول نتیجه می گیرد که آن صخرۀ روحانی عیسی مسیح بود. منشأ و سرچشمۀ تمامی آن برکات روحانی فوق ( ابر، عبور از دریا، نان روحانی، و صخره )، تماماً از عیسی مسیح بوده است. عیسی مسیح، آن نان حقیقی است که از آسمان نازل شد (انجیل یوحنا ۶: ۳۰-۳۵). عیسی مسیح، همچنین سرچشمۀ شُرب روحانیما یا روح القدس می باشد (انجیل یوحنا ۷: ۳۷-۳۹). همچنین حتی قرنها پیش از آمدن عیسی مسیح به این جهان، پسر جاودانی خدا همراه یهودیان بوده، ایشان را به برکات روحانی و مادی می پرورانید. عیسی مسیح، از ازل بوده و هست و خواهد بود. او منشأ هر برکت روحانی است (افسسیان ۱: ۳). اگر کسی در مسیح باشد، از تمامی برکات روحانی او بهره مند خواهد شد (به رومیان ۸: ۳۲
ولی عاقبت یهودیان چه خواهد شد؟ خدا نعمات بسیاری به ایشان بخشیده بود؛ او یهودیان را از زمین مصر بیرون آورد و آزاد کرد. همچنین بوسیلۀ عیسی مسیح، آنها را به هر برکت روحانی مبارک ساخت. ولی بنی اسرائیل بجای شکرگزاری و اطاعت از خدا، زبان به شکایت گشودند و خشم الهی را برانگیختند (اعداد ۱۱: ۱). بنابراین، خدا آنها را تنبیه کرد و تمامی اسرائیلیانی را که از مصر خارج شده بودند در صحرای سینا هلاک ساخت.
پس مواظب باشیم تا علیه خدا زبان به شکایت نگشاییم! ما ایمانداران به مسیح، برکتی بمراتب بزرگتر از یهودیان دریافت نموده ایم، ولی چه بسیار پیش می آید که مسیحیان زبان خود را ناشکرانه گشوده، از خدا شکوه و گله و شکایت می کنند! خدا از این کار راضی نیست. بیایید از شکایت دست برداشته، همیشه شکر گزار باقی بمانیم. فراموش نکنیم که خدا چگونه اسرائیل را بخاطر ناشکری ایشان تنبیه نمود.
پولس رسول بما هشدار می دهد که مانند اسرائیل خواهشمند بدی نباشیم. آن بدی که پولس به آن اشاره می کند چیست؟ پولس این سؤال را در آیات ۷-۱۰ پاسخ می دهد. ۷ بعضی اسرائیلیان بت پرست شدند (خروج ۳۲: ۱-۶) در اینجا پولس رسول از خروج ۳۲: ۶ نقل قول می کند. بعضی دیگر، مرتکب زنا شده و باعث برانگیخته شدن خشم و غیرت خدا گردیدند و تنبیه و مجازات گناه خود را دریافت نمودند (اعداد ۲۵: ۱-۹). در سفر اعداد ۲۵: ۹ می خوانیم که بیست و چهار هزار نفر از بنی اسرائیل هلاک شدند. در این آیه پولس رسول می نویسد که بیست و سه هزار نفر هلاکشدند و روز بعد هزار نفر دیگر طعم مرگ را چشیدند.
ما نباید مسیح را تجربه کنیم. تجربه کردن خدا، یعنی برخلاف میل و ارادۀ خدا عمل کردن و یا حرف زدن.
نمونۀ این گناه و تجربه کردن خدا را می توان در اعداد ۲۱: ۴-۵ مشاهده نمود. نتیجۀ این عمل یهودیان را در اعداد ۲۱: ۶ می بینیم. خدا بنی اسرائیل را از اسارت مصر آزاد کرد، ایشان را تا سرحد زمین کنعان (اسرائیل کنونی)، زمینی که به ابراهیم پدر قوم بنی اسرائیل وعده داده بود، هدایت کرد. در طی آن سفر چهل ساله، خدا محبت و رحمت بیکران خود را به بنی اسرائیل نشان داده، ایشان را از دشمنان و بلایای متعددی محافظت نمود. علاوه بر این، خداوند آیات و معجزات بسیاری را در میان قوم بنی اسرائیل ظاهر کرد. ولی علی رغم همۀ اینها، قوم بنی اسرائیل به خدا ایمان نیاورده و برعکس، لب به شکایت گشوده، خشم خدا را برافروختند. لذا، خدا بسیاری از ایشان را در صحرا بدست هلاکت سپرده اجازه نداد که ارض موعود را ببینند (اعداد ۱۴: ۱-۳۳؛ ۱۶: ۴۱، ۴۹). بخاطر شکایت و همهمۀ ایشان، خدا یهودیان را بتوسط فرشتۀ غضب خدا (هلاک کننده)، که جهت تنبیه ایشان فرستاده شده بود، هلاک کرد (خروج ۱۲: ۲۳).
پولس رسول در این آیه، جهت هشدار، مراقب ساختن کلیسای قرنتس و ایمانداران آن، به تشریح گناه یهودیان و مجازات گناهان ایشان می پردازد. باشد که ما نیز از وقایع گذشته درس عبرت فرا گرفته، اشتباه بنی اسرائیلیان را مرتکب نشویم. گناهان اعضای کلیسای قرنتیان هیچ فرقی با گناهان بنی اسرائیل نداشت؛ ایشان همانند یهودیان، خود را به گناه جنسی، بت پرستی، و شکایت و تجربه کردن خدا آلوده ساخته بودند و همانگونه که یهودیان برعلیه موسی دست برطغیان و شکایت برداشته بودند، قرنتیان نیز از پولس رسول شکایت کرده و نسبت به فرامین و سخنان او طغیان کرده بودند. لذا، پولس رسول به ایشان هشدار می دهد که از مجازات و تنبیه گناه و تخلفات خود آگاه باشند.
تنبیهی که به بنی اسرائیل رسید به طور مثل بدیشان واقع شد و برای تنبیه (هوشیار ساختن) ما مکتوب گردید که اواخر عالم به ما رسیده است.آمدن عیسی مسیح به جهان، شروع دورۀ جدیدی از تاریخ جهان است، از زمان صلیب عیسی، اواخر جهان بسرعت درحال نزدیک شدن است (غلاطیان ۴: ۴؛ عبرانیان ۱: ۱-۲).
یهودیان از این که فرزندان ابراهیم بوده و قوم برگزیدۀ خدا محسوب می گشتند، افتخار می کردند. آنها مطمئن بودند که خدا، همیشه آنها را بخشیده و برکت خواهد داد. آنها گمان می بردند که همیشه قائمخواهند ماند. بنی اسرائیل گمان می بردند که هرگز از الطاف الهی دور نشده و نخواهند افتاد. خلاصه اینکه، ایشان مغرور شده بودند و در دام غرور خود گرفتار بودند. بالاخره، ایشان نتیجۀ گناه و غرور خود را دریافت کردند، عدۀ بسیاری از بنی اسرائیل مرتکب گناه شده، و در صحرا هلاک گشتند.
مسیحیان قرنتس نیز مغرور شده بودند. آنها نیز گمان می بردند که قایم هستند و دچار لغزش نشده و نخواهند افتاد. ایشان به غلط فکر می کردند که «ما آزادیم که هرکاری که خواستیم انجام دهیم». آنها پیش خود گمان میکردند که «گناه در ایمانشان تأثیری بجا نخواهد گذاشت».بیایید که ما مرتکب چنین اشتباهاتی نشده و در دام این چنین غرور روحانی نیافتیم. زیرا که به مجرد آنکه پیش خود گمان بردیم که «من قایم ایستاده ام»؛ همان لحظه افتادن ما شروع خواهد شد. زیرا فقط بوسیلۀ فیض خداوند است که ما قادر به ایستادن خواهیم بود، فیضی که هر روزه شامل حالمان می شود. باید بیاد داشته باشیم که حتی مسیحیان روحانی و بالغ نیز وسوسه شده و ممکن است بدام گناه سقوط نمایند. (غلاطیان ۶: ۱).
باخبر باشید که نیفتید. بعضی مفسرین معتقدند که پولس رسول دربارۀ افتادن و قطع شدن کامل رابطۀ شخص ایماندار با خدا و از کف دادن نجات، صحبت میکند. حال آنکه برخی دیگر از مفسرین معتقدند که منظور پولس
رسول، افتادن ایماندار به دام گناه می باشد.
اگر عیسی مسیح را محبت کرده از وی پیروی نموده و از دستوراتش اطاعت
نماییم، او ما را از افتادن محافظت خواهد نمود. ولی اگر از پیروی خداوند دست برداریم، لغزش خورده خواهیم افتاد. عیسی مسیح، کسانی را که بدنبالش حرکت نکنند، محافظت نخواهد فرمود (به انجیل یوحنا ۱۰: ۲۷-۲۸
چرا خدا اجازه می دهد که فرزندانش وسوسه شوند؟ جواب این سؤال به قرار زیر است: خدا اجازه می دهد که فرزندانش وسوسه شوند تا اینکه ایمان ایشان سخت و مقاوم گشته، به بلوغ روحانی برسند (به یعقوب ۱: ۲-۴، ۱۲-۱۵؛ اول پطرس ۱: ۶-۷
نخستین فرمان از ده فرمان را بخاطر بیاوریم: تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد (خروج ۲۰: ۳-۵؛ اول یوحنا ۵: ۲۱). نیز بخاطر داشته باشیم که بت پرستی، امری فراتر از خم و راست شدن در مقابل بتهای سنگی و چوبی می باشد. بت پرستی، یعنی چیزی را بجای خدا گذاشتن و نیرو و توجه کامل خود را صرف چیزی کردن؛ یعنی چیزی یا کسی را بیش از خدا دوست داشتن و چیزی را در جای اول زندگی خود قرار دادن. بسیاری چیزهای خوب می توانند مبدل به بت شوند، مانند شغل، پول، همسر و فرزندان، موقعیت اجتماعی و هزاران چیز دیگر. اینها ممکن است توجه ما را طوری بخود جلب کنند که خدا را از یاد ببریم. اگر چیزی را بیشتر از خدا دوست دارید، آن چیز برای شما تبدیل به بت گردیده است. ۱۶ منظور از پیاله برکت، سومین پیالۀ شراب از چهار پیالۀ شرابی است که یهودیان در طی مراسم عید فصح می نوشیدند. اکثر مفسرین بر این اعتقادند که این همان پیاله ای بود که عیسی مسیح در شبی که او راتسلیم کردند، برداشت و گفت: «این است خون عهد جدید که برای بسیاری ریخته می شود»(مرقس ۱۴: ۲۳-۲۴).
پولس در اینجا پیرامون عشای مقدس ربانی (یا شام خداوند) می گوید که پیاله و نان، شراکت در بدن و خون مسیح است. برخی مسیحیان بر این اعتقادند که پیاله (ویا در حقیقت شراب درون پیاله) و نان، جسم و خون واقعی مسیح است (مرقس ۱۴: ۲۲)؛ حال آنکه گروهی دیگر از ایمانداران معتقدند که پیاله و نان، بیشتر حالت سمبولیک داشته، نشانه ای از جسم و خون مسیح می باشند. علاوه بر این دو گروه، دسته سومی از مسیحیان نیز وجود دارند که پیاله و نان، برایشان صرفاً یادآورندۀ مرگ و فداکاری عیسی مسیح است (اول قرنتیان ۱۱: ۲۳-۲۶معهذا، یک نکته مسلم است که همۀ مسیحیان در این امر متفق القولند که عیسی مسیح بدن و خون خود را جهت پرداختن بهای گناهان ما و بمنظور نجات وبخشایش ما انسانها بخشید. زمانی که در مراسم عشای ربانی، از جام شراب می نوشیم و نان را می خوریم، درهدیۀ عظیم عیسی مسیح (که همانا نجات و کفارۀ گناهان باشد)، سهیم و شریک می گردیم. درحین دریافت هدایای نان و شراب، به طریقی اسرار آمیز، در مرگ و رستاخیز مسیح شراکت پیدا کرده، بوسیلۀ مرگ و صلیب او، زندگی تازه روحانی و حیات جاودانی را دریافت می نماییم (یوحنا ۶: ۳۳-۳۵؛ ۶: ۴۸-۵ و تفسیر آن را مشاهده کنید). بوسیلۀ نان و شراب شام خداوند، در بدن و خون مسیح، خداوند زنده مان سهیم و شریک گردیده ایم. از اینجهت است که پولس رسول با لحنی آمیخته با تعجب می پرسد: «آیا مگر ممکن است که بار دیگر به پرستش بتها بازگشت نمود؟»
در قرن اول میلادی، (زمانی که پولس رسول این رساله را نگارش می کرد) تقریباً کلیّۀ دکانهای قصابی شهر قرنتس گوشت قربانی شده به بتها را بفروش می رساندند. به این ترتیب که پس از آنکه حیوانات در معابد بتها ذبح و قربانی می شدند، گوشت آنها در مغازه های قصابی شهر بفروش می رسید. ولی از آنجا که بت چیزی نیست (اول قرنتیان ۸: ۴)، آن گوشتها نیز نجس بشمار نیامده و ایمانداران جهت خوردن آن آزاد بودند.
مسیحیان به رفتن به معابد بت پرستان به مظور شرکت جستن در مراسم عبادتی ایشان مجاز نیستند، ولی رفتن به خانۀ همسایگان و دوستان بی ایمان و صرف غذا با آنها بلامانع می باشد. در آن صورت اجازه داریم که هر غذایی را که میزبان پیش روی ما قرار دهد صرف کنیم (لوقا ۱۰: ۸).هر آنچه که ما انجام می دهیم بایستی نهایتا به جلال یافتن نام خداوندمان بیانجامد (متی ۵: ۱۶ و رومیان ۱۴: ۷-۸
زیرا هر کاری که باعث جلال خدا نگردد، مورد قبول او نیز واقع نخواهد شد.
فیض و سلامتی از جانب پدر ما خدا و عیسی مسیح خداوند بر شما باد.